صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۴۲۲۳۴
الگوی رفتاری قدرت به ظاهر متحد
عربستان سعودی که پیش‌تر به عنوان متحد آمریکا در منطقه محسوب می‌شد، امروز با چینی‌ها در حال شکل دادن روابط نزدیکی در عرصه‌های اقتصادی، موشکی و نظامی است. تصور چنین تحولاتی تا یک دهه پیش اصلا امکان‌پذیر نبود. امارات میزبان الیگارش‌های روسی شده و تاجران روسیه در آنجا مشغول فعالیت هستند و بهره آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به دولت ولادیمیر پوتین می‌رسد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۸ - ۱۶ خرداد ۱۴۰۳

دولت چین بار دیگر از موضع امارات درباره جزایر سه‌گانه حمایت کرد و در یک بیانیه مشترک خواستار حل مساله جزایر سه‌گانه میان ایران و امارات شده است. این در حالی است که ایران از اساس وجود چنین اختلافی را قبول ندارد و این مساله را در زمره منافع حیاتی و خطوط قرمز خود تعریف کرده است. وزارت خارجه ایران نیز روز یکشنبه سفیر چین در ایران را در اعتراض به «حمایت مکرر» چین از ادعاهای بی‌اساس امارات احضار و به وی اعلام کرد که «با توجه به همکاری راهبردی تهران و پکن، انتظار می‌رود که دولت چین موضع خود را در این زمینه بازبینی کند».

به گزارش دنیای اقتصاد، اما به گزارش رویترز، سخنگوی وزارت خارجه چین روز دوشنبه بار دیگر از ایران و امارات خواست تا «اختلافات» خود را از طریق گفت‌وگو و رایزنی حل کنند و مواضع چین در این مورد را «موضعی ثابت» توصیف کرد. پیش‌تر روسیه نیز چند بار در قضیه جزایر سه‌گانه خواستار حل و فصل این موضوع بین ایران و امارات شده بود.

هر بار که چنین اقدامی از سوی پکن یا مسکو که ایران آن‌ها را جزو متحدان خود تلقی می‌کند، صورت می‌گیرد، از سوی مقامات و تحلیلگران داخل کشور شاهد شگفت‌زدگی و حتی ناخشنودی بسیار در خصوص چنین موضع‌گیری‌هایی هستیم. اما در واقع امر باید توجه داشت مواضع روسیه و چین در قضیه جزایر سه‌گانه که در زمره منافع حیاتی و سرزمینی ایران تعریف شده است، یک اتفاق جدید را به ایران نشان می‌دهد و از یک مفهوم جدید در روابط بین‌الملل رونمایی می‌کند.

ایران تا به امروز تلاش کرده با استفاده از ابزارهای کلاسیک و سنتی روابط بین‌الملل، تحولات را تحلیل کند؛ در حالی که با چنین ابزارهایی نمی‌توان تحولات نوین را بررسی دقیق کرد.

باید در نظر داشت که در جهان در حال گذار امروز یک سری تحولات رخ داده که در تاریخ روابط بین‌الملل اگر نگوییم بی‌سابقه، کم‌سابقه است. این گذار به دگردیسی‌ها و تحولات سریع در حوزه نظام بین‌الملل مربوط می‌شود؛ بر این اساس، برخی از متفکران و تئوریسین‌های روابط بین‌الملل معتقدند با ابزارهای مفهومی قدیم نمی‌توان تحولات جدید را تبیین و در ک کرد.

لذا برای درک تحولات جدید، نیازمند ابداع مفاهیم جدید هستیم تا متوجه این تحولات و رفتارهای به ظاهر متناقض قدرت‌های بزرگ شویم. علاوه بر رفتارهای پکن و مسکو در قبال ایران در خصوص جزایر سه‌گانه که برای بسیاری قابل درک نیست، واقعیت‌های دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد تحولات دنیای امروز متفاوت از گذشته دنبال می‌شود. به عنوان مثال آمریکا گسترده‌ترین رژیم تحریمی را علیه روسیه اعمال کرده اما برخی از بازیگران مهم نظام بین‌الملل از بخشی از این تحریم‌ها تبعیت نمی‌کنند و کشورهایی مانند هند و چین کماکان به خرید نفت از روسیه ادامه داده‌اند.

عربستان سعودی که پیش‌تر به عنوان متحد آمریکا در منطقه محسوب می‌شد، امروز با چینی‌ها در حال شکل دادن روابط نزدیکی در عرصه‌های اقتصادی، موشکی و نظامی است. تصور چنین تحولاتی تا یک دهه پیش اصلا امکان‌پذیر نبود. امارات میزبان الیگارش‌های روسی شده و تاجران روسیه در آنجا مشغول فعالیت هستند و بهره آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به دولت ولادیمیر پوتین می‌رسد. در کنار این تحولات شاهد هستیم که ایران روابط امنیتی، سیاسی، نظامی و اقتصادی با چین و روسیه دارد اما پکن و مسکو چند بار از خط قرمز ایران درباره جزایر سه‌گانه عبور می‌کنند و واکنش ایران را برمی‌انگیزند.

برای فهم این وضعیت پارادوکس‌نما باید از یک مفهوم جدید به عنوان نظم چندهمسویی Multialigned استفاده کرد. بر اساس این نظم، قدرت‌های منطقه مایل هستند همزمان با چند بازیگر رقیب کار کنند. زیرا می‌خواهند مزیت سیاسی، نظامی و امنیتی خود را افزون کنند. این مفهوم همچنین بیان می‌کند که عصر اتحادها، ائتلاف‌ها و بلوک‌بندی‌های پایدار، گذشته و امکان برقراری این بلوک‌بندی‌های پایدار و شراکت‌های انحصاری دیگر وجود ندارد. نمونه آن همین رفتار چین با ایران است که منافع سرزمینی و حیاتی متحد خود را نادیده گرفته است.

نظم بین‌الملل و منطقه‌ای امروز به شدت معامله‌محور است؛ یعنی اگر ما می‌بینیم چین و روسیه در مورد منافع حیاتی ما موضع‌گیری می‌کنند به این دلیل است که قیمت این موضع‌گیری را کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به آن‌ها پرداخت کرده‌اند. در این نظم بده‌بستان‌محور و معامله‌محور، روابط بسیار کوتاه‌مدت، بی‌رحمانه و فارغ از مباحث ایدئولوژیک و مباحث هنجاری است. در این بین اگر ایران نیز به این ابزارهای مفهومی جدید مجهز شود و جهان را از دریچه جدید نگاه کند می‌تواند هم این مفهوم جدید و هم مفاهیم دیگری را که در دل آن تعریف می‌شود، مانند پایان بلوک‌بندی‌ها و اتحادها و ائتلاف‌ها درک کند.

در این شرایط ایران دیگر از چین انتظار رفتاری به مثابه یک متحد پایدار را ندارد زیرا در نظم جدید، حمایت و هواداری در تمام شرایط امکان‌پذیر نیست. اگر ایران مفهوم چندهمسویی را به کار گیرد، می‌تواند از رقابت قدرت‌های متوسط و بزرگ استفاده کند تا هزینه این اقدامات چین بیشتر شود. بنابراین با مجهز شدن به ابزار مفهومی جدید، هم در برابر تحولات دچار شگفتی نمی‌شویم و هم برای سیاست خارجی‌مان در شرایط با سیالیت بالا یک استراتژی مدون و برنامه‌ریزی مشخص خواهیم داشت.

ارسال نظرات