عصرایران در یادداشتی مواضع گذشته احمد علم الهدی امام جمعه مشهد را کنایه آمیز خطاب به خود او مطرح کرده است.
سید احمد علم الهدی در دیدار استاندار خراسان رضوی با تاکید بر ثابت قدم ماندن در تحولات سیاسی و اجتماعی گفته است: این نکته که افراد دانش سیاسی داشته باشند بسیار شایسته و معقول است، اما اینکه افراد بخواهند متناسب با شرایط روز و وضعیت سیاسی جامعه رفتار خود را تنظیم کنند، مصداق شرک به خداوند است... فردی که دیندار باشد در عرصه اجرا و عملیات به اعتقادات خود پایبند خواهد بود و نمیترسد که در راه خداوند از جان، مال و آبروی خود هزینه کند، موضع سیاسی خود را بر حسب منافع دنیای خود تغییر نمیدهد.
حرفهای علم الهدی، البته که کاملاً صحیح و متین است، ولیای کاش او این حرفها را علاوه بر استاندار خراسان رضوی به دیگران نیز گوشزد کند؛ مثلاً به یک امام جمعهای که وقتی دولت مطلوبش سر کار بود و مردم تحت فشار اقتصادی قرار داشتند، آنان را به صبوری دعوت میکرد و حتی میگفت اگر مرغ گیرتان نیامد، اشکالی ندارد، بروید اشکنه با پیاز داغ بخورید. ولی وقتی دولت به دست جریان مقابل افتاد، ایشان هم یاد مشکلات مردم افتاد و شروع کرد به انتقاد از دولت به دلیل وضعیت نامطلوب معیشت مردم که "گرانیها مافوق حس است و مردم را مستأصل کرده و علتش هم مدیریت غلط اقتصادی دولتمردان است. "
چرخ روزگار چرخید و مجدداً دولت مطلوب و البته فامیلش روی کار آمد و آن امام جمعه این بار از رشد اقتصادی گفت، در تورم ۴۰ درصدی مدعی مهار تورم شد و گرانیها را نه به دلیل "مدیریت غلط دولتمردان" که به علت سودجویی برخی شرکتهای غیر همسو با دولت دانست.
شاید هم بهتر باشد آقای علم الهدی این حرفها را به امام جمعهای بگوید که وقتی در دولت نامطلوبش در استان گلستان سیل آمد، آن را محصول مدیریت فرصت طلبانه دانست و گفت: محور مدیریت، مسئولیت و خدمت نباشد از هر حادثه و جریانی ولو رحمت الهی، نکبت و نقمت برای مردم به وجود میآورد.
اما وقتی دولت تغییر کرد و یکی از بستگان آن امام جمعه رئیس جمهور شد و این بار در مشهد سیل آمد و چند نفر را هم کشت، گفت که: "خدا را شکر که بارندگیهای مفید و با برکتی داشتیم و البته چند نفر هم از دنیا رفتتند که اسباب تاسف بود، ولی شما عزیزان باید توجه داشته باشید که وقوع این سیل یک بلای طبیعی بود که متولیان امر را غافلگیر کرد. "
آقای علم الهدی میتواند توصیههای اخلاقی اش را حتی به یک امام جمعه بگوید که وقتی دولت نامطلوبش بر مصدر امور بود از کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمت دلار انتقاد میکرد که "چرا کاهش ارزش پول ملی برای مسئولان عادی شده و چرا کارگزاران در مقابل قضیه دلار بیتفاوتاند و چرا دلار شده ۱۸ هزار تومان؟ ".
ولی همان آقا، وقتی دامادش شد رئیس جمهور، درباره قیمت ارز چنین گفت که "تمام نقش دلار و ارز در اقتصاد ما بین ۲۰ تا ۲۵ درصد است و نوسان قیمت ارز در اقتصاد و معیشت ما چندان اهمیت ندارد، ولی دشمنان دارند با عملیات روانی مردم ما را ناامید میکنند! "
متاسفانه هیچ کس به توصیههای اخلاقی آقای علم الهدی توجه نمیکند، حتی آن امام جمعه محترم!