فرارو - محسن صالحیخواه؛ خبر کوتاه، اما تکراری بود: شبکه تلویزیونی تی آر تی فارسی توسط دولت ترکیه افتتاح شد. دولتی که به تازگی، رقابت ایران با آن پس از وقایع سوریه به سطحی بالاتر ارتقاء پیدا کرده و روابط دو دولت تا حدی متشنج شده است. پس از صدای آمریکا و بیبیسی فارسی این سومین شبکه فارسیزبانی است که از سوی یک دولت خارجی روی آنتن میرود. شبکههایی که هیچ کدام با نیت خیر برای جمهوری اسلامی تاسیس نشدند. البته استفاده از چنین حربهای، قدمتی طولانی دارد. ایران هم از این ابزار استفاده میکند، اما میزان تاثیر آنها با یکدیگر متفاوت است. دولتها برای تاثیرگذاری بر جوامع دیگر، عملیات روانی و استفاده از رسانه به عنوان اهرم فشار دست به تاسیس رادیو و تلویزیونهایی با زبان کشورهای دیگر میزنند. شاید قدیمیترین نمونه معاصر آن رادیو اروپای آزاد باشد که سال ۱۹۴۹ توسط آمریکا تاسیس شد برای این که کشورهای کمونیستی را تحت تاثیر قرار بدهد. این رادیو هنوز هم فعالیت میکند و بخشی فارسی آن را به نام رادیو فردا میشناسیم.
تی آر تی فارسی قرار است چه برنامههایی پخش کند؟ مانند صدای آمریکا و بیبیسی فارسی، روایت دولتهای خود را روی آنتن خواهد برد. چرا که فلسفه تشکیلش این است. از این به بعد روایت آنکارا را نیز کنار روایتهای واشنگتن و لندن خواهیم داشت. اما کار از جایی به مشکل میخورد که تجربه نشان داده رسانههای رسمی ایران، چه در داخل مرزها و چه خارج از آن توان مقابله با این موجهای پروپاگاندا را ندارند. این شرایط نیز یک شبه یا یک روزه به وجود نیامده بلکه محصول سالها سیاستهای نادرست رسانهای کشور در سطح کلان است. رسانه رسمی چابک و حرفهای نیست و نه خود رشد کرد نه اجازه داد دیگران از او بالاتر بروند. در عوض به تشکیلات عریض و طویل بوروکراتیکی تبدیل شد که روایتهایش خریدار ندارد. هم در داخل کشور قافیه را باخته است و هم در خارج از ایران و شبکههای برونمرزیاش تاثیر خاصی ندارند.
وقتی خبر تاسیس تیآرتی فارسی آمد، یکی از نمایندههای تهران در مجلس در جریان واکنش به آن، خواستار این شد که صداوسیما و هم سه شبکه تلویزیونی برای علویان، زازاها و کردهای ترکیه راهاندازی کند. پیشنهاد عجیبی که واکنشهای جالب توجهی به خود دید. میانگین واکنشها این بود که راهاندازی شبکه تلویزیونی کار خاصی نمیطلبد، اما مهم این است که چه برنامههایی قرار است از این شبکهها پخش شود. صداوسیما وقتی در جذب مخاطب داخلی مانده، چه حرفی میخواهد برای طرف مقابل داشته باشد. در واقع ضعف رسانه رسمی ایران خود را در آفند و پدآفند رسانهای به خوبی نشان میدهد. در حوزه آفند، ایران هم شبکههای برونمرزی دارد و باید میزان مخاطب و ضریب نفوذ آنها در جوامع هدف مورد بررسی قرار بگیرد. مثلا سیمای آذری شبکه سحر که برای آذربایجان پخش میشود، دستور کارش چه بوده و تا چه اندازه موفق عمل کرده است؟ همین سوال را میتوان برای شبکههای عربی، انگلیسی و اسپانیایی نیز مطرح کرد.
در حوزه پدآفند، با این سوال جدی مواجه هستیم که وقتی مرجعیت خبری از داخل به خارج از کشور نقل مکان منتقل شده، رسانه رسمی و قدرتمند، اما عاری از تاثیرِ شگرف ما چگونه میخواهد در برابر روایتسازیها بایستد. هیچ وقت فراموش نمیشود که پس از ترور محسن فخریزاده در ۷ آذر ۱۳۹۹، در حالی که تلویزیون ایران مشغول پخش برنامههای دیگر بود، یکی از شبکههای غیردولتی مقیم انگلیس از همان منطقه پخش زنده را روی آنتن برد. به این مثال اضافه کنید وقایع لبنان و فلسطین در ۱۴ ماه اخیر و دهها مثال دیگری که میتوان زد. رسانه رسمی ایران همیشه یک پله عقب است.
این دست رسانهها مثل تیآرتی فارسی، کارکرد عملیات روانی دارند و فلسفه و هدف تاسیس آنان نیز همین است. در طول زمان، افکار عمومی جامعه هدف خود را هدایت میکنند تا در زمان مناسب، بتوانند از آن بهرهبرداری کنند. یادآوری میکنم که در جریان عادیسازی روابط ایران و عربستان، شبکه تلویزیونی اینترنشنال یکی از موارد مذاکره میان دو کشور بود. چون اینترنشنال در جامعه نفوذ پیدا کرده و در بزنگاههایی خود را نشان داده بود. کشورهای رقیب و حریف ایران، پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار این کشور را پیدا کردند که همان حوزه رسانه است. روایتهای خود را به نام حقیقت به خورد جامعه هدف میدهند و در نهایت اگر لازم شد ضربهای وارد میکنند. این شبکه با شبکههایی که به اصطلاح سریال ترکی پخش میکردند و بر جامعه ایران تاثیر فرهنگی و اجتماعی میگذاشتند، متفاوت است. کارکردی سیاسی دارد و گذر زمان نشان خواهد داد که چه اهدافی پشت آن است. ما نیز در این طرف مرز، باید منتظر تاثیر آن باشیم. چون با این دست فرمان کار بیشتری از دستمان برنمیآید.