جنگ اوکراین در شرایطی قرار دارد که هیچ کدام از بازیگران درگیر، نه روسیه و نه اوکراین قادر نیستند از موضع خود عقب نشینی کنند، در چنین شرایطی وقوع جنگ جهانی سوم دور از انتظار نخواهد بود.
به گزارش اقتصادنیوز، با آغاز جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، ناظران تصور میکردند که روسها طی هفتههای نخست با حملهای رعد اسا به این نبرد پایان میدهند. اما این پیش بینی نادرست بود. ارتش روسیه برای این ماموریت آمادگی نداشت و تجهیزاتش کمتر از حد انتظار بود.
امروز، روسیه و اوکراین در نبردی «لانه روباه» قرار دارند، فرایندی که هر دو طرف بدون دستیابی به دستاوردهای ارضی یا استراتژیک قابل توجه متحمل تلفات گسترده شدند. شواهد نشان میدهد چنین بن بستی ممکن است سالها ادامه یابد. به نظر میرسد روسیه و اوکراین توانایی شکست طرف مقابل را ندارد. در عین حال، نه پوتین و زلنسکی نمیتوانند از موضعشان عقب نشینی کنند. اگر زلنسکی کوتاه بیاید احتمالا از قدرت برکنار خواهد شد. اگر پوتین استعفا دهد، وجهه اش را به عنوان مرد قدرتمند روسیه از دست خواهد داد. برخی از روزنامه نگاران پیش بینی کرده اند که عدم محبوبیت جنگ، به دلیل تلفات زیاد، همراه با خسارات سنگین تحریم ها، میتواند مردم روسیه را علیه پوتین برانگیزد.
با این همه تاریخ روسیه مملو از رهبرانی است که بدون پرداخت بهای فروپاشی رژیم، خسارات هنگفتی را بر مردم تحمیل کردند. البته هیچ کدام از اینها به این معنی نیست که جهان به سمت یک جنگ تمام عیار پیش میرود. هرچند سناریوهای کلیدی همچنان میتوانند بدترین حالت را رقم بزنند. به عنوان مثال، فروپاشی خطوط مقدم روسیه و پیشروی نیروهای اوکراینی در زاپروژیا، خرسون و مناطق اطراف و تعریف پل در شبه جزیره کریمه میتواند روسیه را وادار کند تا برای بازگرداندن تعادل، سلاحهای هستهای (تاکتیکی یا استراتژیک) مستقر کند.
از منظری دیگر، سقوط کییف ممکن است موجب خواهد شد ایالات متحده و متحدانش سلاحهای جدید و مخربتری را مستقر کنند. در هر دو سناریو، وقوع جنگ جهانی سوم سناریوی علمی تخیلی نیست. به طور کلی، محاسبه اشتباه توسط هر یک از طرفین میتواند عواقب ناخواستهای داشته باشد. به عنوان مثال، اگر ضدهوایی روسی یکی از جنگدههای ناتو را که از حریم هوایی لهستان به سمت اوکراین عبور میکند، به اشتباه هدف قرار دهد، ممکن است زمینه ساز جنگی فراگیر شود. آنگونه که نشنال اینترست نوشته، در طول هجده ماه گذشته، هزاران جنگجوی خارجی به هر دو طرف پیوسته اند. این وضعیت یادآور تیپهای بین المللی است که در جنگ داخلی اسپانیا برای ناسیونالیستها و جمهوری خواهان میجنگیدند. پس در صورت تداوم بن بست در خطوط مقدم، ممکن است شاهد ورود کشورهای دیگر باشیم.
تا کنون، چین تلاش کرده تا سیاست بی طرفی اش را حفظ کند، حتی اگر پشت صحنه به مسکو کمک میکند. چین متوجه شده بحران اقتصادی فعلی اش تا حدی به وخامت روابطش با ایالات متحده مربوط میشود. با این حال، درگیری ممکن است عاملی بازدارنده برای پکن نباشد. رهبری چین به طور فعال در حال بررسی پلن جهت ادغام اجباری تایوان است. شی جینپینگ میتواند در مقطعی به روسها پیشنهاد دهد که در ازای حمایت چین، از حمله این کشور به تایوان حمایت کند. در این میان، یادآوری این نکته آموزنده است که ارتش آزادیبخش خلق در آستانه ورود به پنجمین و آخرین سال برنامه نوسازی اش است. پس اگر جنگ بین روسیه و اوکراین تا سال ۲۰۲۵ ادامه داشته باشد، تحقق چنین سناریویی واقع بینانهتر است.
در چنین شرایطی اگر ترامپ به کاخ سفید بازگردد، احتمالا به وعده خود عمل خواهد کرد و تمام کمکهای واشنگتن به اوکراین را قطع خواهد کرد. او حتی میتواند متحدانش در ناتو را برای قطع کمکها تحت فشار قرار دهد، در صورت وقوع چنین سناریویی، اوکراینیها ممکن است با اکراه با آتش بس در شرایط نامناسب موافقت کنند. در چنین شرایطی شانس تبدیل جنگ در اوکراین به یک درگیری جهانی زیاد نیست، اما صفر هم نیست. تنشها بالاست و کشورهای اروپایی در حال افزایش هزینههای دفاعی خود هستند. ترس از تجاوز گستردهتر روسیه بسیاری از این کشورها را در معرض خطر قرار داده است. آنها میدانند که با طولانی شدن جنگ، افزایش تلفات و افزایش فشار تحریمها، «خرس زخمی» میتواند حتی خطرناکتر شود و به طور بالقوه مستعد اشتباه محاسباتی گردد.