صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۰۵۰۱۳
منوچهری این روز‌ها خیابانی است که گرچه فروشندگان و خریداران اجناس آن صاحبان سلیقه‌های ویژه‌اند، اما عبور از آن برای همه دلچسب و دوست داشتنی است و دیدن کالا‌های چیده شده رو به خیابان دیدنی و تماشایی. منوچهری بُعدی از تاریخ در دل شهری از جنس امروز است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۱ - ۰۹ بهمن ۱۴۰۱

خیابان‌های تهران هر یک به دلیلی مشهورند. شهرتی که گاه رونق اقتصادی را برای کسبه در پی دارد و گاهی نیز گذر علاقه‌مندان را. در این میان چیزی که بیش از همه اهمیت دارد هویتی است که حاصل همین شهرت یا بهتر است بگوییم تخصصی شدن فعالیت‌های اقتصادی یا هنری در آن نقطه از شهر است.

به گزارش همشهری آنلاین، خیابان منوچهری پیش از آنکه به دلیل نزدیکی به مراکز تبادل ارز و بورس و فروشگاه‌های عرضه محصولات چرمی معروف باشد به وجود مغازه‌هایی شهره است که آب و رنگ تاریخی دارند؛ و ویترین‌هایی که حال و هوای گذشته را در دل کلانشهری که هر روزش با دیروز تفاوت دارد، زنده می‌کنند.

منوچهری این روز‌ها خیابانی است که گرچه فروشندگان و خریداران اجناس آن صاحبان سلیقه‌های ویژه‌اند، اما عبور از آن برای همه دلچسب و دوست داشتنی است و دیدن کالا‌های چیده شده رو به خیابان دیدنی و تماشایی. منوچهری بُعدی از تاریخ در دل شهری از جنس امروز است.

از جنس پروانه‌ها

آفتاب نیمروز دی‌ماه خودش را تا حاشیه مخمل پهن شده بر سکوی حجره کشیده است. آن سوتر در مرز سایه و روشنی پشت به شمعدانی بزرگی که شرابه‌های انابی رنگش به اشاره نسیم پنکه سقفی در رقصند مغازه‌دار سالخورده نشسته بر صندلی لهستانی فندقی رنگی در حال ورانداز جاقلمی دسته صدفی است. تنگ‌های رنگی دوغ خوری روی کاشی‌های تیره و روشن سکوی مقابل بی‌شباهت به مهره‌های چیده شده بر صفحه شطرنج نیست.

اسد آقا که تابستان امسال پا به سن هفتاد سالگی گذاشته است، نیم قرن عمرش را در این حرفه سپری کرده است. نقل او حکایت عاشقی است که در وصل هم از هجر یار در آتش است. اسدآقا می‌گوید: «این شغل کشمکش دل سپردن و دل کندن است. برای نسلی که پای کرسی نشسته و زیر پشه‌بند خفته است، هر تکه از این اشیاء، گمشده روزگار کودکی و بی‌خبری و یادآور عهد جوانی و شیدایی است.»

اسدآقا اهل دل است، عشق را عیار محک سره و ناسره در این حرفه می‌داند. از نگاه او این شغل با مشاغل دیگر یک تفاوت اساسی دارد: «مشتری در خرید هر چیزی دو دل است. انتخاب، مرحله دشوار هر معامله‌ای است. اما مشتری‌های این صنف رفتارشان مثل پروانه‌هاست. تا رنگ و بوی دلخواهشان را پیدا کنند دور همان یک قلم می‌چرخند.»

از دلتان بپرسید

بیرون در حاشیه پیاده‌رو بساط دستفروشان پهن است. اگر اجناس مغازه‌ها مثل قالی و لوستر و صندلی و مخده حجیم و جاگیرند اینجا کالا‌های نقلی‌تر و ریزتر خودنمایی می‌کنند. از قرقره‌هایی که نخ قندی به پیکرشان پیچیده شده تا قلمدان‌هایی که کاغذ‌های لوله شده تصنیف در دل دارند. بساطی‌های منوچهری بیشتر علاقه‌مند فروش‌های سیاری هستند که در خرید و فروش اشیاء قابل حمل و جیبی شده‌اند؛ انگشتر، سرمه‌دان، ساعت زنجیری، جاسیگاری و انفیه‌دان. بساط آن‌ها وسعت دید بیشتری از ویترین مغازه‌ها دارد. برای همین پای هر بساط دو، سه چند نفری به تماشا ایستاده‌اند.

پای یکی از همین بساط‌ها فروشنده به زوج جوانی که برای خرید مرددند می‌گوید: «از دلتان بپرسید.» فاصله دل و جیب آدم آنقدر‌ها هم زیاد نیست. دست آقا اسکناس را در دست دستفروش می‌گذارد و کالای روزنامه‌پیچ شده داخل کیف خانم جا می‌گیرد.

یادی از نصف جهان

اگر همه جای شهر پاساژ‌های تجاری ملغمه‌ای از شلوغی است چهل ستون منوچهری صفای اصفهان را دارد و آرامش زاینده رود را. کسبه این پاساژ ۳ طبقه که ارتفاع آن در هر یک از طبقات یک متر از طبقه زیرین کمتر است از «باغستانی» سازنده این بنای زیبا به نیکی یاد می‌کنند.

مردی که با خرید بنا‌های قدیمی شهر شیراز بخشی از طارمی‌ها، نرده‌ها و ارسی‌های آن‌ها را برای به کارگیری در بنای این پاساژ به تهران منتقل کرده است. حوض سنگی وسط پاساژ و لوستر قیمتی آویخته بر فراز آن، مشبک‌های چوبی، کاشی‌های قدیمی، قاب‌های فلزی و نقوش دیواری، ظاهر زیبا و چشم‌نوازی به داخل این مرکز تجاری داده است. لوستر اشکی بالای حوض در وسط پاساژ جک هیدرولیکی‌ای دارد که با آن بالا و پایین می‌رود و در نوبت‌های مشخص گردگیری و نظافت می‌شود.

چهل ستون منوچهری با همه زیبایی رونق چهل ستون اصفهان را ندارد. به گفته مغازه‌داران این بنای ۶۰ ساله در جوانی هواخواه و هوادار فراوانی داشته و در یکی دو دهه نخست عمرش شلوغ و پربازدید بوده است. اما کم کم تبدیل به محلی خلوت و مرکزی کم رونق شده است. مشکلی که کسبه پاساژ امیدوارند با رونق صنعت گردشگری رفع شود و چهل ستون دوباره محل رجوع خریداران بسیار باشد.

سلیقه ایرانیان

بخشی از اجناس آنتیک و عتیقه منوچهری اجناس وارداتی و بیشتر ساخت اروپا هستند. کالا‌های تزیینی، رادیو، ظروف و ابزار دوخت، اصلاح و نقاشی و... بخشی از این اجناس تحفه‌های فرنگ رفته‌ها و بخشی از آن خرید تجار بوده است. اما در میان این اجناس ساخت فرنگ و البته بیشتر در میان ظرف کالا‌هایی هستند که ساخت آن‌ها به سفارش بازرگانان ایران بوده است. این کالا‌ها از آنجا که با سلیقه و علاقه ایرانیان نزدیکی بیشتری دارد محبوب‌تر و پرطرفدارترند.

باکارا ـ بارفتن و اوپالین که تاریخ ساخت آن‌ها از ۱۸۵۰ میلادی به این طرف است برند‌های معروف و پرطرفداری هستند که مشتریان فراوانی را به مغازه‌های منوچهری می‌کشاند.

همچنین لاله‌های ناصرالدین شاهی طرفدار دارد. کاسه روسی‌های ممهور به مهر حسین‌خانی و قاشق‌های گود نقره با دسته‌های ظریف و خوشدست از دیگر اجناس شناخته شده‌تر در این خیابانند.

می‌خریم، اما به قیمت

در میان کسانی که برای خرید به خیابان منوچهری می‌آیند از اشخاص خبره فن تا افرادی که تا همین دیروز از وجود چنین اجناسی بی‌خبر بودند پیدا می‌شود. حجت‌الله رضاوند نظامی بازنشسته‌ای است که یکبار در هفته سری به این خیابان می‌زند. با این همه او کمتر مشتری مغازه‌های این خیابان است. او می‌گوید: «اجناس مورد علاقه من از نوعی است که بیشتر در بساط دستفروش‌ها پیدا می‌شود. البته اگر کالایی به قیمت باشد فرقی نمی‌کند که در مغازه عرضه شود یا گوشه خیابان.»

خانم تقی‌زاده مشتری دیگری است که امروز اولین روز عبور او از این خیابان است. او می‌گوید: «نمکدان کاسه‌ای کوچکی دارم که به شکل ترازو است و ۲ کاسه کوچک کریستال روی کفه‌های آن سوار است. یکی از این کاسه‌ها شکسته است. گفتند در این خیابان می‌توانم لنگه آن را پیدا کنم.» تقی‌زاده اعتقاد دارد هر کسی با هر سلیقه‌ای اگر گذری از این خیابان داشته باشند مشتری می‌شود، چرا که او هم علاقه‌مند شده است در اوقات بیکاری باز هم سری به اینجا بزند.

برچسب ها: تهران
ارسال نظرات