صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۳۰۰۹۲
پیامدهای جنگ اوکراین دامن آسیای مرکزی و قفقاز را می‌گیرد؛ نشانه‌اش هم تشدید تنش بازیگران منطقه‌ای و فضای مانور بیشتر برای حضور بازیگران فرامنطقه‌ای است. اسرائیل با افتتاح سفارت در ترکمنستان به ۲۰کیلومتری ایران رسیده و پیوندهای نظامی و امنیتی خود را نیز با باکو گسترش داده است. پیامدهای ژئوپلیتیک جنگ ایجاب می‌کند ایران مرزهای شمالی خود را در کانون توجه قرار دهد.
تاریخ انتشار: ۰۳:۰۸ - ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲

۱۹آوریل۲۰۲۳ ( برابر با ۳۰فروردین‌ماه۱۴۰۲) منطقه‌ آسیای مرکزی میزبان اتفاقی غیرمنتظره بود. در این روز «الی کوهن» وزیر امور خارجه اسرائیل به ترکمنستان رفت تا سفارت اسرائیل در این کشور را- در حدود ۲۰ کیلومتری مرز ایران- افتتاح کند. سفر کوهن به منطقه سه دهه پس از سفر شیمون‌پرز در کسوت وزیر امور خارجه اسرائیل به منطقه در سال۱۹۹۴ است؛ یک سال پس‌ازآنکه این دو کشور مبادرت به برقراری روابط دیپلماتیک کردند. ترکمنستان پیش از این از افتتاح سفارت اسرائیل در این کشور خودداری کرده بود. از سال۱۹۹۴ اسرائیل «سفیر غیرمقیم» در ترکمنستان داشت. این سفیر از داخل یک هتل مبادرت به اداره‌ امور سفارت می‌کرد با این توصیف، اسرائیل تاکنون چهار سفارت در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دارد: جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان. در مراسم افتتاح سفارت اسرائیل در ترکمنستان علاوه بر مقام‌های ترکمن و همتایان اسرائیلی، سفرای امارات، جمهوری آذربایجان و آمریکا هم حضور داشتند و کوهن با اجتماع کوچک یهودی در این کشور هم دیدار کرد.

به گزارش دنیای اقتصاد، افتتاح سفارت اسرائیل در ترکمنستان را بر پایه دو روایت یا دو نگرش می‌توان تحلیل کرد:

الف)فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باعث شد ۱۵کشور از دل آن ‌زاده شود. این کشورها همگی از ویرانه‌های شوروی سر برآورده بودند. فروپاشی شوروی باعث شد این منطقه دچار یک «خلأ استراتژیک» شود. اگرچه کشورهای پیرامونی و فراپیرامونی مانند چین، ترکیه، ایران، روسیه و آمریکا در منطقه نقش‌آفرینی داشتند، اما حقیقت این است که این منطقه چندان موردتوجه قدرت‌های بزرگ نبود. هر یک از این کشورهای تازه استقلال یافته، به تعبیری، «رعیت» یکی از قدرت‌ها بودند. روسیه با حضور پیوسته‌ خود می‌کوشید آنها را لااقل نه از طریق کنترل مستقیم بلکه از طریق ائتلاف‌های اقتصادی و امنیتی، دوباره به مدار خود بازگرداند. ایالات‌متحده و غرب می‌کوشیدند این منطقه به بازار آزاد تبدیل شود و تلاش داشتند تا نهادهای مبتنی بر مدل غربی را در این منطقه تقویت کنند.

از سوی دیگر، چین در تلاش بود تا نقشی کلیدی‌تر ایفا کند. در همین راستا، چینی‌ها با طراحی «ابتکار کمربند و جاده» (BRI) و ارائه‌ کمک‌های اقتصادی میلیاردی می‌کوشیدند پیوندهای اقتصادی خود را با این منطقه بیشتر کنند. ترکیه هم با تشکیل ائتلاف کشورهای ترک‌زبان (و حضور پررنگ در جنگ اخیر جمهوری آذربایجان-ارمنستان) بر این بود تا نقش پررنگ‌تری در تحولات این منطقه داشته باشد. «فردریک استار» پایه‌گذار موسسه «کنان» و رئیس «موسسه قفقاز- آسیای مرکزی در شورای روابط خارجی آمریکا» با استناد به رویکرد «تفرقه بینداز و حکومت کن» که به «ژولیوس سزار» نسبت داده می‌شد، می‌گوید: «همه این قدرت‌ها در راستای جلب همکاری این کشورها پیشنهاد‌هایی داده‌اند و می‌کوشند آنها را از دایره نفوذ دیگری خارج کنند. در نتیجه، کشورهای آسیای مرکزی به سوژه یا محل بازی قدرت‌ها تبدیل شدند و از خود اختیاری نداشتند.» اگرچه این کشورها برای به‌دست گرفتن تقدیر خود نشستی در «ایسیک کول»- ترکمنستان- برگزار کردند تا ترتیبی برای همکاری‌های بیشتر میان خود بدهند؛ اما حقیقت این است که این منطقه بر اساس نگاه «سر هافورد جان مکیندر» و نظریه «هارتلند» قطب انرژی و «قلب» منطقه محسوب می‌شود.

ب) روایت دوم از دو منظر به اهمیت ترکمنستان می‌نگرد: اولین منظر، حمله‌ روسیه به اوکراین است. این حمله باعث شد اروپا به دنبال منابع جایگزینی به‌جای گاز روسیه باشد؛ حال از هر جای جهان که باشد. این حمله به کام ترکمنستان بود؛ زیرا این کشور منزوی توانست پرستیژ خود را بالا ببرد. منظر دوم، «بی‌طرفی» این کشور است. ترکمن‌ها همواره تلاش داشتند با تمسک به عبارت «بی‌طرفی» بیشترین نفع را از محیط منطقه‌ای به دست آورند. در پایتخت، در یک زاویه‌ اندک به‌دلیل شیب رشته‌کوه بزرگی که از ایران سرازیر می‌شود، یک «یادبود بی‌طرفی» دارای سه‌پایه برجسته به ارتفاع ۷۵متر (۲۵۰ فوت) یا به قول محلی‌ها «سه‌پایه» وجود دارد.

آنها همچنین «تعطیلات بی‌طرفی» هم دارند تا نشان دهد اگرچه ارتش این کشور مسوول دفاع در برابر تهدید خارجی است، اما به هیچ بلوک یا سازمان منطقه‌ای مبتنی بر ائتلاف‌های دفاعی یا تهاجمی ملحق نمی‌شود. طی سال‌ها، این کشور در مانورهای نظامی دوجانبه با - به‌طور مثال- ازبکستان و روسیه مشارکت داشته اما از اعزام سرباز به ناتو یا دیگر سازمان‌های بین‌المللی خودداری کرده است. این وضعیت بی‌طرفی شاید یکی از دلایلی باشد که اسرائیل این کشور را برای افتتاح سفارت برگزید.

با این توصیف، چه دلایلی را می‌توان برای حضور اسرائیل در منطقه متصور شد؟ در همین رابطه می‌توان به چند محور اشاره کرد:

الف) روابط ایران با ترکمنستان از جنبه‌ سیاسی و اقتصادی فرازوفرود زیادی داشته است. از سال۱۹۹۴ که سفیرغیرمقیم اسرائیل در ترکمنستان حضور یافت، ایران فشارهای زیادی وارد آورد که این سفارت افتتاح نشود. این امر تا ۱۹آوریل سال جاری به تعویق افتاد و در نهایت افتتاح شد. افزون بر این، دو کشور در حوزه‌ خزر با یکدیگر اختلافاتی دارند. ترکمن‌ها مشتاق جذب سرمایه‌های شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج‌فارس هستند. این کشور خط لوله «تاپی» را از ترکمنستان- افغانستان، پاکستان و هند عبور داد.

همچنین گفته می‌شود «ایران پنجمین صادرکننده به ترکمنستان است. بر اساس آخرین آمارها این کشور در سال۲۰۲۱ بیش از ۳میلیارد و ۷۳۶میلیون دلار کالا وارد کرده که ایران با ۳۳۵میلیون دلار، ۹ درصد از آن را تشکیل داده و در رتبه‌ پنجم کشورهای صادرکننده به ترکمنستان قرار دارد. جالب آن است که در طول ۱۵ سال اخیر متوسط صادرات ایران به ترکمنستان در حدود ۵۲۰ میلیون دلار بوده و ایران همیشه یکی از پنج کشور اول صادرکننده به این کشور بوده اما این جایگاه در سال‌های اخیر به خطر افتاده است.» رابطه پر فراز و نشیب ایران با همسایگانش این اجازه را به رقبا می‌دهد تا بر سیاست‌های این کشورها تاثیرگذاری کنند.

ب) بر خلاف روایت بالا مبنی بر «بی‌طرفی سیاسی» ترکمنستان اما به نظر می‌رسد این کشور از «سیاست بی‌طرفی» فاصله گرفته و در راستای بهره‌برداری از محیط ژئوپلیتیک منطقه‌ای، به دنبال متحدانی می‌گردد تا بتواند رابطه‌ خود را با کشورهایی مانند ایران، ترکیه، چین و روسیه متوازن سازد. به همین دلیل، این کشور ۶میلیون نفری، از عضویت در بلوک‌های سیاسی- نظامی منطقه‌ای اجتناب می‌کرد. مهم‌ترین شریک اقتصادی این کشور «گازخیز» چین است که حجم زیادی از گاز این کشور را وارد می‌کند. ترکمنستان درصدد است تا خط لوله‌ای از دریای خزر به اروپا بکشد. در راستای عدول از سیاست بی‌طرفی، ترکمن‌ها به دنبال گسترده کردن سبد روابط خارجی خود هستند.

از سوی دیگر، اسرائیل هم بر اساس رویکرد «سیالیت ژئوپلیتیک» و دکترین «استراتژی پیرامونی» به دنبال یافتن فضای حیاتی برای مانور قدرت و خروج از دایره‌ همسایگان عرب است. [در این مورد به یادداشت «تنش تهران‌- باکو از کجا شروع شد؟» بنگرید که در تاریخ بیستم فروردین ماه ۱۴۰۲ در روزنامه «دنیای‌اقتصاد» به همین قلم منتشر شد].در همین راستا، با توجه به تشدید تنش در محیط منطقه‌ای، اسرائیل در تلاش است تا دیپلماسی منطقه‌ای خود را در مواجهه احتمالی با ایران افزایش دهد.

ج) نکته دیگر در بریدن روسیه از غرب و «چرخش به‌سوی آسیا» است. پس از جنگ روسیه در اوکراین، روس‌ها تمرکز خود را بر اوکراین قرار داده‌اند. روس‌ها حتی تا حدودی از توجه خود به سوریه هم کاسته‌اند و بخشی از قوای خود در شام (از جمله مزدوران واگنر) را به اوکراین گسیل کرده‌اند. بر اساس برخی روایت‌ها (صرف‌نظر از درستی یا نادرستی آنها) در جنگ اخیر جمهوری آذربایجان - ارمنستان، روس‌ها میدان را به ترکیه باختند. از سوی دیگر، چینی‌ها با ابتکار BRI به دنبال وابسته‌سازی کشورهای پیرامونی به خود هستند. بنابراین ترکمن‌ها برای توازن‌سازی در سبد روابط خارجی خود و یافتن بازار جدیدی برای محصولات گازی، اسرائیل را بهترین گزینه یافتند. در حقیقت، آنها اسرائیل را زیرمجموعه‌ای از «غرب» و «آمریکا» می‌نگرند و اجتماع کوچک یهودی در این کشور می‌تواند به‌عنوان لابی قدرتمندی در روابط خارجی این کشور عمل کند.

د) برخی بر این باورند که بازگشایی سفارت اسرائیل در ترکمنستان لزوما به معنای مانور قدرت از سوی اسرائیل نیست. برعکس، این دیدگاه معتقد است که رابطه با ترکمنستان نشان‌دهنده‌ محدودیت دیپلماتیک و نظامی اسرائیل است. دلیل آن چیست؟ اول، اسرائیل هیچ نیروی امنیتی در این کشور ندارد. دوم، هیچ ارتباطی میان ارتش ترکمنستان با همتایان اسرائیلی‌شان وجود ندارد و طی دهه‌های گذشته چنین ارتباطی هم شکل نگرفته است. کسانی هم که به دنبال چنین ارتباطات نظامی‌ای بوده‌اند، به دیوار چین برخورد کرده‌اند. سوم، همچنین از این کشور نمی‌توان به‌عنوان پایگاهی برای حمله به ایران استفاده کرد. ازآنجاکه ارتباطات نظامی وسیعی میان اسرائیل با جمهوری آذربایجان وجود دارد و آذربایجان خریدار عمده تجهیزات نظامی تل‌آویو است، اما ترکمنستان چنین جایگاهی ندارد و از خریداران عمده‌ تجهیزات نظامی اسرائیل هم محسوب نمی‌شود. اگر هم درگیری احتمالی‌ای میان ایران و اسرائیل دربگیرد، نمی‌توان از ترکمنستان انتظار داشت که پایگاهی در اختیار اسرائیل قرار دهد.

و) تال اشنایدر، خبرنگار اسرائیلی در سفری که به ترکمنستان داشت روایتی عجیب از این کشور به‌دست می‌دهد. او بر این باور است که ترکمنستان کشوری منزوی و بریده از جهان است. این کشور حتی با دیگر هم‌قطاران مستبد خود هم قابل قیاس نیست. این روزنامه‌نگار با تاسف از برقراری رابطه دیپلماتیک اسرائیل با این کشور می‌نویسد، ترکمنستان کشوری بدون آزادی برای شهروندانش است و گفتن حتی یک کلمه‌ بد درباره رهبرش ممنوع است. این گزارشگر می‌نویسد، در این کشور نمی‌توانید شمار شهروندان این کشور را به‌درستی تخمین بزنید. «فیس‌بوک جهانی CIA» جمعیت این کشور را بین ۱ تا ۶/ ۵میلیون نفر تخمین زده است.

در سال۲۰۲۱، «سردار بردی‌محمداف» فرزند قربانقلی بردی محمداف، هرگونه اعلام رسمی آمار جمعیتی در این کشور را ممنوع کرد. چنین است که اشنایدر این کشور را «دولت مخفی کار» یا «دولت پنهان‌کار» معرفی می‌کند. آمار رسمی حتی هیچ آماری از تعداد کسانی که این کشور را ترک می‌کنند، ارائه نمی‌دهد. گویا در هواپیما هم افسران پلیس جلوی مسافران را گرفته و مانع از سفر آنها می‌شوند یا دشواری‌هایی برای گذرنامه‌هایشان فراهم می‌آورند. اشنایدر این کشور منزوی را «برهوت» و «تهی از جمعیت» معرفی کرده و می‌نویسد «مال»های عشق‌آباد خالی است و در رستوران‌ها هم تنها گروهی ۱۰نفره از دختران دیده می‌شدند.

در اتوبان تنها یک اتوبوس مشاهده شد که تعدادی سوار آن بودند. این کل جمعیتی بود که دیدیم. فرودگاه‌ها و پارکینگ‌های این کشور خالی است و چراغ‌های راهنمایی عمدتا سبز است. بیشتر هتل‌ها خالی است و گردشگری دیده نمی‌شود. در نهایت، این روزنامه‌نگار معتقد است که ترکمنستان هیچ مزیت استراتژیک برای اسرائیل ندارد جز همان منابع گازی.

نکته‌ پایانی: بعد از جنگ عراق، استراتژی نظامی ایران معطوف به مرزهای جنوبی بود؛ چراکه پایگاه‌ها و نیروهای نظامی آمریکا در مرزهای جنوبی ایران مناطق استقرار بیشتری داشتند. ازآنجاکه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز این روسیه بود که قدرت فائقه بود. بنابراین خیال ایران از بابت مرزهای شمالی راحت بود. اما پس از جنگ اوکراین، ورق برگشت. این جنگ بر اساس محاسبات روسیه پیش نرفت. جنگی که قرار بود در کوتاه‌ترین زمان به نتیجه برسد و کی‌یف و دولت مستقر در آن ساقط شود، بیش از یک سال به درازا کشید. این جنگ نه‌تنها موجب تنزل اعتبار و پرستیژ روسیه شد، بلکه باعث شد بیشترین امکانات روسیه صرف جنگ در اوکراین شود. این امر سبب شد سرزمین‌های شمال ایران از وضعیت ثبات فاصله بگیرد و به زمینِ ‌بازی دیگر بازیگران تبدیل شود. بنابراین، اگر در خوش‌بینانه‌ترین حالت بر این تصور باشیم که اسرائیل نقشی عمدتا اقتصادی در منطقه خواهد داشت، اما نباید تحولات منطقه را از نظر دور بداریم. لازمه این کار بازتعریف استراتژی نظامی- امنیتی کشور، توجه همزمان به شمال و جنوب و موازنه‌سازی در عرصه استراتژی است.

ارسال نظرات