صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۵۶۴۷
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۵ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۰


نویسنده رمان معروف «کلیدر» گفت: ما فرزندان نان و قناعت هستیم، ولی بر این مسئله هم تاکید می‌کنم که هر کسی حق دارد از رهگذر زحمتی که می‌کشد، زندگی کند. اگر کتاب «کلنل» مجوز بگیرد و منتشر شود، ممکن است حق‌التالیف مناسبی گیر من بیاید و این حق من است. 

به گزارش مهر، در ادامه برنامه «دیدار با اهل قلم» که توسط موسسه شهر کتاب برگزار می‌شود، عصر روز یکشنبه (9 مرداد) محمود دولت آبادی نویسنده پیشکسوت و خالق «کلیدر» در آستانه ورودش به 71 سالگی با خوانندگان آثارش به گفتگو نشست.

دولت‌آبادی در ابتدا، یکی از قصه‌‌های خود را برای حاضران خواند و سپس به سئوالات آنان درباره آثارش پاسخ داد.

وی درباره واقع‌گرایی در ادبیات گفت: همانطور که پیشتر هم گفته‌ام، رئالیسم ادبی عرصه بی‌نهایتی است که تمام آثار ادبی در این سبک جای می‌گیرند. ادبیات به معنای امروزی بعد از خلق «دُن کیشوت» پدید آمد و این اثر حلقه مفصله این آغاز نوین تاریخی بود.

غزالی سال‌ها پیش از چیزی که امروز به آن «سورئالیسم» می‌گویند، سخن گفته بود

نویسنده «جای خالی سلوچ» همچنین با اشاره به نوشته‌ای از احمد غزالی درباره وجهی از حواس انسان که امروزه به آن سورئالیسم گفته می‌شود، یادآور شد: او (غزالی) می‌گوید ما تنها از طریق 5 حس خودمان نیست که می‌توانیم جهان اطرافمان را درک کنیم، بلکه وجه دیگری هم هست که مربوط به خواب و رویاهای ما می‌شود.

دولت‌آبادی خلق آثاری مانند «کمدی الهی» و «ارداویرافنامه» را ناشی از بهره‌گیری پدیدآورندگان آنها از همین حس دانست و سپس به رئالیسم در آثار خود پرداخت و افزود: من بعد از «کلیدر» نوشتن داستانی را شروع کردم که متاسفانه انتشارش در کشور ما تاکنون ممنوع است؛ «کلنل».

درخواست مجدد دولت‌آبادی از مسئولان ارشاد برای صدور مجوز انتشار «کلنل»

دولت‌آبادی این اثر خود را پلی مابین «کلیدر»، «روزگار سپری شده مردم سالخورده» و «سلوک» توصیف کرد و با اشاره به سپری شدن 30 سال از موضوع کتاب و 26 سال از پایان نگارش آن گفت: اگر مانند پرونده‌های جزایی و جنایی هم با آن برخورد می‌شد، الان مشمول مرور زمان شده بود و باید منتشر می‌شد!

نویسنده «نون نوشتن» ادامه داد: من از ادبیات نیت تبلیغاتی نداشته‌ام و ندارم و از مسئولان وزارت ارشاد می خواهم اجازه بدهند معیاری از حرمتِ فیمابین باقی بماند و اثری که یک نویسنده با خونِ دل و یا به قول ویلیام فاکنر با «عرق ریزان روح» خلق می‌کند، منتشر شود.

وی خطاب به مسئولان اداره کتاب این وزارتخانه گفت: این حداقل چیزی است که ما از شما می‌خواهیم و خیلی بی‌انصافی است اگر اجازه ندهید این کتاب (کلنل) منتشر شود.

ما فرزندان نان و قناعت هستیم
خالق «آن مادیان سرخ‌یال» به این سئوال که «به عنوان یک نویسنده، آیا دغدغه نان دارید؟» پاسخ منفی داد و با بیان اینکه «هیچوقت در این مملکت دغدغه نان نداشته‌ام» این بیت از شیخ اجل را که «اندرون از طعام خالی دار/ تا در آن نور معرفت بینی» نقل کرد و گفت: من از دهات کویر می‌آیم و در آنجا ما نان می‌خوردیم و گاهی هم آبگوشت و اگر هم گیر می‌آمد، ماست و لبنیات.

دولت‌آبادی اضافه کرد: من در دوره جنگ هم گشنه نمی‌ماندم؛ ما فرزندان نان و قناعت هستیم، ولی بر این مسئله هم تاکید می‌کنم که هر کسی حق دارد از قِبَل زحمتی که می‌کشد، زندگی کند؛ اگر همین کتاب من (کلنل) منتشر شود، ممکن است حق‌التالیف مناسبی گیر من بیاید و این حق من است.

مهم‌ترین دغدغه من سرنوشت ملی است
وی همچنین در پاسخ به این سئوال که «مهم‌ترین دغدغه شما به عنوان یک نویسنده چیست؟» تاکید کرد: سرنوشت ملی. دغدغه مهم من در همه عمرم، این بوده که سرنوشت مردم ما چه خواهد شد و همیشه آرزو کرده‌ام گامی به سوی بهبودی وضعیت کشورمان برداشته شود و از این رو هر وقت حس کرده‌ام، نیاز است، سعی کرده‌ام نقشم را به عنوان یک شهروند ایفا کنم.

نویسنده «روزگار سپری شده مردم سالخورده» همچنین در پاسخ به سئوالی درباره میزان امیدواری‌اش به موفقیت نویسندگان زن ایرانی، با الهام از تعریف ویرجینیا وولف از شرایط نوشتن برای زنان در مفهومی با عنوان «اتاقی از آن خود» گفت: ممکن است زنان نویسنده ما تا آخر عمرشان آن اتاق را پیدا نکنند، اما نباید دست از تلاش بردارند؛ آن اتاق همان مغز انسان است.

دولت‌‌آبادی سپس شرایط خود را یادآور شد و افزود: پرداختن به هنر نویسندگی در هر جایی، یک قمار است و باخت در آن بیشتر است و شاید تنها قماری است که بُرد ندارد، ولی «خُنُک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش / بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر».

در «کلیدر» به هیچ گروهی توهین نکرده‌ام
وی همچنین در پاسخ به اعتراض یکی از خوانندگان «کلیدر» که مدعی توهین به گروهی خاص از مردم سبزوار در این رمان شد، با رد این مسئله، وجود شخصیتی به نام «الداقی» را در «کلیدر» تکذیب کرد.

کتاب‌های تازه دولت‌آبادی
نویسنده «سلوک» همچنین درباره جدیدترین کار در دست نگارش خود گفت: کتابی درباره دوستان شاعر، نویسنده، اهل تئاتر و نمایشنامه و با عنوان «میم و آنِ دیگران» دارم می‌نویسم؛ در این کتاب از چهره‌هایی مانند آرتور میلر، اکبر رادی، علی‌اشرف درویشیان و جلال آل‌احمد سخن گفته‌ام.

دولت‌آبادی همچنین از کار روی برخی آثار منثور کلاسیک ایرانی به منظور تدوین گزیده‌ای از آنها خبر داد و با بیان اینکه فرصت تحصیل در دانشگاه را نداشته و حتی دیپلمش را هم نتوانسته است، اخذ کند، درباره آشنایی‌اش با ادبیات کلاسیک ایران، تاکید کرد: من عاشقانه به سمت ادبیات قدیم ایران رفتم و دریافتم از این آثار قابل توصیف نیست.

ماجرای «گُزل» و احتمال تکرار تجربه مشابه
نویسنده «طریق بسمل شدن» در پاسخ به سوالی یکی از حاضران که کتاب «گُزل» دولت‌آبادی را که برای نوجوانان نوشته است، به او یادآور شد و از او پرسید «آیا نمی‌خواهید این تجربه را تکرار کنید یا ادامه دهید؟» به نحوه پدید آمدن این کتاب پرداخت و گفت: من وقتی «کلیدر» را به پایان بردم، «گُزل» را برای پسرم نوشتم که از ما دور شده بود و اگر این اثر زیباست، قرار نیست من مقید شوم که این کار را ادامه بدهم.

این نویسنده پیشکسوت گفت: من همه عمرم و کارم، گریز از خودم بوده است و وقتی هم می‌نویسم، احساس می‌کنم از خودم فرار می‌کنم.

زبان فارسی مظهر هویت مردم ایران است
محمود دولت‌آبادی همچنین درباره جایگاه زبان فارسی، آن را مظهر هویت مردم ایران دانست و درباره واژگان جدیدی که وارد فرهنگ جوانان شده است، گفت: جوان‌ها حق دارند برای خودشان اصطلاح تعیین کنند و به نظرم بعضی وقت‌ها هم جالب و خوب است.

خالق «ققنوس» همچنین درباره اینکه بسیاری آثار او را بخشی از تاریخ اجتماعی ایران می‌دانند، گفت: من چنین ادعا ندارم ولی در جامعه ما تاریخ را همیشه قدرتمندان می‌نوشته‌اند و با توجه به جایگاه ادبا، شعرا و دروایش، مردم همیشه به آنها گرایش پیدا کرده‌اند و از آنها خواسته‌اند قدرتمندان را به آنها بشناسانند.

وی همچنین «تاریخ طبری» و «تاریخ بیهقی» را دو منبع مهم برای شناخت تاریخ ایران برشمرد.

در سینما گزیده شدم
دولت‌آبادی همچنین درباره تجربه‌اش در سینما گفت: من تجربه بدی در فیلم و سینما داشتم و در سینما گزیده شدم. ادبیات و خلق اثر هنری، سه ملزومه دارد؛ برنایی جوانی، باور کودکانه و خرد پیرانه‌سر؛ سینما با کودکی من جور درنیامد و من نخواستم در جوانی خودم را با آن سازگار کنم و به همین خاطر در پیری ماندم!‍

وی که در فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی نقش کوتاهی را بازی کرده است، گفت: سینما پروسه‌ای تولیدی است و اساساً من با این واژه (تولید) مشکل داشته‌ام و از آن خوشم نیامده است؛ همیشه با خودم فکر کرده‌ام وقتی می‌خواهند از یک کتاب، فیلمی تولید کنند، می‌خواهند چکارش کنند؟

دولت‌آبادی؛ بنیانگذار ادبیات بومی
در این برنامه که با حضور تعداد زیادی از خوانندگان آثار دولت آبادی برگزار شد، همچنین علی‌اشرف درویشیان که با وجود بیماری و کهولت سن به این مراسم آمده بود، در سخنانی با اشاره به سابقه آشنایی‌اش با وی (دولت‌آبادی) گفت: من از همان سال‌هایی که به تهران آمدم، با هفت عصای آهنین و هفت کفش فولادی در به در دنبال محمود بودم و دوست داشتم او، به‌‌آذین و جلال آل‌احمد را ببینم.

این نویسنده پیشکسوت و خالق «آبشوران» همچنین از محمود دولت‌آبادی به عنوان بنیانگذار ادبیات بومی نام برد.

ارسال نظرات