صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۳۹۵۳۲
این گفت‌وگو به دنبال پاسخی به این پرسش است که آیا محمدجواد ظریف به عنوان پلی میان مطالبات جامعه و محدودیت‌های قدرت برای رسیدن به درک متقابل عمل می‌کند حتی اگر این وسط، تندروهایی از دو طرف را خوش نیاید و بخواهند با برچسب «ماله‌کش» یا «خائن» او را در ترویج میانه‌روی خنثی کنند؟
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۹ - ۱۷ خرداد ۱۴۰۲

بازگشت دوباره ظریف به عرصه مباحث سیاست خارجی هرچند با واکنش‌های موافق و مخالف و گاه تند زیادی روبرو شد، اما دست کم نشان داد که او حتی بدون اشغال یک جایگاه و پست سیاسی نیز ، همچنان پایگاه اجتماعی دارد و تاثیرگذار است. در روزهای گذشته وزیر سابق امور خارجه ایران باب گفت‌وگویی ملی را باز کرده تا ثابت کند تجربه را تجربه کردن خطاست. به نظر می‌رسد ظریف امیدوار است که شاید با نشان دادن راه اشتباه گذشته بتواند خطرات تندروی‌ها و خسارت‌های ناشی از آن را برای ایران امروز و فردا گوشزد کند. اما میزان تاثیر ظریف بر دو بخش تقابلی رادیکال شده‌ در ایران امروز چقدر است؟ آیا او می‌تواند پلی برای ترمیم شکاف دولت و ملت در ایران شود و هر دو سو را به گفت‌وگو بخواند و امید به رفورم را برای عبور از بحران، دوباره در دل‌ها زنده کند؟ «خبرآنلاین» به همین بهانه به سراغ صباح زنگنه رفته است تا تحلیل این کارشناس روابط خارجی را درباره انگیزه‌های احتمالی ظریف بشنود.

به نظر شما آیا آقای ظریف این روزها برای خود نقش کنشگری مرزی را قائل شده و قصد دارد مطالبات پایین‌دست و محدودیت‌های بالادست را به هر دو طرف گوشزد کرده و به عنوان یک میانجی میانه‌روی را ترویج کند؟

شرایط کشور احتیاج به گفت و گو بین همه نخبگان کشور دارد به ویژه کسانی که تجربه کنشگری داشته‌اند. امکان بیان مواضع کمک می‌کند اندیشمندان بتوانند نظر و تحلیل‌شان را بدهند. به‌جای اینکه حالتی از آرامش اجباری و سکوت بی‌تاثیر داشته باشند. حوزه عمومی به یکسری تجزیه و تحلیل همه تجربه‌ها نیاز دارد . حرکت ظریف می‌تواند شروعی باشد بر این مسیر که بقیه اندیشمندان و کسانی که مسئولیتی داشته‌اند و تجربه اندوخته‌اند و سال‌های طولانی مورد حمایت رهبری هم بوده‌اند امکان به اشتراک گذاشتن تجربه‌های خود را با دیگران پیدا کنند. فقط باید فضا باز باشد و همه بتوانند اظهار نظر و تحلیل بکنند. داشتن تحلیل کمک می‌کند راه کنونی و آینده را بهتر تشخیص بدهیم و بدون داشتن تحلیل و چشم‌انداز روشن، اعمال ما تیری در تاریکی انداختن خواهد بود.

ظریف با نگاهی به دوران معاصر و خطاهای امروزمان، ترکمنچای را در تاریخ گذشته مثال زد تا بگوید این عهدنامه مذکور محصول ارزیابی اشتباه خود ما بود. اما چرا طیف‌های تندور تلاش دارند اصل حرف آقای ظریف را نشنوند و با گفتن اینکه او قصد توجیه ترکمنچای را داشته، غوغا کنند؟

روحیه‌های افراد متفاوت است. برخی موفقیت خودشان را در کوبیدن دیگران می‌دانند و به جای اینکه چشم‌انداز خودشان را بیان بکنند و توضیح بدهند که به کجا می‌خواهند برسند و چه طرحی و چه برنامه‌ای دارند و چه کار برای آن باید بکنند، به ساکت کردن دیگران متوسل می‌شوند. این رویه رویه‌ی مناسبی نبوده و به صلاح کشور هم نیست.

به نظر شما آقای ظریف دارد خط میانه‌روی را در بخشی از دو بدنه قدرت و هم جامعه دوباره تقویت می‌کند تا از دریایی مواج تندروی و عواقب خطرناکش هشدار بدهد؟

ظریف به عنوان یک کنشگر بوده و هست. هیچ وقت به فکر تصاحب جایگاه و موقعیت نبوده. روش ناجوانمردانه برای زدن ظریف به کار می‌برند چون برای حضور احتمالی ظریف نگرانی دارند. اما نگران نباشند. ظریف قصد ندارد به قدرت برگردد. اظهارنظرهای ظریف بیشتر جنبه انتقال تجربه‌هاست. دیگران نباید ترس و واهمه‌ای داشته باشند که او قصد تصاحب جایگاهی را دارد. خاطرمان هست که در آستانه‌ی انتخابات گذشته حمله‌هایی خیلی خشن‌تر و غیرانسانی‌تر و تندتر علیه ظریف و علیه چند شخص دیگر انجام می‌گرفت. تا روزی رسید که آقای ظریف اعلام کرد و قسم خورد من قصد نامزدی برای ریاست جمهوری ندارم و نمی‌خواهم وارد این عرصه بشوم. وقتی که این را اعلام کرد و قسم خورد فضاسازی‌ها هم متوقف شد.

اشاره‌ی اخیر آقای ظریف به غلبه نگاه غیرواقع‌بینانه و ناآشنا به موازنه قدرت جهانی که فضا را برای تندروی در سیاست خارجی ایران در دوران معاصر فراهم کرد و منجر به تحمیل عهدنامه‌های زیانباری به ایران شد، در خودش چه پیامی را برای امروز ما دارد؟

ارزیابی و برداشت افراد متفاوت است. اگر همان عهدنامه ترکمنچای نوشته نشده بود، امروز تبریز و زنجان را هم نداشتیم و از دست رفته بود. محاسبات باید همراه با داشتن چشم‌انداز باشد. داشتن طرح و برنامه و نقشه راه و ارزیابی ظرفیت‌ها ضرورت دارد. باید خارج از فضای درگیری‌های سیاسی و جناحی به ارزیابی حوادث پرداخت و به فکر آینده بود. اگر از حوادث گذشته تحلیل‌های مختلف و متضادی داشته باشیم، همچنان در خواهیم ماند. باید به مردم امید داد. به متفکران فرصت داد تا آرا بتواند مطرح بشود و تضارب آرا صحیح و درستی حاصل بشود. بدون گفت و گوی ملی در درون کشور و بین مردم و نخبگان کشور همچنان شاهد بروز احساسات و تفوق و تسلط احساسات کور خواهیم بود.

ارسال نظرات