صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۵۳۴۴۳
انتقام نامی است که بر فصل سوم زخم کاری گذاشته شده‌است. این فصل همچنان که از نامش پیدا است حول محور انتقام مالک از دشمنانش می‌گردد. فصل سوم بنا بر ادعای سازندگانش نگاهی دارد به نمایشنامه «شاه لیر» یکی دیگر از آثار ویلیام شکسپیر. سازندگان زخم کاری در فصل سوم بهتر عمل کرده‌اند.
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۴ - ۲۱ تير ۱۴۰۳

زخم کاری سریالی سه فصلی است که به تازگی پخش شده‌ است. تهیه‌کننده‌ی این سریال محمدرضا تخت کشیان و کارگردانی آن را محمد حسین مهدویان به عهده داشته‌است. تیم نویسندگان این سریال سه فصلی عبارتند از میلاد اکبر نژاد، محسن جعفرزاده میلاد نجفی و اعظم بهروز.

به گزارش مایکت، در سریال زخم کاری شاهد هنرنمایی بازیگرانی، چون جواد عزتی، سیاوش طهمورث، رعنا آزادی‌ور، هانیه توسلی، مهراوه شریفی‌نیا، جواد هاشمی، کامبیز دیرباز و تعدادی دیگر از بازیگران با سابقه و تازه کار هستیم. فصل اول زخم کاری در سال ۱۴۰۰ عرضه شد.

زخم کاری یک سریال ایرانی اقتباس شده از رمان «بیست زخم کاری» نوشته‌ی محمود حسینی‌زاد است. این رمان خود اقتباسی است آزاد از نمایشنامه معروف «مکبث» اثر «ویلیام شکسپیر».

مکبث یکی از نمایشنامه‌های پرقدرت ویلیام شکسپیر است که انسان اسیر وسوسه‌ی قدرت و فساد را نشانه گرفته است. شکسپیر در این شاهکارش با استقاده از عناصر دراماتیک لایه‌های پنهان روح انسان جاه‌طلب و طمعکار را به نمایش گذاشته و پلشتی‌های ضمیر او را در معرض دید قرار داده است.

فصل اول زخم‌کاری توانست تعداد زیادی از علاقه‌مندان به سریال‌های نمایش خانگی را جذب کند. زخم کاری یک درام فلسفی و روانشناختی فاخر نیست، بلکه یک سریال کاملاً عامه پسند است که البته در جذب مخاطب عام بسیار موفق عمل کرده‌است. آنچه دست‌مایه سازندگان این سریال قرار گرفته زندگی شخصیت‌هایی است که در هزارتوی قدرت، ثروت، فساد، چالش‌های پیچیده‌ی خانوادگی و روابط مشروع و نامشروع دست و پا می‌زنند.

سریال زخم کاری قصه مردمانی است زیاده‌خواه، تشنه‌ی قدرت و جاه‌طلب که برای رسیدن به اهدافشان نه تنها روی فضائل اخلاقی پا می‌گذارند بلکه نزدیکترین کسان به خودشان را قربانی می‌کنند. به نمایش گذاشتن زندگی افرادی از جامعه که غرق در ثروت و قدرت هستند و توانایی انجام هر کاری را دارند برای عامه مردمی که اکثریت در سطح پایینی از رفاه قرار دارند و حتی از گرفتن اندک حق خود نیز عاجز هستند کارکردی دو گانه دارد. مخاطبان عام با دیدن اینگونه سریال‌ها از طرفی حسرت داشتن یک زندگی لاکچری را می‌خورند از طرفی دیگر به عنوان درسی عبرت‌آموز به آن نگاه خواهندکرد و نتیجه‌اش تقابل احساس‌های درونی متضاد است که باعث ایجاد هیجان و جذابیت می‌شود.

داستانی آشنا با جزئیاتی غریب

فصل اول زخم کاری قصه مردی است به نام مالک که با سواستفاده از موقعیت شغلی خود و اعتمادی که بالا دستیش به او دارد دست به یک کلاهبرداری بزرگ می‌زند.

او با پول بدست آورده خود را بالا می‌کشد و در ادامه مجبور می‌شود کسی را از سرراهش بردارد که او را به اینجا رسانده و ظاهراً مانند فرزندش با او رفتار کرده‌است. اما داستان به همینجا ختم نمی‌شود چنگال‌های هیولای طمع بیشتر و بیشتر در روح مالک فرو می‌رود و او که مردی تحقیر شده با زخم‌های بیشمار درونی است می‌خواهد با حذف رقبایش به اوج قدرت، ثروت و خوشبختی برسد تا شاید کاستی‌های درونی خود را جبران کند و به حس رضایتمندی از زندگی دست یابد، اما راهی که می‌رود به ترکستان است. در ادامه‌ی سریال دست مالک برای رقبایش رو می‌شود و در نتیجه رقبا تبدیل به دشمن می‌شوند.

آن‌ها بیکار نمی‌نشینند و می‌خواهند که به هر نحوی که شده مالک را از میدان به در کنند. مخاطب در ادامه‌ی سریال شاهد کشمکش‌های مالک باخودش، خانواده‌اش، رقبا و جهان پیرامونش است. در پایان سریال مالک با تمام توطئه‌هایی که می‌چیند و تلاش‌هایی که می‌کند به آن چیزی که می‌خواهد نمی‌رسد و خود قربانی یک توطئه می‌شود و هر چه را که کاشته بود به باد فنا می‌دهد.

سازندگان زخم کاری برای تبدیل رمان «بیست زخم کاری» به یک سریال، قصه را بسط داده‌اند و جزئیاتی اضافه کرده‌اند که خوب عمل کرده‌است. نویسنده هوشمندانه شخصیت‌هایی اضافه کرده که بتواند از حضورشان در طول داستان استفاده کند و همچنین با استفاده از عناصر داستانگویی به تم اصلی رمان پرداخته و ابعاد و زوایای پنهان رمان را روکرده و برای تماشاگر به نمایش گذاشته‌است. در این سریال جواد عزتی نقش مالک را بازی می‌کند. او بازیگری توانا است که پیش از این‌ها با ایفای نقش‌های کمدی توانسته به بازیگری بسیار محبوب تبدیل شود.

جواد عزتی با انتخاب نقش مالک که پیچیدگی‌های روانشناختی بسیاری دارد خود را در بطن چالشی بزرگی قرار داده‌است. او به خوبی از عهده‌ی این نقش برآمده‌است. این بازیگر پرسابقه با یک بازی روان و باورپذیر توانسته نقش مردی را بازی کند که طمع او را کور کرده است و گر چه مدام با من‌های متضاد خود دست و پنجه نرم می­کند، اما در نهایت تسلیم زشتی‌های درون خود می‌شود. نقش روبروی عزتی به عهده‌ی رعنا آزادی‌ور است.

آزادی‌ور نقش سمیرا همسر مالک را بازی می‌کند که همراه و مشوق او در راه رسیدن به تباهی است. رعنا آزادی‌ور بازی قابل قبولی از خود به نمایش گذاشته‌است بدون شک او به این مسئله واقف است که می‌تواند با هنرمندی و تسلط بر این نقش پله‌های‌ترقی را با سرعت بیشتری طی کند.

کارگردان زخم کاری در فصل اول توانسته از یک قصه‌ی خوب یک سریال خوب بسازد. به طوری که نام این سریال در همان فصل اول در زمان پخش دهان به دهان گشت و مخاطب زیادی برای خود جذب کرد. انتظار می‌رفت زخم کاری در همان فصل اول به پایان رسیده و پرونده‌اش بسته شود، اما دست اندرکاران این سریال برآن شدند دست به کار ساخت فصل دوم شوند.

هملتی ناکام مانده

تبلیغات زیادی برای جذب عامه مردم برای تماشای فصل دوم زخم کاری انجام شد و برای کشاندن قشر اهل ادبیات نیز از نام «هملت» یکی دیگر از نمایشنامه‌ها و تراژدی‌های ویلیام شکسپیر استفاده کردند، تا بتوانند قشر اهل مطالعه را نیز ترغیب به تماشای فصل دوم زخم‌کاری کنند. اما فصل دوم این سریال آنچه که انتظار می‌رفت، نشد. در فصل دوم زخم‌کاری همه چیز افت کرده‌است حتی بازی بازیگر حرفه‌ای آن یعنی جوادعزتی. جواد عزتی در فصل دوم نتوانسته به قد و اندازه‌ی مالک فصل اول ظاهر شود. بازی او در فصل دوم به لول پائینتری سقوط کرده است.

شخصیت‌هایی که در فصل دوم زخم‌کاری وارد بازی شده‌اند بدون این که به درستی شخصیت پردازی شوند در سریال پرسه می‌زنند. مخاطب نمی‌تواند به خوبی با آن‌ها ارتباط برقرار کند، زیرا آن‌ها را آنطور که باید نمی‌شناسد. این شخصیت‌ها هیچ تأثیر مثبتی بر داستان ندارند.

حتی شخصیت به ظاهر خاص و دراماتیک طلوعی نیز دم دستی از آب درآمده است. این شخصیت می‌توانست شخصیتی خاص باشد با رفتار‌هایی متناقض و زاویه‌دار به طوری که به یکی از قطب‌های تأثیرگذار سریال تبدیل شود. نقش طلوعی به عنوان یک شخصیت منفی تزریق تنش به سریال است. اما به علت شخصیت پردازی ناقص نتوانسته آنطور که باید در دل قصه بنشیند و مخاطب را با خود همراه سازد. نقش طلوعی را کامبیز دیرباز بازی می‌کند. از نقطه نظر کارگردانی نیز فصل دوم کپی ضعیف شده‌ی فصل اول است. تنها بخش قابل توجه در فصل دوم زخم کاری بازگشت مالک به بازی است.

نویسنده در فصل دوم نتوانسته روابط بین شخصیت‌هایی که از فصل اول روی آن‌ها کار شده را با یک روال منطقی و در عین حال تنش‌زا پیش ببرد. تقابل و کشمکش‌های میثم با سمیرا ضعیف از آب در آمده است. رابطه این دو بدون هیچ علت منطقی و یا روانشناختی پر از تنش‌های آبکی است. عشق میثم و شیدا ایده‌ی خوبی است که اگر استادانه به آن پرداخت
می‌شد، می‌توانست در دل قصه اصلی رشد کند. اما نویسنده‌ی فصل دوم نتوانسته محصول مطلوبی از کاشت این ایده بگیرد و یک ایده و فرصت خوب برای قوی کردن داستان سریال را از دست داده‌است.

قصه پردازی در فصل دوم چنان ضعیف است که دغدغه‌ی شخصیت‌ها برای یافتن جنازه مالک که می‌توانست عاملی برای ایجاد تعلیق و رسیدن به یک نتیجه مطلوب باشد در نهایت به باد می‌رود. قصه‌ی جدید فصل دوم نتوانسته به استاندارد‌های یک داستان باورپذیر، دارای تعلیق، دراماتیک و جذاب برسد که بتواند سریال را به سمت قله و اوج هدایت کند.

بازهم شکسپیر- شاه لیر

انتقام نامی است که بر فصل سوم زخم کاری گذاشته شده‌است. این فصل همچنان که از نامش پیدا است حول محور انتقام مالک از دشمنانش می‌گردد. فصل سوم بنا بر ادعای سازندگانش نگاهی دارد به نمایشنامه «شاه لیر» یکی دیگر از آثار ویلیام شکسپیر. سازندگان زخم کاری در فصل سوم بهتر عمل کرده‌اند.

داستان این فصل با ایجاد موقعیت‌هایی تازه و استفاده از دغدغه‌های قدیمی شخصیت‌ها که حالا شکل و شمایلی جدید به خود گرفته‌اند به پیش می‌رود. دراین فصل ظاهراً مهدویان خود دست به کار شده وسرپرستی تیم نویسندگان سریال را به عهده گرفته است.

دراین فصل مخاطب هر لحظه منتظر است و می‌خواهد بداند در ادامه کدام شخصیت می‌تواند به خواسته‌اش برسد و هر کدام از شخصیت‌ها چه سرانجامی خواهندداشت. محمد حسین مهدویان کارگردانی است که به جزئیات اهمیت می‌دهد و همین خصوصیت باعث شده کارگردانی خوبی در فصل سوم زخم کاری ارائه بدهد.

او توانسته با استفاده از مهارت‌های کارگردانیش سریال را از شلختگی که در فصل دوم به آن گرفتار شده بود نجات بدهد. استفاده‌ی بهینه از لوکیشن‌های متعدد از دیگر فاکتور‌هایی است که مهدویان به آن واقف است. نویسنده و کارگردان توانسته‌اند به گونه‌ای عمل کنند که فصل سوم چه از نظر قصه پردازی و چه از نظر کارگردانی و جذابیت‌های بصری تفاوت آشکاری با فصل دوم داشته‌باشد.

بازیگرانی که در فصل سوم به سریال اضافه شده‌اند بازی‌های نسبتاً قوی از خود ارائه داده‌اند. لازم به ذکر است که در فصل سوم زخم‌کاری گاه داستان‌ها چنان درهم پیچیده شده است که ممکن است تماشگر کمی گیج کند.

به طور کل سریال سه فصلی زخم کاری با همه‌ی کم وکاستی‌هایش با تکیه به نقاط قوتی که دارد، توانسته کاملا نظر تماشگران عام را به خود جلب کند و در لیست سریال‌های پر مخاطب قرار بگیرد.

ارسال نظرات