طراحی خودرو هم مثل همه انواع طراحی سلیقهای است، اما بیایید طفره نرویم، بعضی ماشینها واقعا زشت هستند.
به گزارش روزیاتو، صنعت خودرو عموما ترجیح میدهد از طرحهای بحث برانگیز یا غیرمتعارف دور بماند. با این حال باز هم ماشینهای زشت و بدریختی وجود دارند. اما زشتترین ماشینهای تمام دوران کدامند؟
قابل ذکر است که خودروهای این فهرست تنها بر اساس ظاهر مورد قضاوت قرار گرفتهاند. اولین مورد در این لیست در واقع یک وسیله نقلیه قابل قبول است که جوایز متعددی کسب کرده است. ممکن است زشت باشد، اما راحت، جادار، ایمن و اقتصادی است. پس به یاد داشته باشید که هر ماشین زشتی لزوما ماشین بدی نیست و مثل همیشه «استایل یک موضوع سلیقهای است».
Chrysler PT Cruiser ترکیب عجیبی از هات راد (ماشین تقویت شده)، کامپکت MPV و جلوپنجرهای بزرگتر از حد معمول است.
شرکت کرایسلر با وجود اینکه پی تی کروزر در لیست زشتترین خودروها قرار دارد بیش از یک میلیون از آن فروخت.
Nissan Cube سه نسل دارد و تنها مدلی که از نظر استایل تا اندازهای قابل قبول است، نسل اول آن است. از نسل دوم به بعد همهچیز به سرعت در سراشیبی قرار گرفت.
طرح جعبهای، استایل نامتقارن و کوچک بودن چراغهای جلو و عقب نسبت به بدنه از عواملی است که این مدل از نیسان را در این فهرست قرار میدهد. با این حال، نیسان Cube یک وسیله نقلیه عالی است؛ یکی از بهترین ماشینهای کوچک زشتی که تاکنون ساخته شده است.
Fiat Multipla این قابلیت را دارد که زشتترین خودروی جهان باشد و در بسیاری از فهرستهای زشتترین خودروها جایگاه نخست را کسب کرده است. با این حال یکی از اولین MPVهایی بود که صندلیهایش قابلیت تنظیم داشت.
شکل عجیب و غریب آن منجر به پنجرههای بزرگی شد که مسافران از آن خوششان میآمد. این خودرو بسیار جلوتر از زمان خود بود. با این حال کاهش فروش در نهایت منجر به مرگ آن شد و فیات از آن زمان تاکنون MPV مشابهی نساخته است.
به نظر میرسد هیأت مدیره جنرال موتورز وقتی با ساخت Pontiac Aztek بدقواره موافقت کردند حال خوشی نداشتند. یک شکست تمام عیار برای جنرال موتورز که فروش آن هرگز از ۲۷۸۰۰ خودرو فراتر نرفت. تا سال ۲۰۰۷ فروش پونتیاک آزتک به ۶۹ دستگاه کاهش یافت و این ناقوس مرگ این ماشین بود.
سازندگان سریال بریکینگ بد برای نشان دادن حس ناامیدی شخصیت اصلی داستان و معرفی او به عنوان یک بازنده که از زندگی دستکشیده بهترین راه را انتخاب کردند؛ یک پونتیاک آزتک جلوی در خانه «والتر وایت» پارک کردند.
نسلهای اول و دوم صرفا معمولی بودند، اما نسل سوم Toyota Prius زشتترین بود. قسمت جلو زوایای متضاد زیادی داشت و قسمت عقب بسیار زشت بود.
از لحاظ کارآمدی خوب بود، قدرت قابل قبولی به چرخهای جلو میفرستاد و در کل سهم تویوتا در هیبریدی سازی قابل تحسین است. با این حال خوشحالیم که نسل سوم این خودرو دیگر از رده خارج شده است.
Lincoln MKT جلوتر از زمان خود بود؛ ترکیبی از یک سدان اسپرت و کراس اوور که حتی کمی از خودروی اسپرت نیز در خود داشت و ۳۵۵ اسب بخار قدرت داشت. اما جلوپنجره آن فاجعه بود.
درنتیجه با وجود اینکه هیچ خودرویی شبیه به آن وجود نداشت هرگز در فروش موفق نشد. بیشترین فروش لینکلن MKT در سال ۲۰۱۲ بود که ۷۰۰۰ دستگاه فروخت.
Chevrolet SSR یک وانت بار با سقف تاشو و یکی از زشتترین خودروهای تاریخ است. یک شکست برای شورلت که تنها به مدت سه سال آن را فروخت.
قسمت جلوی SSR خوب بود، اما قسمت عقب چاق و بدریخت. بهعلاوه میتوانستید مزدا میاتا را با قابلیت جابهجایی بهتر و ظاهری جذابتر، بسیار ارزانتر بخرید. در یک کلام، این ماشین هیچ دلیلی برای تداوم بقا نداشت.
Subaru Tribeca نتیجه پرش ژاپنیها بر قطار خودروهای کراس اوور سایز متوسط لوکس بود. اما سوبارو همان اشتباهی را کرد که پورشه در طراحی نسل اول کاین (Cayenne) مرتکب شد. آلمانیها سعی کردند دی انای طراحی خودروی اسپرت معروف ۹۱۱ خود را حفظ کنند که جواب نداد. سوبارو هم همین کار را کرد، اما با ایمپرزا (Impreza) که در آن زمان هنوز هیولای رالی جادهای بود.
هیچکدام از این طراحیها جواب نداد. خریداران آن را نمیخواستند و سوبارو در نهایت به خاطر فروش پایین کنار رفت.
Plymouth Prowler ممکن بود موفق شود اگر پای قانون ایمنی در میان نبود. این تنها دلیل وجود سپرهای جلویی وحشتناکی است که ظاهر آن را بهکل خراب کرده است.
کرایسلر بعدا یک کانسپت تکرارنشدنی از آن معرفی کرد که نشان میداد پراولر میتوانست چگونه باشد و از آنجایی که هرگز قرار نبود به تولید برسد، سپرهای احمقانهاش را کنار گذاشت.
Bugatti Veyron مطمئنا در میان خودروها یک نقطه عطف است، اما آیا به نظرتان زیباست؟ آیا یکی از مهمترین خودروهای مدرن هم میتواند زشت باشد؟ مطمئنا!
ویرون پهن و چاق است و یک جلوپنجره قوسی شکل عجیب و غریب دارد که با چراغهای جلوی معمولی و غیر قابل تحسین احاطه شده است. برخی این خودرو را شبیه سوسک توصیف میکنند.
AMC Pacer نتیجه بحران انرژی دهه ۱۹۷۰ است؛ زمانی که همه به دنبال صرفه جویی در سوخت و ساخت خودروهای کوچکتر بودند. اما اگر قرار باشد یک ماشین کوچک بسازید به نسبتهای مناسب نیاز دارید.ای ام سی به پیسر یک کاپوت دراز و قسمت عقب خپل و پهن داده است. این ماشین همچنین برای افزایش فضای داخلی عریض و تقریبا مربع شکل بود. تناسبات عجیب و چراغهای گرد آن جلوهای عجیب شبیه به «پوکمون» به پیسر داده بود.
شکل گوِهایِ Aston Martin Lagonda که در آن از عناصر طراحی یک ابرخودرو در ترکیب با یک سدان چهاردر استفاده شده بود پیشگامانه بود.
اما به نظر میرسد که استون مارتین بیش از حد از شکل گوِه استفاده کرد. اگر به نمای لاگوندا نگاه کنید در اصل یک خط محدب و مقعر است که در جلو و عقب چهارضلعی به هم میرسند.
به نظر میرسد Nissan Juke توسط دو گروه کاملا مغایر طراحی شده است که هر کدام راه خود را پیدا کردهاند. یک گروه یک کراس اوور جمع و جور با استایل بامزه و چراغ جلوهای گرد میخواست و گروه دیگر یک کوپه با سقف شیبدار و خطوط زاویه دار تیز.
جوک برای رانندگی خوب است، اما به دلیل طراحی عجیبی که دارد مورد انتقاد است. در ردیف دوم تقریبا هیچ فضایی برای پا وجود ندارد و انتهای خمیده عقب به این معنی است که صندوق عقب آن به طرز خندهداری کوچک است.
Marcos Mantis ارجینال برای متمایز شدن ساخته شد، که موفق هم شد، اما به دلایل اشتباه. کافی است به آن نگاه کنید تا متوجه ایرادات طراحیاش شوید. فاصله بین دو محور بسیار کوتاه است و قسمتهای جلو و عقب به طرز عجیبی بلند هستند.
طراحان مارکوس میخواستند به یکجور جریان دست پیدا کنند، اما در نهایت شکل ظاهری آن طوری از آب درآمد که انگار برای مدت طولانی زیر نور آفتاب مانده و ذوب شده است. این ایدهای عجیب بود که هرگز به تولید نرسید، زیرا مطلقا هیچکس علاقهای به آن نداشت.
BMW XM از جلو شبیه خوکهایی است که در بازی Angry Birds باید با آنها بجنگید. از بغل برای چرخهایش زیادی بزرگ به نظر میرسد.
خطوط مختلف آن زیادی درهم و برهم است و چراغهای عقب اینطور به نظر میرسند که انگار متعلق به یک ماشین کاملا متفاوتند.