صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۳۵۶۵۳
مادلین آلبرایت گفت: ادعای تجدیدنظرطلبانه و پوچ پوتین مبنی بر اینکه اوکراین "کاملاً توسط روسیه ایجاد شده" و عملاً از امپراتوری روسیه ربوده شده است، کاملاً با جهان‌بینی دچار انحراف او مطابقت دارد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۹ - ۰۴ اسفند ۱۴۰۰

وزیر خارجه اسبق آمریکا با اشاره به خاطرات گذشته‌اش در اولین برخورد با رهبر کنونی کرملین گفت، او انتظار نداشت کل اتحاد جماهیر شوروی فرو بریزد و حال با بیان اینکه اوکراین "کاملاً توسط روسیه ایجاد شده" و "عملاً از امپراتوری روسیه ربوده شده است" برای دست زدن به یک حمله تمام‌عیار تلاش می‌کند و اگر چنین کند، مرتکب خطای تاریخی خواهد شد.

به گزارش ایسنا، مادلین آلبرایت که از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ وزیر امور خارجه دولت وقت آمریکا بوده، در مطلبی در واکنش به تحولات اخیر مربوط به اوکراین و اقدامات ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در قبال آن در نیویورک تایمز نوشت: «در اوایل دهه ۲۰۰۰ تبدیل به اولین مقام ارشد آمریکا شدم که به دیدار ولادیمیر پوتین در سمت جدید خود به عنوان رئیس جمهور موقت روسیه رفت. ما در دولت وقت بیل کلینتون در آن زمان چیز زیادی درباره او نمی‌دانستیم - فقط اینکه او کار خود را در سرویس اطلاعاتی کا. گ. ب آغاز کرده بود.

وی گفت: امید داشتم این دیدار به من کمک کند تا ظرفیت این مرد را بسنجم و ارزیابی کنم که ترفیع ناگهانی او چه معنایی برای روابط آمریکا و روسیه که در بحبوحه جنگ در چچن بدتر شده بود، می‌تواند داشته باشد. من که پشت میز کوچکی روبروی او در کرملین نشسته بودم، فوراً از تضاد بین پوتین و رئیس جمهور پرطمطراق قبل از او یعنی بوریس یلتسین یکه خوردم.

یلتسین فردی بود حقه‌باز، متملق و پر از داد و فریاد توخالی، اما پوتین بدون احساس و بدون یادداشت درباره عزم خود برای احیای اقتصاد روسیه و سرکوب شورشیان چچن صحبت کرد. در پرواز برگشت به خانه، برداشت‌هایم را ثبت کردم. نوشتم "پوتین کوچک و رنگ پریده است، آنقدر سرد است که تقریباً یک خزنده است. او مدعی بود که می‌دانست چرا دیوار برلین باید سقوط کند، اما انتظار نداشت کل اتحاد جماهیر شوروی فرو بریزد. پوتین از اتفاقی که برای کشورش افتاد، شرمنده و مصمم بود عظمت آن را بازگرداند. "

در ماه‌های اخیر که او نیرو‌های کشورش را در مرز با کشور همسایه‌اش یعنی اوکراین جمع‌آوری کرده، به یاد آن نشست تقریباً سه ساعته با پوتین افتادم. او پس از اینکه در یک سخنرانی تلویزیونی عجیب، کشور بودن اوکراین را برآمده از تخیل خواند، فرمانی صادر کرد که به موجبش، استقلال دو منطقه تحت کنترل جدایی‌طلبان در شرق اوکراین را به رسمیت شناخت و نیرو‌هایی را به آنجا فرستاد.

ادعای تجدیدنظرطلبانه و پوچ پوتین مبنی بر اینکه اوکراین "کاملاً توسط روسیه ایجاد شده" و عملاً از امپراتوری روسیه ربوده شده است، کاملاً با جهان‌بینی دچار انحراف او مطابقت دارد. برای من ناراحت‌کننده‌ترین چیز تلاش او برای ایجاد بهانه‌ای برای دست زدن به یک حمله تمام‌عیار بود.

اگر او این کار را انجام دهد، این یک خطای تاریخی خواهد بود.

در مدت ۲۰ سالی که از آن ملاقات ما می‌گذرد، آقای پوتین مسیر خود را با کنار گذاشتن توسعه دموکراتیک به نفع دستورکاری استالینی ترسیم کرده است. او قدرت سیاسی و اقتصادی را برای خود جمع‌آوری کرده است - رقبای بالقوه را در هم شکسته یا جذب خود کرده است - در حالی که تلاش می‌کند تا حوزه سلطه‌ای برای روسیه در بخش‌هایی از اتحاد جماهیر شوروی سابق برقرار کند. او مانند دیگر اقتدارگرایان، خوب بودن جایگاه خود را مساوی با رفاه ملت و مخالفت را مساوی با خیانت می‌داند. او مطمئن است که آمریکایی‌ها هم همین بدبینی و شهوت برای قدرت را بازتاب می‌دهند و در جهانی که همه دروغ می‌گویند، او هیچ تعهدی برای گفتن حقیقت ندارد. از آنجا که او معتقد است که آمریکا هم به زور بر منطقه خود تسلط دارد، فکر می‌کند روسیه نیز همین حق را دارد.

پوتین سال‌هاست که در صدد صیقل دادن به اعتبار بین‌المللی کشورش، گسترش قدرت نظامی و اقتصادی روسیه، تضعیف ناتو و اختلاف ایجاد کردن در اروپا (در حالی که بین آن و آمریکا شکاف ایجاد می‌کند) بوده است. نام اوکراین در همه این‌ها مطرح بوده است.

حمله به اوکراین به جای هموار کردن مسیر روسیه به سمت عظمت، باعث بدنامی آقای پوتین خواهد شد و کشورش را از نظر دیپلماتیک منزوی، از نظر اقتصادی فلج و از نظر استراتژیک در مواجهه با یک ائتلاف غربی متحدتر و قوی‌تر، آسیب‌پذیر می‌کند.

او این رویه را همین الان هم با اعلام تصمیم روز دوشنبه خود برای به رسمیت شناختن دو منطقه جدایی‌طلب در اوکراین و اعزام نیرو‌های روسی به عنوان "صلحبان" به آنجا آغاز کرده است. اکنون او خواسته است که اوکراین ادعای روسیه در مورد شبه جزیره کریمه را به رسمیت بشناسد و از تسلیحات پیشرفته‌اش صرف‌نظر کند.

اقدامات پوتین تحریم‌های گسترده‌ای علیه کشورش را در پی داشته و در صورتی که او دست به حمله‌ای تمام‌عیار زده و برای تصرف کل اوکراین تلاش کند، تحریم‌های بیشتری نیز اعمال می‌شوند. این تحریم‌ها، نه تنها اقتصاد کشورش، بلکه حلقه تنگ دوستان فاسد او را نیز در هم می‌شکند - دوستانی که به نوبه خود می‌توانند رهبری او را به چالش بکشند.

آنچه که مطمئناً یک جنگ خونین و فاجعه‌بار خواهد بود، منابع روسیه را از بین می‌برد و به قیمت از بین رفتن جان روس‌ها تمام می‌شود - در حالی که انگیزه‌ای فوری برای اروپا ایجاد می‌کند تا وابستگی خطرناک خود به انرژی روسیه را کاهش دهد. (این کار با اقدام اخیر آلمان برای متوقف کردن صدور گواهینامه خط لوله انتقال گاز طبیعی نورد استریم ۲ آغاز شده است.)

چنین اقدام تجاوزگرانه‌ای تقریباً به طور قطع ناتو را به تقویت قابل توجه جناح شرقی خود و در نظر گرفتن استقرار دائمی نیروهایش در کشور‌های حوزه بالتیک، لهستان و رومانی سوق می‌دهد. (بایدن رئیس جمهور آمریکا روز سه‌شنبه گفت که نیرو‌های بیشتری به حوزه بالتیک انتقال می‌دهد) و چنین وضعی مقاومت مسلحانه شدید از جانب اوکراین را همراه با پشتیبانی قدرتمند غرب از آن در پی دارد.

تلاشی دو حزبی در حال حاضر در آمریکا برای مطرح کردن یک قانون پاسخ‌دهنده شامل تشدید کمک‌های مرگبار به اوکراین در حال انجام است. این سناریو خیلی فراتر از تکرار الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ است. این سناریویی خواهد بود که یادآور اشغالگری بدفرجام افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۸۰ است.

بایدن و دیگر رهبران غربی این دورنما را در دوره‌های پیاپی دیپلماسی‌های بی‌امان به وضوح بیان کرده‌اند. اما حتی اگر غرب بتواند پوتین را به نحوی از دست زدن به جنگی همه‌جانبه باز دارد - که در حال حاضر خیلی از مسلم بودن به دور است - مهم است به یاد داشته باشیم که رقابت ورزشی انتخابی پوتین آنطور که برخی تصور می‌کنند، شطرنج نیست، بلکه جودو است.

می‌توان انتظار داشت که او بر جستجوی فرصتی برای افزایش اهرمش و ضربه زدن در آینده اصرار داشته باشد. این بر عهده آمریکا و دوستانش خواهد بود که با حمایت از برخورد دیپلماتیک قاطع و افزایش حمایت‌های اقتصادی و نظامی از اوکراین، این فرصت را از او سلب کنند.

گرچه پوتین، طبق تجربه من، هرگز به این که مرتکب اشتباه شده اعتراف نخواهد کرد، اما نشان داده که می‌تواند هم صبور و هم عملگرا باشد. او همچنین مطمئناً آگاه است که رویارویی فعلی او را حتی بیشتر از قبل به چین وابسته کرده است. او می‌داند که روسیه بدون داشتن برخی پیوند‌ها با غرب نمی‌تواند پیشرفت کند.

او در اولین نشستمان به من گفت "مطمئنا، من غذا‌های چینی را دوست دارم. استفاده از چوب‌های مخصوص خوردن غذار بسیار جالب است. اما این چیز‌ها پیش پا افتاده هستند. این‌ها جزو ذهنیت ما که اروپایی است، نیستند. روسیه باید قاطعانه بخشی از غرب باشد. "

پوتین باید بداند که یک جنگ سرد دوم لزوماً برای روسیه حتی با وجود سلاح‌های هسته‌ای آن، خوب پیش نخواهد رفت. متحدان قوی آمریکا را می‌توان تقریباً در هر قاره‌ای یافت.»

برچسب ها: پوتین
ارسال نظرات