صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۰۵۴۳۸
هاشمی از معدود کسانی است که ما اسامی تمام اعضای خانواده‌اش را می‌دانیم، آن‌ها را می‌شناسیم نه به اسم که به رسم و با جزئیات؛ که دانستن همان آشنایی است، همان احساس نزدیکی ناخودآگاه. خانواده‌ی هاشمی مرئی بود و البته پر حاشیه و پر دردسر و این مرئی بودن با گذشت زمان بیشتر می‌شد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ - ۱۲ بهمن ۱۴۰۲

آیت‌الله هاشمی سنتی نبود و گواهش اینکه خانواده‌اش را هرگز در پستو نهان نکرد و یا آن مدل سنتی بیوت روحانیون سرشناس را هم به کار نبست.

به گزارش خبرآنلاین، در هفتمین سالگرد فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی در این مطلب نگاهی مجزا به چند قاب تصویر دیگر از آن روز‌ها خواهیم داشت.

زندان و گریه‌های مهدی

هاشمی دنیای بیرون را دیده بود و سودای ساختن در سر داشت؛ گرچه به رسم برخی روحانیون روشنفکر و جهان‌دیده، لباده نمی‌پوشید، اما کسی هم او را در زمره آخوند‌های سنتی طبقه‌بندی نمی‌کرد (البته این قاعده‌ی نیم‌بند نسبت لباده و روشنفکری همه جا برقرار نیست، مثلا رئیسی هم بعد از کاندیدا شدن برای ریاست‌جمهوری، لباده پوشید). هاشمی واقعا سنتی نبود و گواه‌اش اینکه خانواده‌اش را هرگز در پستو نهان نکرد و یا آن مدل سنتی بیوت روحانیون سرشناس را هم به کار نبست، همان الگو که خانواده را در پسر ارشد خلاصه کند.

هاشمی از معدود کسانی است که ما اسامی تمام اعضای خانواده‌اش را می‌دانیم، آن‌ها را می‌شناسیم نه به اسم که به رسم و با جزئیات؛ که دانستن همان آشنایی است، همان احساس نزدیکی ناخودآگاه. خانواده‌ی هاشمی مرئی بود و البته پر حاشیه و پر دردسر و این مرئی بودن با گذشت زمان بیشتر می‌شد. برخلاف اقتدار پدر در ساختار نظام که با گذر زمان کاهش می‌یافت. آن زمان که پدر قدرت داشت، خانواده‌ی هاشمی در ذهن بسیاری نماد تبارسالاری و خویشاوندسالاری بودند و از کانادا تا دوبی و کیش، ساختمان‌ها و مراکز خرید بسیاری را متعلق به آن‌ها می‌دانستند و آن زمان که پدر، حاشیه‌ی امن نمی‌آفرید، در مرکز قدرت نایستاده بود، برائت از او شرطِ ترقی شده بود و عده‌ای پلاکارد بالای سر می‌گرفتند که "تاجر ورشکته برگرد به باغ پسته"، اعضای خانواده‌اش حتی زندانی هم شدند و از الفاظ رکیک و ادبیات سخیف هم بی‌نصیب نماندند.

زندان رفتن مهدی و فائزه، تصویر جدیدی از هاشمی آفرید و آخرین پله‌های ری‌برندینگ هاشمی هم همان‌جا پیموده شد؛ نماد قدرت و کیاست و مصلحت نظام، دو فرزندش را در زندان دید و طغیان نکرد و این برای افکار عمومی خیلی اتفاق عجیبی بود. در این عکس، مهدی از زندان به بیمارستان آمده، از حلقه‌ی مأموران رد می‌شود که بر سر پیکر پدر حاضر شود؛ این عکسی واضح از بی‌تابی و دوری است، عکسی از درماندگی پس از شنیدن یک خبر بد آنهم وقتی شنونده در حبس بوده آنجاکه هر خبر ناگهانی، ناگهانی‌تر می‌شود و هر خبر تلخی، تلخ‌تر.

آن ویدیو که هاشمی با رخت خانه، مهدی را با زمزمه‌ی قرآن در گوش‌اش به زندان بدرقه می‌کند، از آن لحظات تاریخی و دراماتیک این سال‌هاست. با زندان رفتن مهدی آنهم برای چند سال، روایت مسلط چند دهه‌ای از هاشمی فرو ریخته بود و شمایل جدید هاشمی اجازه می‌داد تا جامعه با او همراهی کند و حتی منتقدین نظامی که او نمادی از آن بود هم خود را نزدیک‌تر به هاشمی ببینند. حالا در این عکس، این فرزند محبوس است که به بدرقه پدر می‌رود، فرزندی پر ماجرا که نامش بار‌ها تکرار شده از استات اویل تا کمیته صیانت از آرا، از آکسفورد تا اوین.

فائزه؛ آخرین پیروزی

حالا که این عکس‌ها را مرور می‌کنیم، مهدی پس از هفت سال و چند ماه حبس، از زندان آزاد شده، اما فائزه هاشمی همچنان در بند زنان اوین است؛ گویا این در خانواده‌ی هاشمی به سنت بدل شده که حداقل یک نفر را در زندان داشته باشند. این عکس در حاشیه‌ی مراسم تشییع مرحوم هاشمی است، همان تشییع عظیم در تهران که آن را باید یکی از سه رویداد بزرگ خیابانی پایتخت در چند دهه‌ی گذشته دانست.

دستان فائزه به نشان پیروزی از پنجره‌ای کوچک بیرون زده و موبایل‌ها هم برای ضبط این لحظه بالا آمده‌اند؛ این عکس از سیاسی‌ترین عکس‌های تشییع هاشمی است که در آن جای چهره‌های حیران و گریان را دستان برافراشته گرفته‌اند. تشییع هاشمی نمی‌توانست رویدادی سیاسی نباشد و همینطور هم شد و تشییع به تظاهرات آرام، مسالمت‌آمیز و غم‌زده‌ی میلیون‌ها شهروند بدل گشت. حضور میلیونی و غیرسازماندهی شده‌ی مردم، پیروزی دیگر هاشمی بود در تداوم زنجیره‌ی پیروزی‌هایش در روزگار دورافتادگی از قدرت و این دستان برآمده در عکس هم شاید تصریح همان پیروزی باشد، یادآوری پیروزی‌های او از ۹۲ به این سو. هاشمی سیاستمداری عجیب بود با تجمیعی از خصوصیات که هر یک می‌توانست برای یک سیاستمدار، مزیتی کافی باشد.

برخی از آن خصوصیات بین فرزندانش تقسیم شد و ژن انقلابی و شهرآشوب، سهم فائزه شد؛ زنی که همیشه می‌توانست تیتر بسازد و جنجال بیافریند. فائزه در چند رویداد کلاب‌هاوسی، هزاران نفر را پای صحبت‌های صریح‌اش نشانده بود، سخنانی پر بازتاب که حتی کار را به آنجا رساند که محسن، فرزند ارشد خانواده‌ی هاشمی و وارث محافظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی پدر به او نامه بنویسد و همدلانه خواستار عذرخواهی‌اش شود.

محسن در جایی از نامه اینگونه می‌نویسد: "می‌دانم که در سال‌های اخیر برخورد‌های نادرستی با تو، خانواده و فرزندت شده است که شاید باعث کشاندن تو به تندروی و خارج شدن از مشی میانه‌روی پدر گردیده".

ارسال نظرات