bato-adv
کد خبر: ۱۶۱۰۱۸

قتل مرموز مرد ناپدید شده

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۷ - ۱۰ شهريور ۱۳۹۲
مردی که متهم است باجناقش را به قتل رسانده در حالی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه ‌شد که انگیزه قتل هنوز هم فاش نشده است.

به گزارش شرق، این مرد که سعید نام‌ دارد به کشتن باجناقش مهدی در سال 89 متهم شده ‌است در حالی‌که مرد جوان این جنایت را انکار می‌کند و می‌گوید قتلی در کار نبوده ‌است.

نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه محاکمه درجایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت: متهم بهمن سال 89 باجناقش مهدی را به قتل رساند و جسدش را در گوشه‌ای رها کرد. پلیس بعد از ماه‌ها تحقیقات متوجه شد کسی که سعید را به قتل رسانده باجناقش ‌است. مدارکی که در پرونده موجود است شکایت شاکی خصوصی و پرینت تلفن متهمان همگی نشان‌دهنده آن است که متهم دست به قتل زده ‌است بنابراین به‌عنوان نماینده دادستان با توجه به درخواست اولیای‌دم درخواست صدور حکم قانونی را دارم.

در ادامه اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص برای متهم کردند. سپس همسر مقتول برای بیان توضیحاتش در دادگاه حاضر شد او گفت: آخرین روز دی‌ماه بود که پدرشوهرم تماس گرفت و گفت کپسول اکسیژنش تمام شده و از مهدی خواست برایش کپسول بخرد. شوهرم برای انجام کار پدرش از خانه خارج شد و گفت بعد از خرید اکسیژن برای پدرش به محل کارش می‌رود تا چیزی بردارد و بعد برمی‌گردد. غروب بود که شوهرم از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. چند ساعتی گذشت نگرانش شدم با او تماس گرفتم تلفن همراهش در دسترس نبود تا صبح همین‌طور تماس می‌گرفتم ولی موفق نشدم با او صحبت کنم. صبح که شد پسرم را به خانه پدر شوهرم فرستادم و خودم هم به خانه پدرم رفتم تا خبری از شوهرم بگیرم. از مادرم پرسیدم مهدی دیروز پیش شما نیامد؟

خواهرم ملیحه هم آنجا بود او بدون معطلی گفت دیروز غروب خانه ما بود با شوهرم سعید نشسته‌ بودند اما دیگر خبری از او ندارم. بعد از آن پسرم از خانه پدربزرگش تماس گرفت و گفت پدرش آنجا هم نبوده ‌است به او گفتم بیا تا به خانه خاله‌ات برویم. با پسرم به خانه ملیحه رفتیم هرچه در زدیم کسی باز نکرد. من از درز در نگاه کردم و دیدم چندین جفت کفش جلو در است. ماشین شوهرم هم بیرون پارک شده ‌بود. به پسرم گفتم خیلی نگران نباش وقتی ماشین پدرت اینجاست حتما خودش هم همین‌جاست و تا ظهر می‌آید لابد تا صبح با سعید کار کرده‌اند و حالا خواب هستند. وقتی می‌خواستیم سوار ماشین شویم زن همسایه بیرون آمد و گفت کسانی داخل خانه هستند. دوباره پیاده شدم و رفتم در زدم، هرچه در زدم خبری نشد همه اهل محل جمع‌ شده ‌بودند اما سعید در را باز نمی‌کرد.

سوار ماشین شدم و رفتم پسر کوچکم را به مدرسه رساندم و بعد با خواهرم تماس گرفتم و گفتم اگر کلید‌داری بیایم دنبالت با هم برویم و در را باز کنیم خواهرم گفت کلید ندارم دوباره به سمت خانه خواهرم رفتم تا در بزنم این‌بار دیدم ماشین شوهرم نیست. کسی هم در را باز نکرد. این زن ادامه داد: ما به پلیس مراجعه کردیم و مفقودی شوهرم را گزارش دادیم بعد دوباره با خواهرم تماس گرفتم گفتم شماره سعید را بده زنگ بزنم اما قرار شد خود سعید به من تلفن کند. ملیحه گوشی را که قطع کرد چند دقیقه بعد برای من و پسرم پیامک مشابهی از شماره شوهرم آمد. در آن نوشته شده ‌بود «متاسفم تا ظهر می‌آیم.» بعد از چند دقیقه پیامک دیگری آمد که نوشته ‌بود «آنقدر به مردم‌ گیر نده خودم برمی‌گردم» من موضوع پیامک‌ها را به برادرشوهرم گفتم.

همسر مقتول در ادامه گفت: تصمیم گرفتیم به اتفاق خانواده شوهرم دنبال مهدی بگردیم. نمی‌دانستیم از کجا شروع کنیم من تلفنم را به برادرشوهرم دادم تا پیامک‌ها را ببیند یکدفعه گفت: زن‌داداش اینکه شماره مهدی نیست این پیامک از شماره دیگری برایت فرستاده شده است درست می‌گفت پیامک دوم از شماره دیگری فرستاده شده‌ بود اما من چون خیلی عصبی بودم اصلا متوجه نشدم این شماره شوهرم نیست بلافاصله با آن شماره تماس گرفتیم که خواهرم جواب داد. گفتم این شماره شماست گفت بله سعید تازه این خط را خریده ‌است.

هرچه به ملیحه اصرار کردم در مورد مهدی بگوید گفت خبر ندارد و او را ندیده ‌است. 11روز بعد در حالی‌که ما همچنان داشتیم دنبال شوهرم می‌گشتیم جسد او پیدا شد. در اداره آگاهی به ما گفتند احتمالا او سه روز قبل از پیدا شدن جسد کشته‌شده و در این مدت هم جایی نگهداری‌اش می‌کردند. ضربات سنگینی به سرش زده ‌بودند و همین ضربات هم باعث مرگش شده ‌بود.

او در مورد اینکه چه انگیزه‌ای برای این قتل وجود داشت گفت: شوهرم و سعید رابطه خیلی خوبی با هم داشتند. مدتی قبل از این حادثه سعید دچار برق‌گرفتگی شده و به شدت آسیب ‌دیده ‌بود چون اعتیاد هم داشت نمی‌توانست کار کند خانواده‌اش وادارش کرده ‌بودند ترک کند. خیلی وضعیت بدی داشت مهدی تمام مدت به او کمک می‌کرد و به او پول می‌داد تا اذیت نشود. حتی قرار بود ماشینمان را که بفروشیم او چهارمیلیون‌تومان به سعید بدهد تا برای خودش کاری راه بیندازد. من نمی‌دانم سعید چه انگیزه‌ای داشت اما می‌دانم او عامل قتل شوهرم است. سپس متهم در جایگاه حاضر شد او همه‌چیز را انکار کرد و گفت: «هیچ مدرکی علیه من وجود ندارد و من هم اعتراف به قتل نکرده‌ام. شب قبل از حادثه مهدی به خانه من آمد و با هم شیشه کشیدیم تا صبح هم خانه من بود بعد رفت البته ماشینش جلو در خانه ماند وقتی برگشتم دیدم ماشین را برده ‌است. من از سرنوشت او خبر ندارم.»

در پایان، هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
برچسب ها: قتل مرد ناپدید شده
مجله خواندنی ها
مجله فرارو