به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست، سفر "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین به عربستان سعودی و انتشار بیانیههای ضد ایرانی پکن در همراهی با اعضای شورای همکاری خلیج فارس بحثهایی را در ایران در مورد کارآمدی سیاست خارجی "نگاه به شرق" تهران برانگیخته است.
در بیانیه ضد ایرانی چین و عربستان سعودی از ایران خواسته شده تا با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کند و اصول حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها را رعایت کند. چین هم چنین در این بیانیه اعلام کرده که از امنیت و ثبات عربستان حمایت میکند و با هرگونه رفتار و مداخله در امور داخلی پادشاهی سعودی و هرگونه حمله به غیر نظامیان و تاسیسات غیرنظامی و خاک و منافع عربستان مخالف است.
البته این موضع جدیدی از سوی چینیها نبود. با این وجود، این نخستین باری بود که چین این موضع را به صورت علنی بیان میکرد. علاوه بر آن، در بیانیه دیگری که چین و اعضای شورای همکاری خلیج فارس منتشر کرده اند چین از موضع امارات متحده عربی در مورد جزایر مورد مناقشه ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک حمایت کرده است.
چین به طور معمول در قبال مسائل حساس منطقه خلیج فارس موضع محافظه کارانهای اتخاذ کرده بود، اما به طور کلی آن کشور به طور کامل با مواضع کشورهای منطقه در خصوص برنامه هستهای ایران، سیاست منطقه ای، برنامه موشکی و پهپادی و اختلافات ارضی همسو بوده است. با این وجود، به نظر میرسد منافع فزاینده چین از همکاری با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس باعث شده تا رویکرد آن کشور نسبت به مسائل خلیج فارس از جمله اختلافات بر سر مسائل ارضی، امنیتی و نظامی به ضرر ایران تغییر کند.
برای مثال، عربستان سعودی ۱۸ درصد نفت خود را به چین میفروشد. دو کشور طرح چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان را با طرح کمربند و جاده چین مرتبط ساخته و یک رابطه عمیق و مکمل برقرار کرده اند. تجارت بین دو کشور در سال ۲۰۲۱ میلادی به ۸۰ میلیارد دلار رسید (در مقایسه با آن تجارت ایران و چین به ۱۴.۸ میلیارد دلار رسید) و شرکتهای چینی از سال ۲۰۰۵ تاکنون بیش از ۳۶ میلیارد دلار قرارداد در عربستان سعودی به دست آورده اند. چین شریک تجاری شماره یک عربستان سعودی محسوب میشود چین تامین کننده فناوری، مشتری بلند مدت انرژی و شریک استراتژیک جامع با یک کرسی دائمی در شورای امنیت سازمان ملل متحد قلمداد میشود.
این واقعیت نشان میدهد که چین ممکن است از یک سیاست منطقهای عدم تعهد به سمت سیاست ائتلاف سازی تغییر جهت دهد. با این وجود، دخالت چین در منطقه امروز بیشتر به مصون سازی نزدیک است و نه سیاست اتحاد. در واقع، ایران و چین در مارس ۲۰۲۱ سند همکاری راهبردی جامع امضا کردند و ایران قرار است در سال ۲۰۲۳ به سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین بپیوندد. منشور آن سازمان بر اصول "احترام متقابل به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی دولتها و تخطی از مرزها" تاکید میورزد.
اظهارات شی در عربستان سعودی واکنش مردم ایران و مقامهای فعلی و پیشین آن را برانگیخت. پس از انتشار بیانیه چین با عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس بیش از ۳۲ هزار توئیت و ۱۸۰ هزار ریتوئیت توسط حدود ۲۲ هزار کاربر در اعتراض به این موضوع منتشر شد. در حالی که واکنشهای محافظه کاران ایران نسبتا ملایم بود اصلاحطلبان در اعتراض به مواضع پکن صریحتر عمل کردند.
اولین واکنش رسمی به مواضع چین از سوی "محمد جمشیدی" معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری فعلی صورت گرفت. او اشاره کرد در حالی که عربستان سعودی و امریکا از داعش و القاعده در سوریه حمایت میکردند و به یمن حمله کرده بودند ایران در حال مبارزه با گروههای تروریستی برای بازگرداندن ثبات و امنیت به منطقه بود و به منظور جلوگیری از گسترش ناامنی به شرق و غرب تلاش میکرد.
"حسین امیر عبداللهیان" وزیر خارجه ایران نیز با انتشار بیانیهای بدون اشاره به چین گفت: "جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک در خلیج فارس برای همیشه بخشهای جدایی ناپذیر ایران هستند".
اصلاح طلبان از موضع گیری خفیف مقامهای دولتی ایران انتقاد کرده اند. "حمید ابوطالبی" مشاور سیاسی سابق حسن روحانی رئیس جمهور در این باره نوشت: "تا آنجایی که من به یاد دارم در ۴۰ سال گذشته و حتی در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان هیچ یک از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد با موضوع تمامیت ارضی ایران رفتار و برخوردی مشابه رفتار فعلی چین را نداشته اند. با جزایر سه گانهای که همیشه ایرانی بوده اند به خاطر منافع اقتصادی شان معامله کردند".
"ابوطالبی" هم چنین خواستار تعلیق عضویت ایران در سازمان شانگهای شده و اشاره کرده ایران نباید تا زمانی که چین از موضع اش عذرخواهی نکند پیگیر مسئله عضویت در سازمان همکاری شانگهای باشد. او اشاره کرده که موضع اخیر چین ناقض بند دوم اساسنامه آن سازمان است.
موضع چین در قبال ایران ایمان به سیاست خارجی "نگاه به شرق" تهران را متزلزل کرده است سیاستی که محافظه کاران با افتخار از آن تحت عنوان راهبردی مهم برای دور زدن تحریمهای امریکا، پیشبرد شکوفایی اقتصادی ایران و جلب حمایت چین از نظام سیاسی و نخبگان ایران دفاع میکنند.
در واقع، سیاست "نگاه به شرق" را میتوان از منظر رقابت در نظام سیاسی داخلی ایران ارزیابی کرد: این سیاست تداوم قدرت محافظه کاران و یاران آنان را با هزینه دور ماندن اصلاح طلبان معتقد به سیاست "نگاه به غرب" تضمین میکند.
این رقابت تا حدی شدید که زمانی که "محمد جواد ظریف" وزیر امور خارجه سابق ایران از روسیه در مذاکرات هستهای در سال ۲۰۲۱ انتقاد کرد، مورد سرزنش قرار گرفت. هم چنین، زمانی که "امیر عبداللهیان" وزیر امور خارجه کنونی از لزوم اتخاذ سیاست خارجیای متوازن برای ایران صحبت کرد مورد انتقاد شدید رسانههای وابسته به یک نهاد خاص قرار گرفته بود و به او هشدار دادند که تنها رویکرد صحیح قلمداد شده در سیاست خارجی ایران باید سیاست نگاه به شرق باشد.
با این وجود، موضع چین در برابر ایران این ادعای محافظه کاران را که چین یک شریک راهبردی قابل اعتماد میباشد تضعیف کرده است. در واقع، تحلیل تطبیقی بیانیههای اخیر ایالات متحده و چین در سفر رهبران مربوطه خود به عربستان نشان میدهد که پکن بیانیهای تندتر از واشنگتن علیه ایران صادر کرده است.
این موضوع استدلال محافظه کاران مبنی بر غیرقابل اعتماد بودن غرب را به چالش میکشد. محافظه کاران در ایران به قدری چین را پذیرفته اند که برخی رسانههای شان حتی پوشش خبری درباره سفر شی به عربستان سعودی را با تحریف واقعیات انجام دادند.
اظهارات شی در عربستان سعودی نشان میدهد که سیاست "نگاه به شرق" ایران و عضویت آن کشور در سازمانهایی مانند سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا در غیاب رابطه متعادل با غرب بی اثر است و نتیجه مطلوبی به دنبال نخواهد داشت. دولت رئیسی تا آنجا بر سیاست نگاه به شرق پافشاری میکند که در "سند تحول دولت" به روابط با آمریکا و آمریکای شمالی اشارهای نشده است.
تصمیم گیرندگان سیاست خارجی ایران این ذهنیت را دارند که جهان به دو بخش شرق و غرب تقسیم شده و برای تقویت استدلال خود به منافع مشترک چین و ایران در رویارویی با ایالات متحده اشاره میکنند. با این وجود، واقعیت آن است که نوع رویارویی چین و با امریکا متفاوت از جنس رویارویی ایران با ایالات متحده است. البته در رویارویی چین با امریکا نیز دشمنی مبتنی بر منطق بازی حاصل جمع صفر وجود دارد، اما رقابت ان دو کشور تحت تاثیر روابط نزدیک اقتصادی چین با ایالات متحده است. به همین دلیل روابط ایران و چین هیچ سود اساسیای برای ایران به همراه نداشته است.
چین ممکن است در مخالفت اعلام شده خود با تحریمهای ایالات متحده مواضع سیاسی حمایتی به ایران ارائه دهد، اما پکن با پایبندی به تحریمهای واشنگتن در عمل متفاوت عمل کرده و نفت ایران را با خرید از عربستان سعودی جایگزین کرده است. احتمالا چین این سیاست را ادامه خواهد داد. تعجب مقامهای ایرانی از مواضع چین هم چنین نشان میدهد که روانشناسی تصمیم گیرندگان ایران با فضای ژئوپولیتیکی که ایران در آن قرار دارد فاصله زیادی دارد. اگر فاصله این دو محیط و فضا کاهش یابد سیاست خارجی ایران موفقتر خواهد بود.