علی بیگدلی در روزنامه شرق نوشت:
بحران سوریه تبدیل به یک پدیده منطقهای و بینالمللی شده و کشورهایی نظیر روسیه، ایران و چین از یکسو و کشورهای غربی و عربستان، قطر و ترکیه از سوی دیگر درگیر آن شدهاند. کشورهای غربی در حالی وارد این درگیریها شدهاند که هیچ استراتژی مشخصی در این زمینه ندارند و حتی برخی از رسانههای آمریکایی، دولت اوباما را به دلیل ندادن سلاح به مخالفان تقبیح کردهاند. از سوی دیگر مخالفان از سوی غرب و کشورهای منطقهای فراموش شدهاند و اختلافات بین آنها نیز شدت گرفته است.
مجموعه این شرایط باعث شده که معاذ الخطیب، رهبر ائتلاف مخالفان، ابتکار عمل جدیدی را بکار گیرد و پیشنهاد مذاکره را مطرح کند. این ابتکار از سوی آمریکا تایید شده و کشورهای منطقهای مانند قطر، عربستان و ترکیه در این مورد سکوت کردهاند. در این میان خودرویی حاوی بمب در ایستگاه گمرک مرزی میان ترکیه و سوریه منفجر شده است که پلاک آن متعلق به سوریه بوده و شواهد حاکی از آن است که بمب کارگذاشته شده در آن نیز ساخت سوریه بوده است.
به نظر میرسد این انفجار به دست معارضان صورت گرفته تا تحرکات ترکیه را افزایش دهند. رخوت و سستیای که ظرف یکماه گذشته از طرف ترکیه، قطر و عربستان در کمکرسانی به اپوزیسیون به وجود آمده مخالفان را وادار به چنین اقداماتی کرده است. اما اپوزیسیون سوریه باید به این نکته توجه کنند که وقتی خطیب پیشنهاد گفتوگو را مطرح میکند، کشورهای منطقهای که تا پیش از این حامی مخالفان بودهاند به ناگاه پشتشان را خالی میکنند.
به هر حال این مذاکرات احتمالا با هماهنگی آمریکا بوده یا حداقل با تایید آنها روبهرو شده است و اگرچه گروهی از مخالفان با خطیب و مواضعش مخالفت کردهاند اما بیانیه رسمی از سوی آنها در مخالفت با خطیب منتشر نشده است. در کل فارغ از نتیجه مذاکرات، رسیدن به گزینه گفتوگو برای اسد و طرفدارانش یک پیروزی است و نفس مذاکره امتیازدهی به دولت اسد تعبیر میشود.
اما نباید این نکته را فراموش کرد که حتی اگر مذاکرات به نتیجه برسد درگیریهای داخلی ادامه پیدا میکند چراکه بخش عظیمی از مخالفان که در درگیریهای میدانی حضور دارند، مخالف مواضع خطیب هستند و خطیب تنها نماینده بخشی از مخالفان است. به دلیل اینکه معارضان داخل سوریه از گروههای متعارضی تشکیل شدهاند که این به نفع اسد بود و همین اختلاف بین گروهها باعث شده که غرب، تمایلی به اعطای کمک نظامی به معارضان را نداشته باشد.
حضور گروههای وابسته به القاعده این نگرانی را در غرب ایجاد کرده که پیروزی آنها، دولت بنیادگرای دیگری را به سر کار آورد که با سلاحهای کشتارجمعی سوریه، خطر مضاعف میشود. این برای اسراییل خطرناکتر است و در درگیریهای سوریه نیز به دنبال حمایت از مخالفان اسد نبوده است. موضوع سوریه برای غرب و بهویژه آمریکا، اثرات خود را از دست داده و کشورهای منطقهای هم تا حدی سست شدهاند.
نمیتوان روی مذاکره، پافشاری کرد و شاید نوعی تحریک از سوی آقای خطیب برای تلنگر زدن به مخالفان دولت سوریه به شمار رود. روسیه هم آخرین پایگاه خود در میان کشورهای عربی را به این سادگی از دست نخواهد داد چرا که در اتفاقات موسوم به «بهار عربی» غرب هیچ سهمی برای این کشور قائل نشد. باید دید ابتکار عمل «معاذ الخطیب»،سرانجام چه سمتوسویی مییابد.