صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۲۴۸۰۳
بر اساس سناریوی "عملیات محدود" ایران ممکن است به نیرو‌های نیابتی خود دستور دهد تا به سفارتخانه‌های آمریکا در منطقه حمله کنند. چنین اقدامی این سیگنال را به واشنگتن ارسال خواهد کرد که این کشور مسئولیت اقدامات اسرائیل در غزه و سایر مناطق را بر عهده دارد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۲ - ۲۳ فروردين ۱۴۰۳

رغیدا درگام در گزارشی در د نشنال (The National) چاپ امارات نوشت: به دنبال حمله هوایی اسرائیل به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، تصمیم گیران در تهران برای پاسخ دادن به این حمله گزینه‌های مختلفی را پیش رو دارند. نیرو‌های نیابتی ایران در منطقه شامل حزب الله، حماس و شبه نظامیان عراقی از جمله ابزار‌های در اختیار ایران هستند. انتخاب‌های ایران طیف مختلفی از اقدامات شامل عملیات "محدود" تا عملیات "نامحدود" را در بر می‌گیرد.

به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: دولت بایدن به شکلی محتاطانه در حال رصد وضعیت منطقه است و در عین حال از طریق تماس با ایران از کانال مختلف ضمن درخواست کاهش تنش، نسبت به تبعات جدی هدف قرار گرفتن اهداف آمریکا هشدار داده است.

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نیز به دنبال اجتناب از رویارویی مستقیم بین ایران و آمریکاست، زیرا چنین تقابلی توافق جامع استراتژیک بین ایران و روسیه را که پوتین قصد دارد در سفر تابستان امسال به تهران امضا نماید به خطر خواهد انداخت. این توافق می‌تواند به گستردگی پیمان استراتژیکی باشد که بین تهران و پکن امضا شده است.

اکنون سوال اینجاست که اقدامات احتمالی در دسترس ایران شامل گزینه‌هایی هستند؟ ایران چگونه می‌تواند در میانه دو گزاره صبر استراتژیک و فشار‌ها برای اقدام تلافی جویانه هم از داخل و هم از سوی نیرو‌های نیابتی اش در سوریه، عراق، لبنان و یمن حرکت کند؟

یکی از تصمیمات احتمالی، افزایش حمایت از حوثی‌ها و تشویق آن‌ها به تشدید حملات در دریای سرخ برای مختل کردن کشتیرانی بین المللی خواهد بود. کشتی‌های چینی و روسی همچون گذشته از این حملات در امان خواهند بود و هدف اصلی ضربه زدن به منافع غرب خواهد بود.

بر اساس سناریوی "عملیات محدود" ایران ممکن است به نیرو‌های نیابتی خود دستور دهد تا به سفارتخانه‌های آمریکا در منطقه حمله کنند. چنین اقدامی این سیگنال را به واشنگتن ارسال خواهد کرد که این کشور مسئولیت اقدامات اسرائیل در غزه و سایر مناطق را بر عهده دارد.

حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی ایران یک پیام استراتژیک مهم را ارسال کرد و نشان داد که تل آویو از "جنگ در سایه" با ایران به سمت تقابل مستقیم و آشکار حرکت کرده است.

این حمله پیام مستقیمی به تهران و طراحان و مجریان سیاست خارجی منطقه‌ای ایران ارسال کرده است. البته ایران همچنان ترجیح می‌دهد از نیرو‌های نیابتی خود در سایه استفاده کند.

به علاوه، اقدام اسرائیل نشان دهنده قصد صریح این دولت برای رویارویی مستقیم با ایران است. تل آویو این سیگنال را به حزب الله ارسال کرده که قواعد درگیری ثابت نیستند، زیرا اسرائیل خواهان جنگ فرسایشی نیست بلکه یک رویارویی گسترده را ترجیح می‌دهد و می‌داند که می‌تواند پای آمریکا را نیز به این منازعه بکشاند.

ایران خواهان یک جنگ تمام عیار نیست، اما می‌خواهد ریسک یک رویارویی پرهزینه را به اسرائیل نشان دهد. در واقع ایران اولویت‌های مختلفی دارد. این اولویت‌ها حفاظت از برنامه هسته ای، ترمیم روابط با دولت بایدن برای کاهش تحریم‌ها و تداوم جنگ‌های فرسایشی نیابتی با اسرائیل در کشور‌های عربی به جای ریسک فرو ریختن تفاهم نانوشته با اسرائیل درباره اجتناب از جنگ مستقیم را شامل می‌شوند.

این وضعیت ایران را بر سر یک دوراهی در مورد اقدام تلافی جویانه علیه اسرائیل قرار می‌دهد. ایران می‌تواند در قالب "عملیات نامحدود" ساقط کردن هواپیمای اسرائیلی در آسمان سوریه را مد نظر قرار دهد. گزینه دیگر یک حمله هدفمند به بندر حیفا با هدف تخریب زیرساخت‌های این بندر خواهد بود.

اما همه گزینه‌ها چه محدود و چه نامحدود منجر به بروز یک وضعیت خطرناک خواهد شد. وضعیت خطرناک تر، ابهام تعمدی‌ای است که ایران ایجاد کرده و موجب می‌شود امکان پیش بینی اقداماتش دشوار شود. از یک سو، به نظر می‌رسد که اقدام تلافی جویانه اجتناب ناپذیر است، زیرا ادامه صبر (استراتژیک یا تاکتیکی) دارای هزینه داخلی سنگینی است. بی عملی تهران می‌تواند این کشور را ضعیف جلوه دهد. حکومت ممکن است احساس کند برای نشان دادن قدرت خود باید اقدامی در قالب انتقام صورت دهد.

از سوی دیگر تصمیم به ورود به جنگ برای ایران کار آسانی نیست. جنگی که بر سر موجودیت کشور باشد هم برای ایران و هم برای نیرو‌های نیابتی اش دشوار است. حزب الله نیز به صورت مشخص آسیب پذیر است. جنگ در لبنان نه تنها موجب تخریب این کشور بلکه آسیب دیدن زیرساخت‌های حزب الله، پایگاه‌های سری و بنادر کشتیرانی‌ای خواهد شد که این گروه در اختیار ایران قرار می‌دهد و فرودگاه‌های لبنان را نیز به هدف حمله تبدیل خواهد نمود. ایران می‌داند که آمریکا نیز نظاره گر صرف نخواهد بود و چنین قماری می‌تواند برنامه هسته‌ای این کشور که اهرم فشار تهران و شبکه متحدانش در منطقه است را به خطر بیاندازد.

در عین حال اسرائیل هم از ورود به جنگ از طریق لبنان حذر می‌کند، زیرا چنین جنگی یک قمار پرریسک خواهد بود. دولت بایدن بیش از یک بار به اسرائیل هشدار داده که جنگ در لبنان با مخالفت جدی آمریکا مواجه خواهد شد و بی اعتنایی تل آویو به این هشدار‌ها پرهزینه خواهد بود.

ممکن است گفته شود اگر بایدن در اراده خود جدی بود، به ارسال تسلیحات آمریکایی به اسرائیل ادامه نمی‌داد. این درست است، اما در درون دولت بایدن اشاراتی وجود دارد مبنی بر اینکه اتحاد ویژه بین آمریکا و اسرائیل کاخ سفید را وادار می‌سازد تا به ارائه تسلیحات به اسرائیل تا زمانی که این کشور در حال دفاع مشروع است ادامه دهد.

تیم بایدن نمی‌خواهد مسیر پاسخگو ساختن اسرائیل را به تنهایی طی کند؛ بنابراین تلاش می‌کند کشور‌های اروپایی را با خود همراه سازد تا آن‌ها در خصوص لزوم پاسخگویی و تحریم اسرائیل سخن بگویند.

شکاف عمیقی بین دولت بایدن و اسرائیل در خصوص ایران وجود دارد. دولت بایدن به دنبال یک رابطه مصالحه آمیز با ایران از طریق گفتگو‌های پنهانی است، اما اسرائیل چنین اقداماتی را نشان دهنده سیاست دلجویی و تسلیم در برابر ایران می‌داند، در حالی که تهران بازیگر اصلی در تامین مالی، آموزش، تجهیز و هدایت نیرو‌های نیابتی نظیر حزب الله و حماس در منطقه است.

ایران در واکنش به حملات اخیر در دمشق و در نتیجه هماهنگی اخیرش با کادر رهبری حماس، مستقر در خارج از سرزمین‌های فلسطینی، در صدد تقویت حمایت‌های خود از این گروه بر خواهد آمد.

ارسال نظرات