عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
وقتي كه به انتخابات نزديك ميشويم، كمكم بورس «نظرسنجي» هم فعال ميشود، ولي مشكل اينجاست كه در ايرانِ ما، اين بورس بيشتر شبيه سفتهبازي در بورس كالاست، و بيش از آنكه واقعي باشد «حبابي» است و در روزهاي نزديك و به طور مشخص پس از انتخابات «حباب»ها ميتركند و بازار فرو ميريزد و چه بسيار افرادي كه سهامهاي بيارزشي را به قيمتهاي حبابي خريداري كرده و در نتيجه متضرر ميشوند.
براي آنكه بدانيم وضعيت نظرسنجي به عنوان يك شيوه علمي كه از غرب آمده، در ايران چگونه است، بايد از تمثيل كمك گرفت. كساني كه خيابانهاي اروپايي و نحوه رانندگي در آنجا را ديدهاند وقتي خيابانهاي ايران و شيوه رانندگي ما را با آنها مقايسه ميكنند، از اينگونه استفاده نادرست از تكنولوژي، تعجب ميكنند، ولي فرض كنيد كه همين خيابانهاي تهران بدون خطكشي و بدون چراغ قرمز و بدون پليس باشد، و رفت و آمد كاميون و تريلي و گاري هم در آن آزاد باشد و رانندگان هم از داشتن گواهينامه معاف باشند و به تبع آن جريمهيي هم در كار نباشد، در اين صورت گمان ميكنيد وضع رانندگي در تهران چگونه خواهد شد؟
مطمئن باشيد كه وضع نظرسنجي در جامعه ما در مقايسه با نظرسنجيهاي مرسوم علمي در جوامع پيشرفته، از اين وضع رانندگي تصوير شده بدتر است!! جالبتر از همه اينكه از بس نظرسنجيزده! شدهايم اخيرا مسوولان ذيربط تصميم گرفتهاند كه اثرگذارترين شاعر دهه گذشته كشور را از طريق نظرسنجي ملي شناسايي كنند!!
چند هفته پيش از انتخابات رياستجمهوري سال 1376، تعدادي از روزنامهها نتايج يك نظرسنجي را منتشر كردند، كه پژوهشگرانش مدعي شده بودند با قاطر به كوهها و روستاهاي دوردست رفته و اين نتايج را جمعآوري كردهاند!! و حتي نظرات مردم در جعفرآباد سفلي! را با جعفرآباد عليا! تك به تك مقايسه كرده بودند! و گمان ميكردند با جعل اعداد و ارقام، ميتوان واقعيت را تغيير داد، اين مثل آن ميماند كه دماسنج را جوري بسازيم كه چند درجه كمتر از واقعيت را نشان دهد و آن را در دهان بيماري با تب 40 درجه قرار دهيم و عدد 36 را نشان دهد و نتيجه بگيريم، نهتنها تب ندارد، بلكه يك در جه هم سردش است! و تا دماي طبيعي فاصله دارد و وقتي كه علامت به دماي 37 درجه رسيد، بايد رو به قبله او را درازكش كرد و به عزت و شرف لا اله الا الله روانه گورستان كرد.
هنگامي كه با دستان خود يك شيوه علمي براي سنجش يك واقعيت اجتماعي و سياسي را به ابتذال ميكشيم، ديگر نميتوانيم اين شيوه را فصلالخطاب اختلافات خود قرار دهيم، همچنان كه برخي از نامزدها از الان خود را مقيد به فصلالخطاب بودن اين شيوه معرفي كردهاند. «نظرسنجي» چه موقع كارآمد و معتبر است؟ وقتي كه دو ركن آن يعني «نظر» و «سنجش» به نحو درستي شكل بگيرد.
اگر امروز از مردم ما درباره موضوعات گوناگون سوال كنيد، كمابيش اظهاراتي كرده و نظر ميدهند، ولي اين را نميتوان «نظر» دانست، زيرا «نظر» به آن گزاره و ايدهيي گفته ميشود كه از عمق و استحكام نسبي برخوردار باشد. حتي اگر بتوان نظرات كمعمق موجود را سنجيد (كه بسيار سخت است)، پايداري و ثبات آن بهشدت در خطر است و هر آن ممكن است تغيير كند. چرا؟ شكلگيري يك نظر، كه واجد ويژگي ثبات و عمق باشد، نيازمند آن است كه درباره آن موضوع بحث و گفتوگوي آزاد صورت گيرد.
براي نمونه پرداخت يارانهها موضوعي است كه همه مردم كمابيش با آن درگير هستند و به همين دليل هم هر كدام نسبت به آن نظري موافق يا مخالف دارند، ولي اين نظرات عمق و ثبات ندارد، چون درباره اين موضوع بحث كافي و آزاد صورت نگرفته تا مردم نسبت به موضوع آشنايي كافي پيدا كرده وسپس به يك نظر گرايش پيدا كنند. در واقع نظر سنجي در محيطي امكانپذير است كه «نظر» وجود داشته باشد. وقتي «نظر» سنجيده ميشود كه «نظر» و صاحبان آن محلي از اِعراب داشته و معتبر باشند.
ميگويند از سه نفر كه از سه كشور كاملا گوناگون بودند، پرسيدند كه «نظرتان درباره كوپن مرغ چيست؟» اولي مرغ نخورده بود گفت، مرغ چيه؟ دومي در عمرش كوپن نديده و نشنيده بود گفت، كوپن چيه؟ و سومي هم كه هيچگاه نظرش را نپرسيده بودند، گفت نظر چيه؟ به هر حال نظرسنجي وقتي ممكن است كه چنين پاسخي موضوعيت نداشته باشد.
اگر از مردم پرسيده شود كه نظرشان درباره فلان نامزد انتخاباتي چيست، به طور طبيعي پاسخي خواهند داد ولي به احتمال زياد هنگامي كه اين نامزد را با سايرين مقايسه كنند، يا دو تا مناظره يا برنامه يا سخنراني وي را ببينند، نظر آنان به كلي دگرگون خواهد شد. اگر نظرسنجيهاي انتخاباتي امريكا را پيگير بوديم، متوجه ميشديم كه حدود 80 تا 90 درصد آرا از مدتها پيش به نسبت ثابت بود و نظرات مردم نسبت به نامزدهاي دو حزب امريكا از عمق و ثبات برخوردار است، و به همين دليل كاهش و افزايش محبوبيت نامزدها فقط در حد چند درصد است، در حالي كه در ايران اين تغييرات خيلي زياد است، شايد به 80 درصد آرا برسد!! بنابراين در جامعهيي كه نظرات ثبات دارد، سنجش نظرات كار قابل فهمي است، ولي در جامعهيي مثل ايران، اين مساله محل تامل است.
فرض كنيم كه به هر دليل بخواهيم اين نظرات ولو ناپايدار و سطحي را بسنجيم، در اين صورت نيازمند، سازمان و تشكيلات مستقل و غيروابسته و پاسخگو در امر نظرسنجي هستيم. اين سازمان بايد بتواند براي همه اقدامات خود از قبيل نمونهگيري، پرسشگري، پرسشنامه و طراحي سوالات، و استخراج دادهها از موضعي علمي دفاع كند، و چنين نيست كه به صرافت طبع يك پرسش را مطرح كرد و داد به چند پرسشگر كه از تعدادي مردم بپرسند!
در كنار همه اينها، انتشار نظرسنجي و در اختيار عموم به ويژه كارشناسان قرار گرفتن آن موضوعي ضروري است. فراموش نكنيم كه موضوعاتي همچون انتخابات، به عموم جامعه مربوط ميشود و بايد نتايج آن در اختيار افكار عمومي قرار گيرد. و اگر نظرسنجيها معتبر باشند، بحث و تحليل درباره جزييات اين نظرسنجيها از مهمترين بخشهاي ماجراست. حالا با اين توضيحات ميتوان فهميد كه وضعيت نظرسنجيهاي انتخاباتي در ايران چگونه است؟