فرارو- از زمان حضور "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا در کاخ سفید، به تدریج فرآیند اعتمادزایی که میان تهران و واشینگتن در قالب مذاکرات اتمی ایران و غرب آغاز شده بود و در نهایت به انعقاد توافق برجام در سال ۲۰۱۵ ختم شده بود، تا حد زیادی تضعیف شد. با این حال، "جو بایدن" رئیس جمهور کنونی آمریکا چه در زمان کارزار انتخاباتی خود در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا و چه در ابتدای حضورش در کاخ سفید، به این مساله تاکید داشت که یکی از اولویتهای اصلی و اساسی وی، بازگرداندنِ کشورش به چهارچوب توافق برجام است.
به گزارش فرارو؛ وعدهای که هنوز پس از قریب به دو سال، رنگ واقعیت به خود نگرفته است. در این راستا، روند مذاکرات اتمی وین که همزلان با حضور دولت بایدن در قدرت آغاز به کار کرد نیز پس از گذشت چندین دور رایزنیهای فشرده دیپلماتیک، هیچ دستاورد و نتیجهای را به همراه نداشته است.
در این میان، در پی وقوع اعتراضات در کشورمان پس از فوت "مهسا امینی" دختر جوان سقزی، روابط ایران با غرب و به طور خاص آمریکا، وارد مرحلهای جدید شده است. در این چهارچوب، آمریکا نه تنها از بعید بودنِ شانس دستیابی به یک توافق با ایران در کوتاه مدت خبر داده، بلکه تحریمهای جدیدی را نیز همزمان با وقوع اعتراضات در کشورمان علیه ایران وضع کرده است. رویهای که به نحو مشابهی از سوی اروپا نیز دنبال شده است.
در این فضا، یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که آینده روابط ایران با ایالات متحده آمریکا چگونه خواهد بود؟ آیا باید منتظر سنگین شدنِ فزاینده کفه شرق گرایی در سیاست خارجی ایران باشیم یا در ادامه، تحولات دیگری رخ میدهند که نوعی توازن را در سیاست خارجی ایران سبب میشوند؟
البته که در این زمینه به طور خاص رویکردهای آمریکا به ایران و موانع داخلی هم تا حد زیادی بر ابهامِ طرحواره شکل و چهارچوبهای آتی روابط ایران و آمریکا میافزاید.
از این رو، فرارو در گفتگو با ۴ تن از کارشناسان حوزه سیاست خارجی، به بررسی موضوعات مذکور پرداخته است. مشروح پاسخ "حسین کنعانی مقدم"، "فریدون مجلسی"، "قاسم محب علی" و "عبدالرضا فرجی راد" را در ادامه مطالعه فرمایید.
وی افزود: «اینها سناریوهایی هستند که آمریکاییها تا حد زیادی روی آنها کار کردهاند و دکترینهای راهبری خود علیه ایران را نیز بر مبنای آنها تعریف کرده اند و باید انتظار داشت که در آینده نیز شاهد رویههایی از سوی واشینگتن در قبال تهران باشیم. در جبهه مقابل، سناریوهای ما نیز کاملا روشن است.
ما شاهد تعریف "مقاومت" به عنوان مولفه کلیدی در برابر زیاده خواهی آمریکا در مذاکرات وین بودیم و در عین حال ایران تلاشهای فراوانی را داشته تا توان بازدارندگی خود را نیز در برابر تهدیدات بیرونی از جانب آمریکا و صهیونیستها تقویت کند و دستورکارهای خود را با توان بیشتر به پیش برد».
دبیر کل حزب سبز ایران گفت: «البته که در این میان باید توجه داشت که در درون کشور، ما اندکی با تغییر در مولفههای قدرتِ خود رو به رو هستیم. شاید پیشتر قدرت نظامی حرف اول را در مولفههای قدرت داخلی کشورمان میزد با این حال اکنون خودِ مردم یک مولفه قدرت هستند که باید بیشتر به آن توجه کنیم. متاسفانه ما آنقدر که به دولت سازی در سالهای اخیر توجه داشته ایم، توجه چندانی را به ملت سازی متمرکز نکرده ایم و اکنون دچار شکاف بین نسلی و چالشهای جدی در این زمینه شدهایم.
به هر حال اینها باید در مولفههای قدرت داخلی ما دیده شوند. با این همه در نظام بین المللِ جدید نیز قاعده بر این میچرخد که هر کسی "قدرت" دارد میتواند و اساسا این حق را دارد که مشکلات خود را با اتکا به توان نظامی و امنیتی و بدون در نظر گرفتن تبعات آن، حل و فصل کند. مسالهای که نمود عینی خود را در قالب حمله روسیه به اوکراین و یا تحرکات اخیر جمهوری آذربایجان علیه ارمنستان نشان داده است».
این کارشناس سیاست خارجی در پایان گفت: «در واقع، اکنون در چهارچوب معادلات جدید در عرصه نظام بینالملل میبینیم که هر کَس قدرت دارد، از آن برای پیشبرد دستورکارهایش ولو به صورت عیان و آشکار استفاده میکند. از این منظر، من بر این باورم که به طور خاص ایران در ادامه راه بیش از پیش معطوف به بنیانهای داخلی قدرت خواهد بود و البته سعی میکند تا توان بازدارنده خود را نیز حفظ و تقویت کند و تهران عملا به دنبال آن است تا کنشگرانی نظیر آمریکا را وادارد که با توجه به ظرفیتهای قابل توجه قدرتِ این کشور، با آن راه مذاکره را در پیش گیرند.
مسالهای که همانطور که گفتم، در جهان و نظام بین المللی که در آن قدرت حرف اول وآخر را میزند، معانی خاص خود را دارد. به این ترتیب، جهت پاسخ به پرسش شما باید بگویم که مولفه "قدرت"، اصلیترین عامل تعیین کننده در شکل دهی به فُرم آتی مناسبات تهران و واشینگتن خواهد بود.»
این دیپلمات سابق کشورمان گفت: «در شرایط کنونی نیز با توجه به شرایط خاصِ پیش آمده در ایران، فضای تعامل میان ایران و آمریکا چندان مطرح نیست. از این رو، همانطور که قبلا تاکید داشتم که ایران باید خود را برای یک بازه زمانی هفت تا ده ساله بدون توافق اتمی برجام آماده کند، اکنون نیز بر این باورم که مساله روابط با آمریکا و رفع مشکلات با این کشور به هیچ عنوان مسالهای جدی (چه در تهران و چه واشینگتن) نیست و باید همچنان انتظار تداوم تنش و بحران در روابط دو طرف را داشت».
وی افزود: «در این میان مواضع مسوولان کشورمان و همچنین مقامهای آمریکایی نیز گواهی عینی بر این موضوع است که روابط دو طرف به هیچ عنوان وضعیت خوبی ندارد. مایلم به این نکته نیز اشاره کنم که گرایش ایران به سمت شرق هم در نوع خود میتواند حامل خطراتی برای کشورمان باشد. به طور خاص همراهی ایران با روسیه در قالب جنگ اوکراین و دستِ ضعیفتر روسها در این جنگ، هم در شرایط کنونی که هنوز جنگ اوکراین برقرار است و هم پس از آن میتواند تبعات ناخوشایندی را برای کشورمان به همراه داشته باشد».
این کارشناس سیاست خارجی افزود: «از این منظر، اروپاییها و آمریکاییها هزینههای خاص و گستردهای را بر ایران تحمیل خواهند کرد. آنها نَه فقط از روسیه (به دلیل جنگ اوکراین)، بلکه از ایران نیز انتقام میگیرند. از این رو، مشارکت ما در جنگ اوکراین به نظرم اشتباه بزرگی بود. شاید سیاستِ بهتر همان بیطرفی بود».
قاسم محب علی در پایان گفت: «با این همه، فضا در شرایط کنونی به ویژه از حیث داخلی در آمریکا و اروپا به نحوی است که به نظرم بیش از آنکه بتوان از امکان تعامل میان ایران و آمریکا در آینده نزدیک صحبت کرد، باید از تشدید شانسهای اوج گیری تقابل میان دو طرف سخن گفت. در این میان، مواضع سخت و غیرقابل منعطف ایران و آمریکا در مورد معادله اتمی ایران نیز حاکی از این است که نَه تهران و نَه واشینگتن، تغییر سیاستهای خود را دنبال نمیکنند و درست به همین دلیل باید انتظار تشدید تنشها میان ایران و آمریکا را در ادامه راه داشت.»
وی افزود: «آنچه که از شرایط کنونی در مورد آینده به ذهنم میرسد این است که مجموعه غرب با احتیاط، روند تحولات جاری در ایران را دنبال میکند و سعی در اهرم سازی از آن علیه کشورمان خواهد داشت. با این همه، محتاط هم خواهد بود که مبادا فضای کلی مذاکرات و گفتگوها با ایران را کاملا مسدود کند. در این میان باید توجه داشت که انسدادهای ژئوپلیتیکی گستردهای در جهان رخ داده که این مساله اهمیت راهبردی ایران را برای قدرتهای جهانی بیشتر کرده است».
این استاد حوزه ژئوپلیتیک و سیاست خارجی در پایان تصریح کرد: «از این منظر، با تقویت وزن راهبردی و ژئوپلیتیکی کشورمان به ویژه برای قدرتهای شرقی و حساسیتهای غرب در این رابطه، اینکه صحبت از سردی فزاینده روابط ایران و آمریکا برای مدتی طولانی کنیم چندان منطقی نیست. هر چند که از چشم انداز سیاستگذاری کلان در کشورمان نیز بهتر است ما "سیاست توازن" در روابط با غرب و شرق را در پیش گیریم.
مجموعه این مسائل حاکی از این هستند که گزاره سردی فزاینده روابط ایران و آمریکا برای مدت زمان طولانی چندان نمیتواند معتبر باشد. با این حال، متغیرهایی نظیر روند تحولات داخلی کشورمان که با رویدادهای اخیر تا حد زیادی تحت تاثیر قرار گرفته نیز از اهمیت زیادی برخوردار هستند و میتوانند بر روند و چهارچوبهای آتی روابط ایران با مجموعه غرب اثرگذار باشند.»