صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۵۶۲۴
مروه می‌گوید: می‌خواستم در نقاط دور به زنان خدمت کنم تا هرگز شاهد از دست دادن جان یک مادر در هنگام زایمان نباشیم. در عوض او اکنون در خانه می‌ماند تا به شش خواهر و برادر کوچک‌ترش بیاموزد، در حالی که پدرش، تنها نان‌آور خانواده، به‌عنوان یک سبزی‌فروش درآمد کسب می‌کند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۱ - ۰۵ دی ۱۴۰۱

آینده سیاه یک دختر افغان که می‌خواست ماما شود، با ما بدتر از حیوانات رفتار می‌شود!

مروه تنها چند ماه از تبدیل شدن به اولین دختر در خانواده افغان خود که به دانشگاه می‌رود فاصله داشت، در عوض، او با درد و رنج شاهد رفتن برادرش بدون او خواهد بود.

به گزارش فرارو، در حال حاضر دختران در افغانستان تحت کنترل طالبان از حضور در دانشگاه منع شده اند، جایی که در سال گذشته به طور پیوسته از آزادی‌های خود محروم شده اند.

مروه در خانه خود در کابل به خبرگزاری فرانسه گفت: اگر دستور می‌دادند که زنان سر بریده شوند، حتی این بهتر از این ممنوعیت بود. اگر قرار است اینقدر بدشانس باشیم،‌ای کاش اصلاً به دنیا نمی‌آمدیم. برای وجودم در دنیا متاسفم.

وی افزود: با ما بدتر از حیوانات رفتار می‌شود. حیوانات می‌توانند خودشان به هر جایی بروند، اما ما دختر‌ها حق نداریم حتی از خانه هایمان بیرون برویم.

این دختر جوان ۱۹ ساله اخیراً امتحان ورودی را برای شروع دوره پرستاری در یک دانشگاه پزشکی در پایتخت افغانستان از ماه مارس گذرانده بود.

او از پیوستن به برادرش، حمید، برای حضور در دانشگاه هیجان‌زده بود. اما اکنون آینده آن‌ها از هم جدا شده است.

حمید، ۲۰ ساله، دانشجوی مدیریت بازرگانی در یک موسسه تحصیلات عالی در کابل، گفت: من می‌خواستم خواهرم به همراه من به اهدافش برسد، موفق شود و به جلو حرکت کند. او با وجود مشکلات متعدد تا کلاس دوازدهم درس خواند، اما حالا چه بگوییم؟

رویا‌ها نابود شد

ممنوعیت دولت اسلامگرای تندرو طالبان، که در آگوست سال گذشته قدرت را به دست گرفت، خشم جهانی را برانگیخته است، از جمله کشور‌های مسلمانی که آن را مخالف اسلام می‌دانستند.

مولوی ندا محمد ندیم، وزیر تحصیلات عالی طالبان، مدعی شد که دانشجویان زن قوانین لباس پوشیدن سختگیرانه و الزام برای همراهی یک مرد از خویشاوندان آن‌ها در محوطه دانشگاه را نادیده گرفته اند.

اما واقعیت، به گفته برخی از مقامات طالبان، این است که روحانیون تندرو که به هیبت الله آخوندزاده رهبر عالی جنبش مشاوره می‌دهند، عمیقاً نسبت به آموزش مدرن برای زنان بدبین هستند.

همچنین در بیشتر نقاط افغانستان دختران از تحصیل در مدارس متوسطه منع شده اند.

زنان افغان در ماه‌های اخیر به آرامی از زندگی عمومی کنار گذاشته شده‌اند، از مشاغل دولتی اخراج شده‌اند یا بخشی از حقوق سابق خود را پرداخت می‌کنند تا در خانه بمانند.

آن‌ها همچنین از سفر بدون اقوام مرد منع شده اند و باید در ملاء عام پنهان شوند. زنان از رفتن به پارک ها، نمایشگاه ها، سالن‌های ورزشی و حمام‌های عمومی منع شده‌اند.

مروه و حمید از خانواده‌ای فقیر هستند، اما والدینشان از ادامه تحصیل آن‌ها حمایت کرده بودند.

مروه با آرزوی ماما شدن، برنامه ریزی کرده بود که از مناطق دورافتاده افغانستان که در آن زنان از خدمات بهداشتی محروم هستند دیدن کند.

وی می‌گوید: می‌خواستم در نقاط دور به زنان خدمت کنم تا هرگز شاهد از دست دادن جان یک مادر در هنگام زایمان نباشیم. در عوض او اکنون در خانه می‌ماند تا به شش خواهر و برادر کوچک‌ترش بیاموزد، در حالی که پدرش، تنها نان‌آور خانواده، به‌عنوان یک سبزی‌فروش درآمد کسب می‌کند.

تکرار تاریخ

مولوی ندیم اصرار دارد که دختران دانشجو به گونه‌ای رفتار کرده اند که به اصول اسلامی و فرهنگ افغانستان توهین شده است.

او در مصاحبه‌ای با تلویزیون دولتی گفت: آن‌ها طوری لباس می‌پوشیدند که می‌خواهند به عروسی بروند. آن دخترانی که از خانه به دانشگاه می‌آمدند نیز دستورالعمل‌های حجاب را رعایت نمی‌کردند.

اما حمید به شدت توجیه این ممنوعیت را رد کرد و گفت: زمانی که دانشگاه‌ها در زمان طالبان افتتاح شد، روز‌های متفاوتی برای پسران و دختران رقم خورد. آن‌ها (دختران) اجازه ورود نداشتند مگر اینکه نقاب و حجاب داشته باشند. پس چگونه آن‌ها (طالبان) می‌گویند که بی حجاب هستند؟

پس از به دست گرفتن قدرت توسط طالبان، دانشگاه‌ها مجبور به اجرای قوانین جدید، از جمله کلاس‌های درس و ورودی‌های تفکیک جنسیتی شدند، در حالی که زنان فقط مجاز به تدریس توسط استادان همجنس یا مردان مسن بودند.

مادر مروه در حالی که نوزاد تازه متولد شده خود را در آغوش گرفته است، گفت که احساس می‌کند تاریخ تکرار می‌شود. دو دهه پیش او مجبور به ترک تحصیل در اولین رژیم طالبان بین سال‌های ۱۹۹۶ و ۲۰۰۱ شد.

زینب ۴۰ ساله می‌گوید: خوشحالم که پسرم می‌تواند اهدافش را دنبال کند، اما از اینکه دخترم هم نمی‌تواند این کار را انجام دهد، دلم می‌سوزد. اگر دخترم به اهدافش نرسد، آینده بدی مثل من خواهد داشت.

ارسال نظرات