صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۳۲۷۷۹
زندگی مادران در یونان باستان آسان نبود، اما تجلیل از عشق آنان در طول قرن‌ها زنده مانده است
مشخص است که تعیین یک روز در سال سال برای تجلیل از تمام کارهای مادران بسیار کم است. با این وجود، اگر ادبیات یونان باستان را بررسی کنید متوجه خواهید شد مادر بودن در دوران باستان تا چه اندازه دشوارتر بوده است.
تاریخ انتشار: ۰۱:۲۰ - ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۲

مردمان یونان باستان شاید روزی مشابه روز مادر امروزین در ایالات متحده و بریانیا را جشن نمی‌گرفتند تعطیلاتی که به ترتیب در آغاز قرن بیستم و در قرون وسطی آغاز شدند. با این وجود، آنان جشنواره‌هایی برای گرامیداشت جایگاه مادر داشتند که عمدتا بر "هرا" الهه همسری و تعهد به زندگی یا "سیبِل" ایزدبانوی زمین و مادر اعظم خدایان متمرکز بود اگرچه در اکثر مواقع زنان سهم بزرگی از کار را برای آن رویداد‌ها انجام می‌دادند.

به گزارش فرارو به نقل از rahnamato، داستان‌هایی که از مادران واقعی و اسطوره‌ای باقی مانده به ما نشان می‌دهند که مادران تا چه اندازه مهم بوده اند. به لطف ارتباط آنان با چرخه زندگی زنان در یونان باستان هم نماد مرگ و میر و هم نیرویی برای انسان سازی قهرمانان محسوب می‌شدند.

آن چه ما از زندگی زنان در یونان باستان می‌دانیم به طور کلی خوب نیست. به گفته "هزیود" شاعر یونانی و سراینده مشهورترین منظومه "تبارنامه خدایان" که معمولا به حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح باز می‌گردد تصور می‌شد که ازدواج زنان با مردان مسن "چهار یا پنج سال پس از بلوغ" عمل خوبی بوده است. سنت‌های فلسفی و پزشکی آن زمان زنان را پست‌تر قلمداد کرده و آنان را صرفا با توانایی شان در زایمان تعریف کرده بودند اگرچه تصور رایج این بود که منی مردان حاوی همه آن چه جنین به آن نیاز دارد می‌باشد.

شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند زندگی پس از ازدواج در یونان باستان چگونه بوده است. برخی گزارش‌ها به طور متوسط ۶ نوزاد متولد شده توسط هر زن را تخمین زده اند و تنها ۴۰ درصد از نوزادان احتمالا تا سن ازدواج زنده می‌ماندند اگرچه تخمین‌ها در مورد مرگ و میر نوزادان متفاوت است. اکثر مورخان بر سر این موضوع اجماع نظر دارند که از دست دادن نوزاد در دوران باستان به قدری رایج بوده که برای مردمان آن دوره نه تنها تعجب آور نبود بلکه رویدادی قابل انتظار محسوب می‌شد.


اطلاعات مربوط به مرگ و میر مادران به همان اندازه مبهم است اگرچه داده‌های جمعیت شناختی نشان می‌دهند که در مواقعی بیش از ۳۰ درصد از مادران به دلیل عوارض مربوط به زایمان جان خود را از دست داده بودند.

با این وجود، شواهد مستند جمع آوری شده‌ای از کتبیه‌های دوران یونان باستان در این باره وجود دارند. پراکسو ۲۱ ساله همسر تئوکریتوس هنگام زایمان جان اش را از دست داد و یک کودک ۳ ساله را پشت سر گذاشت. کائینیس به دلیل زایمان طولانی در ۲۰ سالگی درگذشت. پلائوتا در ۲۰ سالگی پس از دومین زایمان اش درگذشت، اما طبق داده‌های به دست آمده از سنگ قبرش شهرت او "به اندازه غم و اندوه بی پایان شوهر عزیزش ادامه دارد".

معمولا گفته می‌شود که مردان دوران یونان باستان زمان زیادی را با کودکان بسیار خردسال نمی‌گذراندند چرا که تعداد زیادی از آن کودکان در سنین پایین فوت می‌کردند. برخی از آداب و رسوم آن دوران ممکن است پاسخی به بی ثباتی دوران اولیه زندگی بوده باشد مانند برگزاری مراسم نامگذاری فرزند تنها در روز دهم پس از تولد یا ثبت رسمی فرزند به عنوان عضوی از خانواده پدر در سالگرد تولد یک سالگی.

علیرغم آن که تصور عمومی آن است که در شعر حماسی مردان خشن قهرمانان داستان و زنان قربانی هستند جنبه‌هایی نادیده گرفته می‌شود که در آن زنان به ویژه مادران برای دنیای شعر و اسطوره یونانی حیاتی بودند.

یونان باستان ژانر کاملی از شعر را برای فهرستی از افراد و داستان‌های آنان داشت و به بیان داستان خانواده‌های قهرمان بر اساس نام عروس‌ها و مادران اختصاص یافته بود که خود به ارائه چهره‌ای انسانی از قهرمانان به مخاطبان خود کمک می‌کرد. برای مثال، اُدیسه در طول سفری به جهان اموات از این سنت استفاده می‌کند و داستان تمام مادران قهرمانی را که در میان مردگان ملاقات کرده تعریف کرده و مادر خود را به عنوان یکی از اولین‌ها فهرست می‌کند. او در طول دیدار کوتاه خود برای صحبت با مردگان متوجه می‌شود که "آنتیکلیا" مادرش به دلیل غیبت طولانی مدت او و دل شکستگی بر اثر این موضوع فوت کرده است. ادیسه در طول حماسه بخش عمده وقت خود را صرف تلاش برای رسیدن به خانه پنلوپه همسرش می‌کند که همزمان مادر محافظ تلماخوس پسرشان نیز می‌باشد.

در حماسه ایلیاد "تتیس" مادر آشیل جنگجوی قدرتمند زمانی که آگاممنون رهبر یونانیان او را بی حرمت می‌کند از طرف او به زئوس متوسل می‌شود. هنگامی که آن مبارز تقریبا شکست ناپذیر به رویارویی با هکتور می‌رود تتیس از زندگی کوتاه خود که به پایان خود نزدیک شده اظهار افسوس می‌کند.

در سرتاسر داستان‌های جنگ و افتخار در "ایلیاد" مادران به شنوندگان داستان پیامد‌های واقعی جنگ را یادآوری می‌کنند. در یک لحظه از دستگیری هکتور شاهزاده تروا منتظر رویارویی با آشیل و مرگ احتمالی است. در آن زمان "هکابه" مادر هکتور روی دیوار‌های شهر می‌ایستد و با التماس از پسرش می‌خواهد که مراقبتی که از او دریافت کرده را به خاطر آورد و برای محافظت از او در شهر باقی بماند.

در صحنه غم انگیز دیگری "آندروماخه" همسر هکتور از مرگ شوهرش مطلع می‌شود. او از رنج‌های آینده پسرشان به عنوان یک فرزند یتیم ابراز تاسف می‌کند و از نشستن بر سر میز مردان دیگر محروم می‌شود و در وضعیتی سرگردان و همراه با گدایی کردن رها می‌شود. این لحظه حتی برای مخاطبان باستانی که سرنوشت "آستواناکس" پسر هکتور و آندروماخه را می‌دانستند نیز ناراحت کننده بود: پس از سقوط تروا به دست یونانیان آستواناکس از دیوار‌های شهر به پایین پرتاب شد.

مادران قهرمان به یونانیان باستان کمک کردند تا خود را تعریف کنند و جایگاه شان را در جهان درک نمایند. آنان معنای کار و فداکاری را به شنوندگان یادآوری می‌کردند.

برخی از واژگان به کار برده شده توسط نمایشنامه نویسان باستانی تا به امروز آموزنده باقی مانده اند. سوفوکل تراژدی نویس یونان باستان در قطعه ۶۸۵ ادعا می‌کند که "کودکان لنگر زندگی یک مادر هستند". "اوریپید" شاعر و نمایش نامه نویس یونان باستان در قطعه ۳۵۸ می‌نویسد:"ای فرزندان، مادر خود را دوست داشته باشید هیچ عشقی شیرین‌تر از این وجود ندارد".

ارسال نظرات