صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

پوتین در تله بین صلح و جنگ
ولادیمیر پوتین برای حفظ قدرت با چالش‌های داخلی و خارجی مواجه است. کاهش حمایت عمومی، افت اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و تحلیل رفتن تجهیزات نظامی، موضع روسیه را تضعیف کرده است. مذاکرات ترامپ و پوتین، گرچه ممکن است جنگ را پایان دهد، اما خطر تقسیم اوکراین و بازگشت روسیه به اقتصاد جهانی را به همراه دارد.
تاریخ انتشار: ۲۳:۲۰ - ۰۴ اسفند ۱۴۰۳

فرارو- ممکن است در نگاه برخی از تحلیل‌گران، ولادیمیر پوتین به نقطه‌ای رسیده باشد که بیش از هر زمان دیگری به پیروزی در جنگ اوکراین نزدیک به نظر می‌رسد، اما مفهوم «پیروزی» برای او همچنان مبهم باقی مانده است. علیرغم تبلیغات گسترده روسیه و احساس ناامیدی که در میان بخش‌هایی از افکار عمومی اروپا شکل گرفته، اهداف نهایی پوتین هنوز به‌طور روشن اعلام نشده‌اند.

به گزارش فرارو به نقل از نشریه اکونومیست، «عملیات ویژه نظامی» او از ابتدا در شرایطی برنامه‌ریزی شد که حتی بخش‌های بزرگی از دولت روسیه همانند مردم عادی، از جزئیات آن بی‌اطلاع بودند. در حالی که پوتین ادعا می‌کند که این عملیات به منظور دفاع از حاکمیت روسیه است، نتیجه‌ی نهایی تا حد زیادی به عوامل خارج از کنترل او وابسته می‌باشد. تصمیمات دولت اوکراین، تلاش‌های اروپا برای تقویت ظرفیت‌های نظامی و سیاست‌های آینده دونالد ترامپ، همگی نقش‌های تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت این جنگ خواهند داشت.

ترامپ و پوتین؛ دو رویکرد متفاوت در برابر بحران اوکراین و رقابت‌های جهانی

مذاکرات رسمی میان دولت ترامپ و مقامات روسیه در ۱۸ فوریه در عربستان سعودی آغاز شد. در این مرحله، ترامپ هنوز هیچ برنامه روشنی برای نحوه مواجهه با بحران اوکراین ندارد و گزینه‌های مطرح‌شده از سوی او طیف گسترده‌ای را شامل می‌شود؛ از قطع کامل کمک‌ها به اوکراین گرفته تا افزایش حمایت‌های نظامی و اعمال تحریم‌های جدید. این نشست در ریاض، نخستین دیدار مستقیم میان مقامات آمریکا و روسیه پس از سه سال بود و نقطه آغاز گفت‌و‌گو‌هایی جدید درباره آینده روابط دو کشور و مسائل ژئوپلیتیکی مشترک تلقی می‌شود. در همین حال، مقدمات لازم برای برگزاری نشست بین ترامپ و پوتین نیز در دست انجام است، هرچند هنوز تاریخ مشخصی برای این دیدار تعیین نشده است.

این گونه مذاکرات غیرشفاف برای ولادیمیر پوتین یک فرصت طلایی است. در حالی که دونالد ترامپ این مذاکرات را به‌عنوان ابزاری برای پایان دادن به یک جنگ «بیهوده» می‌بیند، پوتین آنها را جزئی از یک رقابت گسترده‌تر می‌داند. یکی از مقامات آمریکایی گفته است که پوتین معتقد است قدرت تحمل و پایداری او از اوکراین یا حتی ناتو که به نظرش ائتلافی فرسوده است، بیشتر خواهد بود. او مانند یک بازیکن ماهر پوکر در نمایش اعتماد به نفس و قدرت مهارت زیادی دارد. با این حال، واقعیت ممکن است به‌اندازه‌ای که پوتین می‌خواهد رقبایش باور کنند، به نفع او نباشد. اگرچه او توانسته است در ظاهر موقعیت خود را قوی نشان دهد، اما پایان جنگ می‌تواند برای او چالش‌های داخلی بزرگی به همراه داشته باشد.

شکست‌های نظامی روسیه در اوکراین؛ از پیشروی کند تا بحران در تجهیزات

برای درک موضع روسیه در این مذاکرات، ابتدا باید به عملکرد نظامی این کشور نگاهی انداخت. در طول جنگ، ارتش روسیه با ضعف‌های قابل توجهی مواجه بوده است. پیشروی‌های روسیه نه تنها بسیار کند پیش رفته، بلکه اغلب با تلفات سنگین همراه بوده است. به عنوان مثال، از ژوئیه گذشته، نیرو‌های روسی برای تصرف یک شهرک کوچک به نام پوکروفسک تلاش کرده‌اند، اما این تلاش‌ها تاکنون به نتیجه نرسیده و باعث افزایش چشمگیر تلفات شده است.

در واقع، بیشتر موفقیت‌های روسیه در هفته‌های نخستین جنگ به دست آمد. در آوریل ۲۰۲۲، پس از عقب‌نشینی روسیه از شمال اوکراین، این کشور حدود ۱۹.۶ درصد از خاک اوکراین را تحت کنترل داشت. در آن زمان، تخمین زده می‌شد که مجموع تلفات روسیه (شامل کشته و زخمی‌ها) حدود ۲۰ هزار نفر باشد. اما اکنون، بنا بر گزارش‌های بریتانیایی، روسیه تنها ۱۹.۲ درصد از خاک اوکراین را در اختیار دارد و تعداد تلفاتش به بیش از ۸۰۰ هزار نفر رسیده است. همان‌طور که یکی از مقامات غربی توضیح داده، این شرایط، نمایانگر وضعیتی است که در آن هر دو طرف، نه به دلیل امید به یک پیروزی قاطع، بلکه به دلیل ناتوانی در توقف جنگ به نبرد ادامه می‌دهند.

تجهیزات نظامی روسیه به سرعت در حال تحلیل رفتن است. انبار‌های بزرگ تجهیزات زرهی که از دوران شوروی به جا مانده بودند، اکنون به طور چشمگیری کاهش یافته‌اند. بیش از نیمی از ۷۳۰۰ تانک ذخیره‌ای از دست رفته و تنها حدود ۵۰۰ دستگاه از تانک‌های باقی‌مانده به سرعت قابل بازسازی هستند. گزارش‌ها نشان می‌دهند که تا ماه آوریل، تانک‌های مدل تی ۸۰ روسیه به طور کامل به پایان خواهند رسید.

این کاهش شدید تنها به تانک‌ها محدود نیست. طی یک سال گذشته، تعداد سیستم‌های توپخانه‌ای که روسیه از دست داده است، دو برابر بیشتر از مجموع خسارات دو سال قبل بوده است. از سوی دیگر، جذب نیرو‌های قراردادی برای ارتش روزبه‌روز پرهزینه‌تر و دشوارتر می‌شود. در عین حال، اعلام بسیج عمومی که می‌توانست گزینه‌ای برای جبران کمبود نیرو باشد، به دلیل هزینه‌های سیاسی سنگین، برای دولت بسیار پرمخاطره است. علاوه بر این، نظرسنجی‌های عمومی نشان می‌دهند که مردم روسیه خواهان پایان این جنگ هستند.

ضعف‌های اقتصادی روسیه؛ از تورم دو رقمی تا رکود پیش‌رو

اقتصاد روسیه، اگرچه تا کنون از طریق مدیریت دقیق بانک مرکزی، قیمت بالای کالا‌ها و اقدامات محرک مالی از اثرات فوری تحریم‌ها مصون مانده، اما نشانه‌های ضعف در حال آشکار شدن است. تورم دو رقمی ناشی از تخصیص گسترده منابع مالی به هزینه‌های نظامی، فشار فزاینده‌ای بر شهروندان وارد کرده است. نرخ بهره در روسیه به بالاترین حد خود در دو دهه گذشته، یعنی حدود ۲۱ درصد رسیده است. در کنار این، کمبود نیروی کار به یک مشکل مزمن تبدیل شده و بازار کار را تحت فشار قرار داده است.

آمار‌های رسمی اقتصادی روسیه، اگرچه ممکن است نگران‌کننده به نظر برسند، اما همواره کاملاً قابل اعتماد نیستند. به عنوان مثال، پیش‌بینی‌های رشد اقتصادی اغلب از سوی مراجع رسمی اصلاح می‌شوند. با این حال، گزارشی که توسط بانک مرکزی و وزارت اقتصاد روسیه تهیه شده و به رسانه‌ها درز کرده، حاکی از آن است که احتمالاً رکود اقتصادی پیش از کاهش تورم آغاز خواهد شد. اولگ ویوگین، معاون سابق بانک مرکزی هشدار داده است که دولت روسیه به زودی باید بین کاهش هزینه‌های نظامی یا تحمل تورم بیشتر یکی را انتخاب کند.

در عین حال، ذخایر مالی ملی روسیه نیز در حال کاهش است. به گفته میخائیل زادورنف، وزیر پیشین دارایی، دارایی‌های نقدی این صندوق که زمانی ۷.۴ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌داد، اکنون به کمتر از ۲ درصد رسیده است. صادرات نیز تحت فشار تحریم‌ها و افت قیمت کالا‌ها قرار گرفته است. در ماه دسامبر، صادرات سالانه روسیه ۲۰ درصد کاهش یافت. تحلیل‌گرانی، چون کیریل روگوف بر این باورند که تحریم‌ها به همراه کاهش تدریجی قیمت محصولاتی نظیر فولاد و محصولات کشاورزی، توانایی روسیه برای ادامه سیاست‌های تهاجمی را به‌شدت محدود خواهد کرد.

آسیب‌پذیری‌های اقتصادی و نظامی روسیه برخی از سیاست‌گذاران غربی را متقاعد کرده است که اکنون زمان مناسبی برای عدم اعطای امتیازات فوری به کرملین است. این استدلال مطرح است که حتی اگر غرب نتواند تضمین‌های امنیتی قوی به اوکراین ارائه دهد، می‌تواند از طریق حفظ تحریم‌ها فشار بیشتری به روسیه وارد کند و در نتیجه این کشور را در موقعیت دشواری نگه دارد.

کیریل روگوف نیز بر این باور است که این رویکرد در بلندمدت مؤثرتر خواهد بود. با این حال، دونالد ترامپ به جای تأکید بر مهار و بازدارندگی درازمدت روسیه، بیشتر بر عملی کردن وعده خود برای پایان سریع جنگ متمرکز شده است. یکی از مقامات آمریکایی ابراز نگرانی کرده که در حالی که شرایط کنونی برای روسیه بسیار سخت است، ممکن است با عجله در توافق یا امتیازدهی، این فرصت از دست برود. او خاطرنشان کرده: «ما بالاخره توانستیم پوتین را در موقعیتی قرار دهیم که سه سال برایش برنامه‌ریزی کرده بودیم. بسیار تأسف‌آور خواهد بود اگر اجازه دهیم او در لحظات آخر شکست را به پیروزی بدل کند.»

پوتین در جستجوی توافقی بلندمدت؛ از متقاعدسازی ترامپ تا تضعیف نظم غربی

ولادیمیر پوتین، با باور به اینکه دونالد ترامپ بی‌صبر و قابل نفوذ است، از روش‌های متقاعدکننده‌ای برای جلب نظر او استفاده کرده است. یکی از این روش‌ها، اتخاذ اقداماتی ملموس مانند آزادی مارک فوگل، شهروند آمریکایی بازداشت‌شده در روسیه در ۱۱ فوریه بود. با این حال، اهداف کلان پوتین تغییر نکرده‌اند: او همچنان به دنبال یک اوکراین بی‌طرف است، کشوری که نیرو‌های نظامی محدود داشته باشد و هیچ نیروی غربی در آن مستقر نباشد. پوتین بر به رسمیت شناختن الحاق کریمه و چهار منطقه دیگر اوکراین به روسیه اصرار دارد. اما از نگاه او، این تنها بخشی از تصویر بزرگ‌تر است. همان‌طور که پوتین در ژوئن ۲۰۲۴ تأکید کرد، هدف روسیه چیزی فراتر از یک آتش‌بس موقت یا توافقی کوتاه‌مدت است که صرفاً باعث تداوم تحریم‌ها و بازسازی نیرو‌های اوکراینی شود. او به دنبال یک راه‌حل قطعی است، راه‌حلی که تحریم‌های غرب را به طور کامل لغو کند و به روسیه اجازه دهد تا ارتش خود را بازسازی و توانایی‌های دفاعی‌اش را تقویت کند.

حتی پس از پایان جنگ نیز، ولادیمیر پوتین به تلاش‌های خود برای تضعیف اروپا و بازسازی نفوذ روسیه ادامه خواهد داد. به گفته استیو کوینگتون، مشاور فرمانده عالی نیرو‌های ناتو در اروپا، هدف استراتژیک بلندمدت پوتین شکستن اوکراین و در هم شکستن نظمی است که از سال ۱۹۴۵ تحت رهبری آمریکا شکل گرفته است. پوتین سال گذشته در سخنانی خطاب به دیپلمات‌های خود بیان کرد که نظام امنیتی یورو-آتلانتیک در حال فروپاشی است و اروپا در آشفتگی غوطه‌ور شده و عاملیت بین‌المللی و هویت فرهنگی خود را از دست داده است. این دیدگاه به وضوح نشان‌دهنده اهداف بلندمدت روسیه برای تضعیف نفوذ غرب و احیای قدرت روسیه در نظام بین‌المللی است.

همچنین، شواهد نشان می‌دهد که کرملین از حمایت‌های غیرمستقیم برخی از چهره‌های سیاسی غرب خشنود است. جِی. دی. ونس، معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده، در کنفرانس امنیتی مونیخ اظهاراتی داشت که به‌طور ضمنی این دیدگاه پوتین را تأیید می‌کرد. احتمالاً این موضوع پوتین را به یاد سخنان خود در همین کنفرانس در سال ۲۰۰۷ انداخته است، زمانی که برای نخستین بار عزم خود را برای مقابله با غرب اعلام کرد. در عین حال، کرملین امیدوار است که احزاب راست‌گرای طرفدار روسیه در اروپا، که مورد تحسین ونس قرار گرفته‌اند، در انتخابات پیش رو به موفقیت‌هایی دست یابند. این احزاب می‌توانند با ایجاد شکاف در میان کشور‌های اروپایی، تحقق اهداف بلندمدت روسیه را تسهیل کنند.

رقابت داخلی در روسیه؛ پوتین در میان منتفعین صلح و منتفعین جنگ

اولویت اصلی ولادیمیر پوتین حفظ قدرت است، اما پایان دادن به جنگ برای او چالش‌های داخلی مهمی به همراه دارد. بازگشت صد‌ها هزار سرباز به روسیه می‌تواند وضعیت داخلی را بی‌ثبات کند و رقابت میان جناح‌های مختلف را تشدید کند. این خطرات باعث شده پوتین با دقت فراوان درباره گزینه‌های پیش روی خود تصمیم‌گیری کند. در همین حال، تلاش‌های دیپلماتیک دونالد ترامپ، انگیزه‌ای جدید به گروهی از روس‌های میانه‌رو داده است که به‌طور بی‌سر و صدا مخالف جنگ بوده‌اند. این گروه که شامل بازرگانان، اقتصاددانان و تکنوکرات‌های بدون نفوذ سیاسی است، به «منتفعین صلح» معروف هستند. آنها بر این باورند که کاهش تنش‌ها با غرب می‌تواند امنیت و ثبات داخلی روسیه را بهبود بخشد.

منتفعین صلح امیدوارند که تیم ترامپ بتواند پوتین را متقاعد کند که همکاری با غرب و کاهش تقابل، نه تنها خطری برای جایگاه او نیست، بلکه حتی می‌تواند امنیت و قدرت او را تقویت کند. اگر چنین دیدگاهی در کرملین پذیرفته شود، ممکن است راه برای تحولات مثبت‌تر در روابط روسیه با غرب هموار شود.

در مقابل منتفعین صلح، «منتفعین جنگ» قرار دارند؛ گروه‌هایی که ادامه تقابل با غرب را سودآور و حیاتی برای حفظ ساختار رژیم می‌دانند. اولیگارش‌هایی که از صادرات نفت و کالا‌های تحریم‌شده ثروت‌های کلان به دست می‌آورند، نیرو‌های امنیتی که از وضعیت جنگی برای سرکوب مخالفان بهره می‌برند و ملی‌گرایان افراطی که هرگونه مصالحه را نشانه ضعف و خیانت می‌دانند، همگی انگیزه‌ای قوی برای حفظ شرایط موجود دارند.

اگرچه دونالد ترامپ گفته که خواستار پایان «کشتارها» است، اما هر آتش‌بسی که به اوکراین فرصت بازسازی بدهد و در عین حال تحریم‌های اقتصادی بر روسیه را حفظ کند، می‌تواند جاه‌طلبی‌های پوتین را ناکام بگذارد. با این حال، پوتین معتقد است که یا می‌تواند اوکراین را بیشتر فرسوده کند و دوام بیاورد یا ترامپ را به توافقی سوق دهد که به روسیه امکان بازگشت به اقتصاد جهانی را بدهد. در چشم‌انداز او، چنین توافقی می‌تواند اوکراین را به یک کشور ضعیف و تقسیم‌شده تبدیل کند، در حالی که اروپا را آن‌چنان درگیر و گیج نگه دارد که نتواند واکنش مؤثری نشان دهد.

ارسال نظرات