او به عنوان مشاور برای بانک جهانی، بانک اروپایی بازسازی و توسعه و آژانس توسعه بین المللی آمریکا فعالیت کرده است. او عضو کمیته مشورتی بین المللی دانشکده عالی اقتصاد در روسیه و عضو هیئت داوران جایزه ملی در اقتصاد کاربردی بوده است. کتاب دیگر او تحت عنوان «بازگشت: سفر روسیه از گورباچف به مدودف» (چاپ شده توسط مطبوعات آزاد در سال ۲۰۱۱ میلادی) به عنوان یکی از «بهترین کتابهای سیاسی سال ۲۰۱۱ میلادی» از سوی «فایننشال تایمز» انتخاب شد.
از سال ۲۰۱۴ میلادی، او مدیر پروژه فهم سیاسی روسیه است یک همکاری بین المللی که توسط بنیاد کارنگی تامین مالی شده تا تصمیم گیری سیاسی در روسیه تحت رهبری پوتین را ارزیابی کند. در نتیجه آن فعالیت کتاب دیگر او تحت عنوان «اطلاعات، سیاست و سیاست در روسیه پوتین» در سال ۲۰۱۸ میلادی توسط اندیشکده بروکینگز چاپ شد.
به گزارش فرارو به نقل از سی ان ان، همان طور که «جو بایدن» رئیس جمهور امریکا با رهبران اروپایی در روزهای آینده در اجلاس جی -۷ و ناتو دیدار میکند همه تلاش خواهند کرد تا تصویری از وحدت را به نمایش بگذارند. در ماه فوریه غرب با نمایش قاطعانه خود در حمایت از اوکراین در مواجهه با حمله روسیه به اوکراین جهان را تحت تاثیر قرار داد.
از واشنگتن تا ورشو، به نظر میرسید که رهبران کشورهای مختلف با هماهنگی نادری آوازی مشترکی را میخواندند. چهار ماه پس از آن، نکته قابل توجه آن است که اختلافات با چه سرعتی دوباره بین کشورها و در داخل کشورها ظاهر شده اند. بایدن در هفته آینده در پی احیای روحیه ماه فوریه خواهد بود.
او میداند که اگر اجازه داده شود اختلافات درون کشورها و میان کشورها تشدید شود این وضعیت نوظهور میتواند تلاش برای حمایت از اوکراین را تضعیف کرده و در زمانی که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه احساس میکند زمان به نفع اوست باعث تقویت روحیهاش شود.
از دید مسکو غرب امروز پریشان و دوپاره به نظر میرسد. در حالی که کشورهای خط مقدم شرق اروپا مانند لهستان و استونی درباره خطرات مماشات با پوتین هشدار میدهند برخی از همتایان آنان در غرب بیشتر نگران هستند که رهبر روسیه احساس کند که تحقیر شده است.
یکی از مشاوران «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان، اخیرا با سرزنش روزنامه نگاران به دلیل انتقاد از نیازهای نظامی اوکراین به جای بررسی مسئله «مهیج» روابط آینده با روسیه شرکای ائتلاف خود را شوکه کرد. به نظر میرسید که شولتز در ماه فوریه انقلابی را در سیاست خارجی آلمان هدایت کرد و خواستار افزایش هزینههای دفاعی و مسلحسازی کی یف شده بود.
اکنون حتی حامیان او نیز تعجب میکنند که چرا واقعا و در عمل تسلیحات سنگین اندکی به اوکراین تحویل داده شده اند. در فرانسه، «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه به دلیل از دست دادن اکثریت کرسیهای پارلمانی دچار مشکل شده است.
انتخابات اخیر هم برای اتحاد جناح چپ به رهبری «ژان لوک ملانشون» و هم برای جناح راست ضد مهاجران به رهبری «مارین لوپن» موفقیت چشمگیری محسوب شد. هر دوی آنان (ملانشون و لوپن) در گذشته از الحاق مسلحانه کریمه به فدراسیون روسیه توسط پوتین دفاع کرده اند. این روزها هر دوی آنان از حمله روسیه انتقاد میکنند، اما با تحریم صادرات نفت و گاز آن کشور مخالف هستند.
«بوریس جانسون» نخست وزیر بریتانیا به شدت از کی یف حمایت کرده است، اما کشور او که هنوز در حال هضم برگزیت است به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین قرنطینه شخصی جانسون و دروغهای ادعاییاش به پارلمان دچار رسوایی شده است. جانسون بارها نقض قوانین را رد کرده است.
در همین حال، درخواست فنلاند و سوئد برای پیوستن به ناتو توسط «رجب طیب اردوغان» به حالت تعلیق درآمده است. به نظر میرسد اردوغان مصمم است از تهدید جدید روسیه برای گرفتن امتیاز استفاده کند از جمله آن که او از آن دو کشور شمال اروپا میخواهد که نگرانیهای حقوق بشری را کنار بگذارند و مخالفان و روزنامه نگاران ترک را به آنکارا تحویل دهند.
برای شخص بایدن چند روز دوری از واشنگتن به نظر باید آرامش بخش باشد. با کارنامه ضعیف او حزباش (حزب دموکرات) در انتخابات میان دورهای در نوامبر با شکست مواجه میشود و ممکن است در سال ۲۰۲۴ میلادی حیات سیاسیاش در یک رقابت مجدد با «دونالد ترامپ» به پایان برسد. با افزایش تورم، افزایش شیوع کووید - ۱۹ و افول اقتصادی در لبه رکود، رهبران غربی به سختی به وظیفه دفاع از جهان آزاد نگاه میکنند.
این تصویر از تفرقه و بینظمی بیش از پیش نگران کننده است، زیرا پوتین تقریبا به طور قطع بیش از حد روی آن حساب باز میکند. رهبر روسیه مانند دوستش «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین سالها معتقد بوده که غرب در حال افول، ناکارآمد و خود شیفته است. دعواهای سیاسی داخلی، ناراحتیهای انتخاباتی و نزاعهای میان متحدان در کشورهای غربی همگی از دید رهبران مستبدی، چون پوتین و شی نشانهای از ضعف قلمداد میشوند. از نظر آنان قدرت در وحدت نهفته است.
پوتین و شی هر دو برای ایجاد چنین وحدتی در کشورهایشان سخت تلاش میکنند. در روسیه تنها اختلافاتی که به نمایش گذاشته میشود بین طرفداران جنگ و کسانی است که واقعا از آن حمایت میکنند. در چین، سانسورچیان در آستانه برگزاری کنگره حزب کمونیست آن کشور در پاییز که در آن انتظار میرود «شی» بتواند سومین دوره تاریخی ریاستش را تمدید کند هر گونه نشانهای از مخالفت را در هم میکوبد.
آن چه که چنین رهبرانی متوجه آن نمیشوند این است که قدرت دموکراسی در توانایی آن برای رسیدگی به اختلافات به جای جارو زدن آن به زیر فرش است. تلاش برای تحمیل وحدت توسط شبیهسازی شکنندهای از نظم ایجاد میکند و هم چنین یک رهبر را نسبت به وضعیت واقعی افکار عمومی جامعهاش نابینا میسازد. همان طور که دموکراسی و دیپلماسی چندجانبه میتواند آشفته باشد پخش اختلافات اغلب برای غلبه بر آن ضروری است.
حل مشکلات مستلزم به اشتراکگذاری باز اطلاعات و ارزیابی گزینهها است. ترس از تفرقه، خودکامگان را به سمت رویکردهای شکست خورده سوق میدهد مانند قرنطینههای شدید شی و قلدری پوتین در قبال از همسایگاناش که به نظر میرسد اکنون حتی رئیسجمهور معمولا سخت گیر قزاقستان را نیز از خود رویگردان و دور کرده است.
برای موفقیت، کشورها به جای جعل کردن نیاز به ایجاد وحدت واقعی دارند، اما این امر به طور خودکار اتفاق نمیافتد و زمان میبرد. اگر نقطه ضعف مشترک دیکتاتوریها تمایل رهبران آن به از دست دادن ارتباطشان با واقعیت است عیب مربوط به دموکراسیها این است که مدت زیادی به طول میانجامد تا بیدار شوند. هنگامی که دموکراسیها اقدام میکنند میتوانند انرژی و نوآوری بسیار بیشتری نسبت به دشمنان خود بسیج کنند، اما اغلب این اقدام آن قدر دیر آغاز میشود که هزینهها پیشتر به سطوح نگران کنندهای افزایش یافته اند.
در اینجاست که نقش رهبری مطرح میشود. چالش اصلی برای هر دولتمردی مقابله با ناکامیهای سیستماش است. دیکتاتوری که آگاه و منتقد باقی بماند احتمال زنده ماندناش بیشتر است. یک رهبر دموکراتیک که به مردم و متحداناش الهام میبخشد تا زودتر به مشکلات پیش رو رسیدگی کنند سزاوار شناسایی تاریخی خاصی است.
بایدن در واکنش سریع خود به حمله پوتین عزماش را نشان داد. تیم او در آمادهسازی تحریمها و گردهم آوردن زودهنگام رهبران غربی بارقههایی از عظمت را نشان داد. اکنون با ظهور مجدد اختلافات او باید کارهای بیشتری را انجام دهد. او باید توضیح دهد که چه چیزی در معرض خطر است و شکل دادن به افکار داخلی و خارجی و حفظ ائتلاف برای ادامه جریان کمک به کی یف را با شدت بیشتری انجام دهد.
خطر چند ماه آینده این است که غرب به دلیل حواس پرتی و انحراف افکارش به سوی مسائل داخلی تسلیحات مورد نیاز اوکراین را به اندازه کافی و به سرعت برای شکست روسیه در اختیار اوکراین قرار نداده باشد.