فرارو- محمدناصر سقای بیریا، استاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چهره شاخص جبهه پایداری و مشاور امور روحانیت محمود احمدینژاد در دولت نهم و دهم درگذشت. سقای بیریا از جمله حلقه اول شاگردان ارشد مرحوم آیتالله مصباح یزدی بود که وارد عرصه سیاسی شدند و پس از قهر و خانهنشینی محمود احمدینژاد جریانی به نام جبهه پایداری را تشکیل دادند. از او به عنوان عضو ارشد جبهه پایداری یاد میشد. سقای بیریا دورهای به عنوان سخنگوی جبهه پایداری فعالیت میکرد.
به گزارش فرارو، سقای بیریا از جمله شاگردان مصباح یزدی بود که در دهه هفتاد برای تحصیل به دانشگاههای غربی اعزام شدند. او که تا زمان درگذشتش عضو گروه روانشناسی موسسه آیتالله مصباح بود، دوره فوق لیسانس خود در رشته مطالعات اسلامی را در دانشگاه مکگیل کانادا گذراند و دکترای رهبری تربیتی و مطالعات فرهنگی را از دانشگاه هیوستون تکزاس گرفت. او از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ امام جمعه هیوستون و رئیس مرکز تعلیمات اسلامی ایالت تکزاس بود و پس از بازگشت به ایران به عنوان عضو هیئت علمی موسسه آیتالله مصباح مشغول به کار شد. سقای بیریا از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ مشاور رئیسجمهور در امور روحانیت و از ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ رئیس مرکز ارتباطات دولت و روحانیت بود. فواد ایزدی، استاد شناختهشده دانشگاه تهران، داماد اوست.
در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ – ۹۰ احمدینژاد سیاستمدار مطلوبی برای جریانِ موسسه آیتالله مصباح بود. این مطلوبیت، اظهارنظرهای جالب توجهی را نیز رقم میزد که سه نمونه از آنها را مرور میکنیم.
سقای بیریا تیر ۱۳۸۶ در نیشابور گفته بود: «ما چه عزتی از این بیشتر میخواستیم که احمدی نژاد قلبهای مردم را متحول کرد. [..]ایشان (احمدینژاد) میگفت که در سفر شانگهای خانمهای هندو آمدند و با دست مالیدن بر شیشه اتومبیل رئیس جمهور میخواستند خودشان را تبرک کنند. به فضل و برکت رایهایی که شما دادید کشتی انقلاب به سرعت حرکت میکند. [..]آن کوردلانی که چشم معنا بین شان کور است و نمیتوانند بشنوند که فرزند اسلام در سازمان ملل دعای فرج میخواند کور باشند.»
او اسفند ۱۳۸۷ در دانشکده فنی دانشگاه آزاد اراک گفت: «یک وقت خدمت آقای احمدینژاد بودیم یکی از دوستان صحبت این را کرد که آقای اردوغان خیلی کار مهمی کرد [که این موضوع]را مطرح کرد، آقای احمدینژاد گفت؛ روزهای اولی که ما با او تماس میگرفتیم پشت تلفن میترسید، میگفت آقای احمدینژاد این مسائل را نمیشود پشت تلفن مطرح کرد. اردوغانی که پشت تلفن میلرزید، آقای احمدینژاد میگوید باید به غزه کمک کنیم میگوید بابا! پشت تلفن نمیشود. این، در داووس آن حرکت را انجام میدهد. چه شد؟ چطور جرات پیدا کردند؟ شما پایتان را از ایران بیرون بگذارید، کسانی که از ایران بیرون رفتند میگویند، خارج از مرزها مردم دیگر نزدیک است ایشان را [احمدینژاد]را بپرستند. ایشان از داخل بیشتر مشهورند. [..]مورالس وقتی میخواست تحلیفش را انجام بدهد گفت ما باید خداپرست بشویم. [احمدینژاد]گفت من قبلش با او صحبت کردم. همین احمدینژادی که دم از خدا میزند دم از امام زمان میزند، دم از مبارزه با ظلم میزند، مردم میخواهند، امام زمان هم اگر بیاید مگر غیر از این حرفها را میزند؟»
مشاور پیشین احمدینژاد در خرداد ۱۳۸۸ در جمع مردم کرج گفت: «رئیسجمهوری اسلامی ایران با طرح موضوعات مختلف، سران غرب را به چالش کشید. در حالیکه غربیها در سالهای گذشته ایران را به نقض حقوق بشر و تلاش برای ساخت بمب اتم متهم میکردند، با درایت وهوشمندی دکتر محمود احمدی نژاد اکنون توپ در زمین آنها قرار گرفته است. در بحث رژیم صهیونیستی و اشغال فلسطین، رییس جمهوری اسلامی ایران با طرح سوال در خصوص هولوکاست، جهانیان را به تحقیق و واقع بینی پیرامون این موضوع وا داشت. همچنین رئیسجمهوری اسلامی ایران، دهها سوال پیرامون موضوع حقوق بشر در غرب مطرح کرد که این امر سبب شد تا سران غرب درمقابل افکار عمومی جهانیان خوار و ذلیل شوند. دکتر احمدی نژاد در این اجلاس [اجلاس مبارزه نژادپرستی دوربان ۲ در ژنو]، ماهیت نژادپرستی واقعی را برای جهانیان آشکارکرد. سخنرانی رئیسجمهوری اسلامی ایران در این اجلاس بیش از ۷۰۰ میلیون نفر بیننده و شنونده در جهان داشت و مورد تحسین جهانیان قرار گرفت که این خود نیز پیروزی بزرگی برای ایران اسلامی است.»
جبهه پایداری را احمدینژادیهای سابق تشکیل دادند. آنها جمعی از اصولگرایان با محوریت شاگردان آیتالله مصباح یزدی و مقامات سابق دولت او بودند که از سال ۱۳۹۰ راه خود را از محمود احمدینژاد جدا کردند. اختلافات آنان نیز پس از انتخابات ۱۳۸۸ آغاز شد. آنها معتقد بودند که جریانی با نفوذ در دولت احمدینژاد، او را از مسیر منحرف و کلیدواژه «جریان انحرافی» را ابداع کردند. سقای بیریا یکی از منتقدان جدی این جریان بود که اسفندیار رحیممشائی سردمدار آن شناخته میشد. قهر احمدینژاد و طرح مسائلی مانند مکتب ایرانی از جمله مواردی بود که شاگردان مصباح را از رئیسجمهور جدا کرد. سایت رجانیوز – ارگان غیررسمی جبهه پایداری – در سال ۱۳۹۰ گفتگویی تفصیلی با سقای بیریا انجام داد که بخشی از صحبتهای او به این مسئله اشاره میکرد:
«این حلقههای فکری ناصواب و رفتارها را در گوشه و کنار میدیدم، در جنبههای مختلف هم کارهایی میشد که با گروه خون انقلاب نمیساخت؛ نگران بودیم. حتی فکر میکردیم که آیا ماندن ما مصلحت هست یا نیست؟ در این بحبوحه سال گذشته در همین ایام بود که حضرت آیت الله یزدی بنده را به جامعه مدرسین دعوت کردند. دعوتنامهای دادند و در آن گفته بودند که شما بیایید و دفتر جامعه را اداره کنید، من گفتم مشورت میکنم. من در کارهایم با حضرت آیتالله مصباح مشورت میکنم. ایشان گفتند اشکال ندارد، مشورت کنید. من با حضرت علامه مشورت کردم، اولاً فرمودند جامعه مهمتر است و بعد هم فرمودند ماندنتان هم ممکن است بلااشکال نباشد. بعد نظر خودم را خواستند؛ من هم گفتم به هرگونه که وظیفهام ایجاب کند، انجام میدهم. درحالی که از مشاورت رئیس جمهور منتقل شدن به رئیس یک دفتر ولو دفتر جامعه مدرسین باشد، ممکن است افت به نظر برسد.»
جریان پایداری باعث شد که مریدان و شاگردان آیتالله مصباح نه زیر چتر نام احمدینژاد بلکه به عنوان یک جریان سیاسی گسترده وارد سیاست شوند. سقای بیریا نیز از این قاعده مستثنی نبود. او از جمله اعضای ارشد جبهه بود که میتوان در بین سخنرانیهای عمومی و سیاسیاش تاثیرگذاری بر ترسیم خط مشی این تشکیلات را پیدا کرد. سقای بیریا در دورهای نیز سخنگوی این جبهه بود. او در گفتگوی سال ۱۳۹۰ با رجانیوز، چارچوب این ورود را که از مجلس نهم آغاز شد، توصیف کرد: «آن چیزی که موجب شد حضرت آیتالله مصباح بهرغم اینکه هیچوقت مستقیم از اول نهضت تا پیروزی انقلاب و تا حالا ورود پیدا نکرده بود و شاگردهای ایشان کارها را انجام میدادند -اما اینجا ایشان احساس نیاز کردند- این بود که نیروهایی ساخته و کادرسازی شده مثل تعداد زیادی از فارغ التحصیلان و دانش آموختگان، طرحهای مختلف در بدنه کشور را با دانشآموزان و دانشجویان و مرتبطینی که در این سالهایی که کارهای اجتماعی انجام شده است را یکروزی به همدیگر متصل کنند و یک جبهه واحد را بهوجود بیاورند. بهرغم اینکه ما در این ۳۳ سال، افت و خیزهایی داشتیم و به قول آقا ریزشها و رویشهایی داشتیم، اما الآن رویشها طوری هستند که میتوانند طرح جدیدی را رقم بزنند. چهکسی باید این رویشها و این جوانان را به هم متصل کند و از آنها یک نیروی عظیمی را بهوجود بیاورد؟ باید نیروهای فکری و اجرایی به هم متصل شوند. من فکر میکنم یک پیوند مبارکی در اینجا شروع شده است. مسئله جبهه پایداری بسیار عظیمتر از مسئله انتخابات مجلس است، یعنی در حقیقت یک ورود و اتصال جنبههای فکری و اجرایی نظام است.»
او از جمله اعضای جبهه پایداری بود که برای انتخابات مجلس دهم در سال ۱۳۹۴ ثبتنام کرد، اما موفق به ورود به مجلس نشد.