صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۷۸۰۴۳
چند روز است با تعجب اخبار مربوط به تابلوهای موزه امام علی (ع) را دنبال می‌کنم تا ببینم بالاخره برای آثار هنرمندان ایرانی‌ای که نام پدرم، محمود جوادی‌پور، هم در میان آن‌هاست، چه اتفاقی رخ داده است. هرچه بیشتر می‌گردم، اما کمتر به توضیحی قانع‌کننده از جانب مسئولان می‌رسم. هرچه هست حرف و سخن‌هایی است که نشان می‌دهد ظاهراً حفظ صندلی‌های مدیریتی از آثار هنری گمشده ارزشمندتر است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۹ - ۰۲ مهر ۱۴۰۳

نیوشا جوادی‏‌پور، نقاش و فرزند زنده‌‏‏یاد محمود جوادی‌‏پور، در هم‌میهن نوشت: خاطراتم از پدرم توی ذهنم چرخ می‌خورند و مرور می‌کنم که با چه عشق و وسواسی جانش را روی بوم نقش می‌زد. ایران هنرمندان بسیار خوبی دارد، اما همه می‌دانیم کشور خوبی برای هنرمندان نیست، که اگر بود یک مدیر به خودش اجازه نمی‌داد آثار هنری استادان چیره‌دست را «بی‌ارزش» بداند.

بر خودم وظیفه می‌دانم لااقل پدرم را به این بزرگواران معرفی کنم و امیدوارم فرزندان و نزدیکان سایر هنرمندانی که آثارشان بی‌ارزش خوانده شده هم چنین کاری را انجام دهند تا مدیران بخش‌های هنری در ایران حواس‌شان به شأن و جایگاه هنر و هنرمند باشد و در استفاده از کلمات دقت کنند! داشتن زندگی هنری آسان نیست. سختی‌های بسیار و ازخود‌گذشتگی‌های بسیار دارد و در آخر، هرکجای جهان، مزدش هرچه باشد، این عبارات تکان‌دهنده و عجیب نیست.

پدرم محمود جوادی‌پور از نقاشان نوگرای ایران بود و عاشق وطنش. منتقدان هنری او را از نخستین پایه‌گذاران جنبش نقاشی نوگرا در ایران دانسته‌اند و با عنوان پدر گرافیک نوین ایران هم از پدرم یاد می‌شود، چراکه طراحی گرافیک ایران هم به‌زعم اهالی فن، مدیون زحمات و بدعت‌های بسیار او در مقطعی حساس از تاریخ هنر معاصر ایران است.

او تجارب بسیاری در زمینه‌ی چاپ‌دستی و تصویرسازی دارد و اولین چاپ‌های رنگی با تکنیک عکاسی در چاپخانه‌ی بانک ملی ایران توسط او انجام شده است. از دیگر اقدامات مهم پدرم گشایش گالری «آپادانا»، نخستین گالری خصوصی ایران با همکاری دو نفر از دوستانش است.

نام پدرم با بسیاری از شاخه‌های رشته‌های هنر‌های تجسمی پیوند خورده است؛ ازجمله تصویرسازی برای کتب و مجلات یا طراحی تمبر، پول و اوراق قرضه دولتی. او همچنین روی نقوش و هنرهای‌دستی سنتی ایران پژوهش‌هایی انجام داده و چند کتاب ارزنده برای دانش‌پژوهان ایرانی از خود به جای گذاشته و بسیاری از استادان بزرگ نقاشی در ایران، شاگردانش بوده‌اند. در سال‌های اخیر گردآوری و چاپ کتاب آثار پدر را انجام دادم به این قصد که نسل‌های بعد با بزرگان هنر ایران بهتر آشنا شوند.

این چند سطر کوتاه ساده‌ترین معرفی ممکن است از یک هنرمند. هنرمندی که همه می‌دانند عاشق ایران بود و نقاشی‌هایش همه رنگ و حال ایران را دارند. می‌دانم که اگر در قید حیات بود، مانند سایر هنرمندانی که در برابر این حرف‌ها سکوت کرده‌اند، چیزی نمی‌گفت و با لبخندی تلخ به آتلیه‌اش برمی‌گشت تا کارش را ادامه دهد، اما می‌توانم به خانواده‌ی سایر هنرمندان هم فکر کنم و با خودم این تصور را داشته باشم که آن‌ها هم مانند من و مردم هنردوست ایران، شوکه و ناراحت هستند از «بی‌ارزش» خوانده شدن کار‌هایی که از نزدیک دیده‌اند چگونه رنج هنرمند، آن‌ها را به گنجی در گنجینه‌ی موزه‌ها بدل کرده است.

راستش من هنوز هم منتظرم یک مقام مسئول توضیح قانع‌کننده‌ای ارائه کند، عذرخواهی کند و بگوید آثار رفته دوباره به موزه بازگشته‌اند، اما در همهمه‌ی تناقض‌گویی‌های مسئولان شهرداری در تهران، هیچ نشانه‌ای از احتمال وقوع یک اتفاق مثبت دیده نمی‌شود و این بیش از هر چیز مایه‌ی نگرانی است.

موزه‌ها نقش مهمی در شکل‌دهی شأن و جایگاه شهر‌ها در جهان دارند و چه بسیار موزه‌ها که نام‌شان با احترام به زبان می‌آید. در دنیا شهرداری‌ها پاسبان هنر، بزرگ‌ترین موزه‌داران و امین مردم در مباحث حفظ آثار هنری هستند، اما اتفاق تلخ اخیر به ما نشان داد، گنجینه‌ی یک موزه که باید امن‌ترین جا برای آثار هنرمندان باشد، در ایران ظاهراً به محلی برای زد‌وبند و فروش آثار هنری بدل شده و فراتر از این، برخی گردانندگانش کار‌های هنرمندان بزرگ را بی‌ارزش هم خطاب می‌کنند.

ارسال نظرات