صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۰۹۰۸۸
ترامپ با سبک مدیریتی هرج‌ومرج‌محور خود، معمایی غیرقابل پیش‌بینی در سیاست خارجی آمریکا است. انتصاب‌های متضاد او، از تندرو‌های ضدایران تا افراد نزدیک به روسیه، پیش‌بینی راهبرد‌های او را دشوار کرده است. از ترور قاسم سلیمانی تا بی‌عملی در برابر اقدامات ایران، ترامپ ترکیبی از اقدامات ناگهانی و سکوت را به نمایش گذاشت.
تاریخ انتشار: ۰۰:۵۳ - ۲۴ آذر ۱۴۰۳

فرارو- ادوارد لوس ستون نویس ارشد روزنامه فایننشال تایمز.

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه فایننشال تایمز، اگر ایران هدفی در دست رس و جو بایدن یک اردک زمین‌گیر باشد، ترامپ در این معادله چه نقشی دارد؟ برخی او را شکارچی درنده می‌پندارند، دیگران شاید لاشخوری بی‌رحم. اقلیتی هم ممکن است او را کبوتر صلح ببینند. اما واقعیت این است که هیچ‌کس، حتی شاید خود ترامپ، به‌درستی نمی‌داند در خاورمیانه یا فراتر از آن چه خواهد کرد. جهان به الگویی از رفتار آمریکا عادت کرده است؛ حتی اگر این کشور گاه در بحران‌ها قوانینش را زیر پا بگذارد، اما همچنان مسیر کلی مشخصی دارد. با ترامپ، این شفافیت از بین می‌رود. او سقوط بشار اسد را چگونه می‌بیند؟ خبری خوش، ناخوشایند یا بی‌اهمیت؟ پاسخ همچنان مبهم است.

ترامپ و خاورمیانه؛ هرج و مرج به عنوان راهبرد

هرج‌ومرج نه‌تنها زمین بازی مورد علاقه ترامپ است، بلکه به سبک مدیریتی او تبدیل شده است. تلاش برای کشف اهداف او از طریق انتصاب‌هایش بی‌ثمر به نظر می‌رسد، چرا که این انتصابات تضاد‌های آشکاری را نشان می‌دهند. از یک سو، افرادی مانند مارکو روبیو، به‌عنوان وزیر امور خارجه و مایک والتز، گزینه احتمالی مشاور امنیت ملی، قرار دارند؛ جمهوری‌خواهانی با دیدگاه‌های سنتی و تندرو که منتقد سرسخت ایران، روسیه و چین هستند. از سوی دیگر، گزینه‌هایی، چون تولسی گبرد، مطرح برای ریاست اطلاعات ملی، به چشم می‌خورند که به ولادیمیر پوتین ابراز علاقه کرده است. حتی جهان‌بینی جی دی ونس معاون آینده ترامپ، نیز با این تضاد‌ها همخوان است. ونس، برخلاف تندروها، بشار اسد را به‌عنوان «محافظ مسیحیان» مورد ستایش و تمجید قرار داده بود.

گزینش‌های متضاد ترامپ در سیاست خارجی یک ویژگی آشکار دارد: او به عمد زیردستانش را در فضایی رقابتی و درگیر با یکدیگر قرار می‌دهد. این سبک مدیریتی، پیش‌بینی جهان‌بینی غالب در دولت او را دشوار می‌کند. آیا تندروهایی، چون مارکو روبیو و مایک والتز ابتکار عمل را در دست خواهند گرفت یا افرادی، چون تولسی گبرد با دیدگاه‌های متفاوت خود نفوذ بیشتری خواهند یافت؟

عامل دیگری که پیش‌بینی را پیچیده‌تر می‌کند، احتمال تأثیر انگیزه‌های تجاری پنهان بر اقدامات ترامپ است. این موضوع نه تنها برای متحدان بلکه حتی برای اسرائیل نیز چالش‌آفرین خواهد بود. دولت دوم ترامپ شاید طرفدارترین دولت آمریکا نسبت به اسرائیل باشد، اما در عین حال عناصری را در خود جای داده که به جریان‌های راست افراطی و ضدیهودی نزدیک‌اند.

ایران و معمای ترامپ

دوران ریاست‌جمهوری ترامپ نمونه‌ای از رویکرد نامتعارف او در قبال ایران بود. در اواخر دوره اول، او دستور ترور قاسم سلیمانی، یکی از قدرتمندترین چهره‌های نظامی ایران، را با حمله پهپادی صادر کرد. این اقدام، که نخستین ترور آشکار یک مقام رسمی خارجی توسط آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم بود، جهان را شگفت‌زده کرد. اما این تصمیم جسورانه، پس از ماه‌ها بی‌پاسخی ترامپ به اقدامات ایران در منطقه صورت گرفت. حملات ایران به کشتی‌های نیروی دریایی آمریکا و متحدانش و حتی هدف قرار دادن تأسیسات نفتی عربستان، با سکوتی عجیب از سوی ترامپ همراه بود. این ترکیب از بی‌عملی‌های طولانی و اقدام ناگهانی، نه‌تنها متحدان آمریکا، بلکه خود ایران را نیز در سردرگمی فرو برد.

سیاست فشار حداکثری ترامپ و خروج او از توافق هسته‌ای، تأثیری عمیقی بر ایران داشت. این فشار‌ها تهران را به سمت توسعه برنامه هسته‌ای سوق داد. در عین حال، این شرایط هرج‌ومرج، فرصت‌هایی را نیز به همراه آورد. در شرایط کنونی مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران با وعده بازگرداندن رفاه به قدرت رسیده است؛ هدفی که بدون کاهش تحریم‌های سخت‌گیرانه آمریکا دست‌یافتنی نیست. در همین راستا، پزشکیان تلاش‌هایی را برای ارتباط با دولت احتمالی ترامپ آغاز کرده است.

ماه گذشته، ایلان ماسک، میلیاردر پرنفوذ و عضو حلقه نزدیکان ترامپ در مارالاگو، به شکلی غیرمنتظره در نیویورک با سفیر ایران در سازمان ملل دیدار کرد. موضوع این ملاقات هنوز روشن نیست و حتی اگر بدون مجوز رسمی صورت گرفته باشد، خود این اقدامِ مستقل ماسک شگفت‌آور است. این دیدار در حالی رخ می‌دهد که پیام‌های مبهمی از پالم بیچ، محل تجمع هواداران ترامپ، به گوش می‌رسد؛ پیام‌هایی که نشان می‌دهد در دولت دوم ترامپ همه چیز ممکن است، از جنگ گرفته تا صلح. چنین فضایی، دوره‌ای طلایی برای دلالان و واسطه‌ها خواهد بود.

ترامپ و نظم جدید جهانی: پیام‌آور فروپاشی یا معمار هرج‌ومرج؟

ترامپ در زمانی بازمی‌گردد که مفهوم «نظم جهانی» بیش از هر زمان دیگری در ابهام فرو رفته است. او نه‌تنها پیام‌آور مرگ نظم قدیمی است، بلکه شتاب‌دهنده این فروپاشی نیز به شمار می‌رود. خطرات جنگ و تکثیر تسلیحات هسته‌ای رو به افزایش است، اما دولت بایدن، که در حال ترک صحنه است، نتوانسته راه‌حل‌های مؤثری ارائه دهد. در این فضای پرآشوب، ترامپ ممکن است به شکلی غیرمنتظره نقشی مهم در تولد نظم جدید ایفا کند. اما به نظر می‌رسد که ترجیح او کمتر معطوف به ساختن ساختاری پایدار است و بیشتر بر بهره‌برداری از هرج‌ومرج برای دستیابی به منافع کوتاه‌مدت متمرکز است.

 

ارسال نظرات