محمد نصرتی در خصوص اختلافاتی که در جام جهانی ۲۰۶ به وجود آمده میگوید: کسی مخالف برانکو نبود. تیم ملی مقتدر بود، اما مشکل در راس کار بود. آقای علیآبادی آمده بود و با آقای دادکان مشکل داشت. بکن باوئر بسیار دادکان را تحویل گرفته بود، اما علیآبادی را نه. همین مساله باعث اختلاف شده بود. مشکل دیگر این بود که توقعها را از تیم ملی بالا برده بودند. ما یک اردو در سوئیس برگزار کرده بودیم که چند بازیکن غایب مثل علی دایی و یحیی گل محمدی داشتیم، چون در صبا حضور داشتند و بازیهایشان طول کشیده بود. مهدویکیا و هاشمیان کمر درد داشتند، محرم نویدکیا و ستار زارع رباط صلیبی پاره کرده بودند. مجتبی جباری هم در اردوی سوییس رباط صلیبی پاره کرد. من، آندو و حسین کعبی آماده بودیم، اما غایبان زیادی داشتیم. ما یک بازی با تیم ملی کرواسی انجام دادیم.
صادقانه بگویم علی دایی از شرایط بازی دور بود و در تمرینات با ما نبود. من با چشم خودم دیدم علی دایی با دست خودش به خودش آمپول میزد تا بتواند بازی کند. چند بازیکن دیگر هم با ما نبودند، اما دایی شاخصتر بود. دایی میگفت در چشم من نگاه میکردند و به من پاس نمیدادند. خب معلوم بود باید بازیکن تحرک داشته باشد تا به او پاس دهیم. تحرک دایی کم بود و از طرفی هم او را مهار میکردند. برخیها در همان تیم میگفتند علی دایی آمادگی ندارد کامل بازی کند. در بازی دوم هم دیگر دایی را بازی ندادند. من ۲۳ سالم بود و درباره این مسائل فکر نمیکردم. هم اتاقیام هم رحمان رضایی بود و اصلا کاری با این مسائل نداشت. فقط میخواستیم بازی کنیم.
با این کارها علی دایی بیشتر محبوب ملت میشه چون ملت آکاه تر از همیشه هست
از سال ۲۰۰۶ تا الان یعنی تو این ۲۶ سال چرا سکوت کرده بودید والان تو این شرایط وقت گفتن این مطلب است ؟،؟
اونموقع که کریمی و دایی گل میزدند و خوشحال میشدیم رو فراموش کردید و حالا که از دنیای ورزش بازنشسته شده اند میگویید دار و دسته ؟؟
واقعا کاش ذره ای مرام و معرفت داشتید
آمپول حالا ممکنه به خاطر درد و رسیدن به بازی بوده باشه که تو فوتبال عادیه همه میدونن
واقعا در شرایط خاص عیار آدمها مشخص میشود.بعد از 16 سال اینگونه صحبتها در بهترین حالت نشان از یک عقده فروخورده دارد و بس