فرارو – دیروز خبری کوتاه، اما مهم در رسانههای فارسی منتشر شد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا نامهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشته است. خبری که ابتدا آنقدر دور از ذهن بود که منتظر بودیم تکذیبش منتشر شود، اما دقایقی بعد مشخص شد رئیسجمهور ایالات متحده در گفتگویی که با شبکه فاکس بیزنس داشت، ارسال این نامه را خبری کرده است. ترامپ در کنار این که ابراز امیدواری کرد بتواند با ایران به توافق دستیابی پیدا کند، از تکرار تهدیدهای نظامی پیشین خود علیه کشورمان نیز غافل نشد. ترامپ ودعی شد نامه روز پنجشنبه ارسال شده است.
به گزارش فرارو، همان طور که انتظار میرفت، این نامه با واکنشهایی متضاد روبهرو شد. بر خلاف سالها قبل – به طور مشخص دهه ۹۰ و دوران ریاست باراک اوباما – که این نامهنگاریها بعضاً با واکنشهای مثبت نیز روبهرو میشد، در حال حاضر واکنشهای را به دو گروه منفی و سکوت – بیتفاوتی باید تقسیم کنیم.
به طور طبیعی، پس از انتشار این خبر رسانههای آمریکایی سراغ عالیترین نمایندگی دیپلماتیک ایران در این کشور یعنی نمایندگی دائم در سازمان ملل رفتند. آنها گفتند نامهای دریافت نکردهاند. تکذیب این خبر و موضوع ارسال نامه بیش از این توسط رسانههای داخلی پیگیری نشد. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که سوئیس حافظ منافع آمریکا در ایران و برای ارسال نامه، اولین مسیری که به ذهن میرسد استفاده از کانال سوئیس است. همچنین کشورهای مختلف مانند قطر و عمان، گاهی پیامرسان ایران و آمریکا بودهاند. در هر صورت، برای ارسال نامه نیازی به نمایندگی در سازمان ملل نیست.
مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای در روزنامه همشهری امروز نوشت: «ممکن است عدهای سادهانگارانه چنین تصور کنند که ترامپ موجودی استثنایی و متفاوت از واقعیت آمریکاست؛ از این افراد باید سؤال کرد ترامپ در کدام ساختار برای دومینبار به کاخسفید راه یافت؟ آیا بایدن پس از رئیسجمهور شدن، برخی فرمانهای مهم ترامپ را تأیید نکرد؟ ترامپ امروز با کدام مقاومت جدی در ساختار نظام آمریکا روبهروست؟ و دهها نشانه دیگر که آشکار میسازد ترامپ خود خود آمریکاست؛ فقط بدون روکش مخملی و بدون روتوش!»
روزنامه کیهان در گزارش خبری - تحلیلی امروز خود به این موضوع پرداخت: «ترامپ ۲۰۲۵ و دولتمردان وی، سیاستهای خود علیه کشور و ملت ایران را بر ایجاد نارضایتی در داخل و اجبار مسئولان کشورمان به عقبنشینی در برابر زیادهخواهیهای آمریکا به واسطه فشار افکار عمومی تعیین کردهاند. بر همین اساس ترامپ با وجود آگاهی به اینکه مسئولین عالیرتبه کشورمان هرگونه مذاکره غیرعادلانه، غیرشرافتمندانه و قلدرمآبانه با ایالات متحده و غرب را از پیش رد کردهاند، با ارائه چنین پیشنهادی که مبتنی بر مفروضات و محاسبات غلط از ملت ایران است، سعی در موجه نشان دادن خود و مقصر نشان دادن مسئولان نظام دارند. در همین راستا، «اسکات بسنت» وزیر خزانهداری آمریکا روز پنجشنبه، در گفتوگویی با باشگاه اقتصادی نیویورک مدعی شد: فقیر کردن دوباره ایران، آغاز سیاست تحریمی به روز شده ما خواهد بود. اگر من یک ایرانی بودم، هم اکنون تمام پولم را از شکل ریال خارج میکردم».
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «جدای از این تحلیل غلط ترامپ و اطرافیان وی از ظرفیتهای کشور برای مقابله با تحریم نیز، با افزایش فروش نفت ایران در دولت شهید رئیسی به رقمی بالاتر از یکمیلیون و هفتصد هزار بشکه در روز به وضوح نمایان شد. همچنین در اوج تحریمهای آمریکا در زمان دولت دموکرات اوباما که کشور برای اولین بار با موج سهمگین تحریم روبهرو بود، فروش نفت ایران در پایان دولت دهم هیچگاه به رقمی پایینتر از یک میلیون بشکه در روز نرسید و در ماههای پایانی منتهی به مرداد ۱۳۹۲ کشور به وضعیت باثباتی در برابر فشار اقتصادی رسیده بود. روش همیشگی ترامپ در مسائل بینالمللی، لاف و هجمه کلامی سنگین نسبت به دشمنان، رقبا و حتی شرکای سنتی آمریکا برای امتیازگیری بیشتر در هر توافقی با سایر کشورها است. وی این روش را در تجدید پیمان نفتا با کانادا و مکزیک، مذاکرات با شرکای اروپایی آمریکا، مواجهه با چین و اکنون نیز حتی در بازی با اوکراین در پیش گرفته است.»
خبرگزاری تسنیم در یادداشتی به قلم معاون خبر این رسانه، به موضوع نامه ترامپ واکنش نشان داد: «این نامه به دلایل مختلف، بیش از هر چیز یک عملیات روانی است و نه یک اقدام صادقانه سیاسی؛ برخی از این دلایل به این نحو است: مهمترین دلیل این است که اساساً «توافق»ی که ترامپ مدعی آن است، حتی توافقی بالاتر از صورت مسئله ادعایی آمریکا، سالهاست که روی میز است! دولت جدید آمریکا مدعی است که دغدغهاش درباره ایران، دستیابی به بمب هستهای است! اگر این دغدغه را ایران در توافق مرتفع کند، رضایت حاصل میشود و تحریمها هم احتمالاً کاهش مییابد! برجام توافقی بود که با اعطای امتیازات سنگین از ناحیه ایران به طرف آمریکایی در سال ۱۳۹۴ شمسی (۲۰۱۵ میلادی) منعقد شد. ایران طبق این توافق، نه تنها نظارتهای بیسابقه و استثنایی (پروتکل پلاس) را بر برنامه هستهای خود پذیرفت، بلکه خود را از بعضی حقوق مسلّم هم بعضاً تا ۲۵ سال و حتی در برخی موارد به صورت ابدی محروم کرد. توافق به نحوی بود که آمریکاییها میگفتند حتی اگر ایران عزم بمب هم بکند، آمریکا یک سال برای مقابله با ایران فرصت دارد!
با چنین وضعیتی، اگر ترامپ در دغدغهی خود صداقت دارد، چنین توافقی که رضایت آمریکا را تضمین کند، از سال ۹۴ روی میز است و اساساً نیاز به یک ماراتن و نامههای فانتزی هم نیست. آمریکا همکار سختی پیش رو ندارد، به طور کامل به برجام برگردد و همهی تعهدات خود را عملیاتی کند!»
رصد فضای مجازی نیز نشان میدهد که این موضوع به یک بحث عمومی میان کاربران شبکههای اجتماعی تبدیل نشد. از یک سو این موضوع به طور کلی در روابط ایران و آمریکا بیسابقه نیست، از سوی دیگر این دومین نامه ترامپ به مقامات ایران است. به همین دلیل جامعه نیز نسبت به این موضوع بیتفاوت بود. صرفاً بحثهای میان کاربران شناختهشده، فعالان سیاسی و روزنامهنگاران در گرفت که آن بحث نیز کمرمق بود و هدف خاصی را دنبال نمیکرد.