صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۲۲۷۷۶
امید نظریه‌پرداز عدالت به دور شدن بایدن از لیبرالیسم شایسته سالار
بخش مهم استدلال سندل آن است که دموکرات‌ها باید از لیبرالیسم شایسته سالار که افراد به اصطلاح باهوش را بر به اصطلاح احمق‌ها را ترجیح می‌دهد و شعار‌هایی در مورد اعتقاد به علم و تکنوکراسی سرد و بی‌روح که اوباما معرف آن بود دوری ورزند. او با امید به بایدن او را پسا نئولیبرال و پسا شایسته سالار خواند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۳ - ۰۱ دی ۱۴۰۰

فرارو- مشکل دموکرات‌ها چیست؟ در یک سطح پاسخ ساده است. رای دهندگان با مدارک دانشگاهی به طور فزاینده‌ای از آن حزب حمایت می‌کنند در حالی که رای دهندگان بدون مدرک به سوی جمهور جمهوری خواهان گرایش پیدا کرده‌اند و افراد در دسته دوم بیش از افراد دسته اول هستند. از هر پنج رای دهنده در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ امریکا حدود دو نفر فارغ التحصیل دانشگاه بودند.

به گزارش فرارو به نقل از نیویورکر، چشم‌انداز حزب دموکرات در انتخابات میان دوره‌ای روشن به نظر نمی‌رسد و همه کسانی که در سیاست دموکراتیک دخیل هستند مقام‌های منتخب آن حزب را تشویق می‌کنند تا کاری در این باره انجام دهند. این وضعیت موقعیت اندکی خنده دار را ایجاد کرده است که در آن گروهی از افراد دارای اعتبار بالا به یکدیگر آموزش می‌دهند که چگونه برای کسانی که این گونه نیستند جاذبه داشته باشند.

در توئیتر گروهی از مشاوران سیاسی و روزنامه نگاران که نگران این روند هستند استدلال می‌کنند که ممکن است مشکل از سیاستگذاری‌های حزب باشد: دموکرات‌ها باید تجدیدنظری در مورد نفوذ خود بر نخبگان فعال کنند و از صحبت در مورد موضوعاتی که احتمالا رای دهندگان طبقه کارگر را به وحشت می‌اندازد دست بردارد مسائلی مانند سیاست آزادسازی مهاجرت و کاهش بودجه پلیس. برای بسیاری، سرنوشت حزب به شخصیت‌هایی باقی مانده در چند ایالت (جمهوری خواه) بستگی دارد از جمله به جو مانچین در ویرجینیا غربی، جان تستر در مونتانا.

طرز فکر دیگری نیز وجود دارد که در آن مشکل دموکرات‌ها را عمیق‌تر از صرف موضع گیری سیاسی قلمداد می‌کند. طرفدار اصلی این دیدگاه «مایکل سندل» فیلسوف سیاسی و استاد دانشگاه هاروارد است. سندل که در اواخر دهه ششم زندگی خود به سر می‌برد ابتدا خود را به عنوان منتقد «جان رالز» نشان داد، اما مدت هاست که با مخاطبان غیر حرفه‌ای نیز در تعامل است و ارتباط دارد. تدریس یک دوره درس او در هاروارد به نام عدالت در سالیان اخیر موضوع برجسته‌ای درباره او بوده است.

از آنجایی که جهانی شدن درخشندگی اولیه خود را از دست داده و نارضایتی‌هایی را ایجاد کرد سندل در آن چه «با پول نمی‌توان خرید: محدودیت‌های اخلاقی بازارها» استدلال کرد که بازار‌ها عرصه تصمیم گیری مدنی را اشغال کرده‌اند و تصمیماتی که باید به یک شهروند دموکراتیک واگذار شود را به اشتباه بر عهده کارشناسان اقتصادی گذاشته اند. این طرز تفکر، او را به چهره‌ای مورد علاقه نزد توده تبدیل کرد. زمانی که او در سئول در سال ۲۰۱۲ میلادی سخنرانی داشت پانزده هزار مخاطب سخنرانی‌اش را تماشا کردند.

در آستانه انتخاب جو بایدن، سندل در کتابی با عنوان «استبداد شایستگی» استدلال کرد که ظهور پوپولیسم استبدادی در کشور‌هایی از امریکا گرفته تا آلمان و چین به دلیل اشتباه گرفتن موفقیت با شایستگی میسر شده است. سندل استدلال می‌کند که با اولویت قرار دادن این تصور اشتباه، نخبگان به این باور رسیده بودند که پیشرفت کرده‌اند و این که پیشرفت به دلیل سخت کوشی و استعدادشان بوده است.

این موضوع باعث شد تا اعضای طبقه کارگر این تصور برای‌شان ایجاد شود که اگر پیشرفت نکردند و جلو نیامدند فاقد استعداد و سخت کوشی کافی بودند. تمام صحبت‌های امیدوار کننده درباره فرصت‌ها و استعداد در نظامی که واقعا فرصت‌ها را فراهم نمی‌کند دستورالعملی برای از خودبیگانگی طبقه کارگر بود.

سندل می‌نویسد که در دانشگاه هاروارد مشاهده می‌کند که از دهه ۹۰ میلادی به این سو، تعداد بیش‌تری از دانشجویان‌اش بر این باور بودند که موفقیت‌شان محصول کار خودشان است و این چیزی است که خود به تنهایی به دست آورده اند. سندل در کتاب خود استدلال می‌کند که استبداد شایستگی در دو جهت عمل می‌کند. نخست در میان کسانی که صدر امور قرار می‌گیرند باعث ایجاد کمال گرایی تضعیف کننده و غرور شایسته سالارانه می‌شود.

هم چنین، در میان کسانی که در رده‌های پایین‌تر قرار دارند احساس شکست روحی و حتی تحقیر شدن را تحمیل می‌کند. سندل اشاره می‌کند در عرصه سیاست اگرچه اکنون اوباما یک سیاستمدار استثنایی و «هیلاری کلینتون» را یک سیاستمدار «عمیقا ناقص» قلمداد می‌کنند، اما استراتژی پیام‌رسانی به اشتراک گذاشته شده آن دو یکسان بود: سیاست‌های «هوشمندانه» آنان قرار بود جایگزین سیاست‌های «احمقانه» مخالفان‌شان شود. سندل در استبداد شایستگی آماری را ارائه می‌کند که نشان می‌دهد اوباما در دوران ریاست جمهوری نهصد بار سیاست‌های خود را «هوشمندانه» دانسته بود.

در میان خوانندگان علاقمند به کتاب «استبداد شایستگی»، «اولاف شولتز» سیاستمدار آلمانی و نامزد حزب سوسیال دموکرات آلمان بود که به تازگی به عنوان جایگزین «آنگلا مرکل» انتخاب شده است. در دسامبر گذشته، شولتز و سندل گفتگویی عمومی برگزار کردند که طی آن سخنان سندل به طور همزمان به آلمانی ترجمه می‌شد.

سندل به خبرنگار «نیویورکر» می‌گوید: شولتز عمیقا با مضامین کتاب آشنا بود و با آن ابراز همدلی می‌کرد. به نظر می‌رسد اولاف شولتز متوجه لزوم گذار از لفاظی‌هایی چون «اگر تلاش کنی می‌توانی موفق شوی» به «کرامت کار» شده است. آن ایده‌ای که سندل به شولتز توصیه کرد ساده بود: احترام.

در شعار کارزار انتخاباتی حزب سوسیال دموکرات این موضوع آشکارا دیده شد: «یک سیاست اجتماعی برای شما» Soziale Politik für Dich و «احترام برای شما» Dich Respekt für پیروزی حزب سوسیال دموکرات در حالی صورت گرفت که در سطح جهانی جریان چپ میانه (که سوسیال دموکرات‌های آلمان نیز در آن قالب می‌گنجند) در حال زوال به نظر می‌رسیدند و تصور می‌شد یک نهاد ایستا هستند که در برابر آنان جنبش‌های سیاسی پویاتری پیش روی کرده بودند. نشریه «تایم»، اما به نقل از یکی از مشاوران نزدیک به شولتز می‌نویسد: «همه به ما نگاه می‌کنند اگر کار‌ها را درست انجام دهیم. شانسی واقعی خواهیم داشت».

از سندل پرسیدم که چه شباهتی بین شولتز و بایدن می‌بیند. جالب آن است که سندل برخلاف هر لیبرال دیگری نسبت به وضعیت اسفناک دموکرات‌ها خوش بین است شاید بدان خاطر که بایدن را به مثابه یک همسفر خود می‌بیند.

سندل می‌گوید: او به نوعی اولین دموکرات پسا شایسته سالار و پسا نئولیبرال از زمان پیش از ظهور ریگان بوده است. شعار بایدن برخلاف سایر دموکرات‌ها هیچ گاه این نبود که اگر بتوانید به دانشگاه بروید می‌توانید تا جایی که تلاش و استعداد داشته باشید موقعیت اجتماعی خود را ارتقا دهید. اتفاقا شولتز و بایدن یک دید مفید و مشترک دارند: هر دو برای جایگاه کار ارزش قائل هستند.

سیاست در مرز‌های بین المللی در دهه نود با نسل کلینتون و بلر نئولیبرال شناخته شد و سپس در دهه‌های بعد با گروه پوپولیست‌های اقتدارگرایی، چون ترامپ و بولسونارو همراه شد. سندل انتخاب شولتز و بایدن را با دو تغییر بزرگ در فضای سیاسی مرتبط می‌داند. یکی وجود برنامه‌های سیاسی مترقی بلندپروازانه که می‌توانست توسط سیاستمداران ایدئولوژیک به لطف سبز‌ها در آلمان و کارزار‌های سندرز در امریکا اتخاذ شود و مورد دیگر رفع شبح بدهی‌ها بود که سیاستگذاری دموکرات‌ها را برای یک نسل محدود کرده بود.

سندل می‌گوید بایدن تا حد زیادی بر واکنش نشان دادن به شیوع کرونا تمرکز کرده است و تخصیص نزدیک به شش تریلیون دلار در یک سال برای هزینه در این زمینه را مجاز دانست تا بتوان با کرونا مقابله کرد. این در حالی است که اوباما اگر رقمی با «تریلیون» شروع می‌شد فورا آن را رد می‌کرد.

رسانه‌های خارج از امریکا نیز تمایل به بیان تاثیرپذیری سیاسی شولتز از سندل داشتند. «گاردین» در سرمقاله خود نوشته بود به نظر می‌رسد شیوع کرونا منجر به تاکید بیش‌تر و نگرانی درباره «رفاه مشترک» شده است. واژگان تازه احترام و عزت بر روی مشاغل و زندگی‌های معمولی در دستور کار سیاست چپ قرار گرفته که تمرکزش بر روی بازتوزیع مجدد درآمد متمرکز است.

با این وجود، در امریکا خطوط نبرد عمیقا مستحکم شده است: یا برای متخصصان است و یا علیه آنان. سندل می‌گوید از این شعار دموکرات‌ها که «من به علم اعتقاد دارم» متنفر است. این هفته جارد پولیس فرماندار دموکرات کلرادو به شهروندان واکسینه نشده گفت که وضعیت وخیم در بیمارستان‌ها تقصیر شماست. هر چقدر که این ناامیدی موجه بود، اما با «احترام به مردم» همخوانی نداشت.

سندل می‌گوید: «آن چه از نظر سیاسی رخ داده آن است که اقتصاددانان تخصص ما (سیاست) را در سه تا چهار دهه گذشته بی‌اعتبار کردند و سپس کرونا شیوع پیدا کرد و ناگهان کارشناسان مربوطه دیگر اقتصاددان نبودند».

سندل در کتاب خود اشاره می‌کند اگرچه تحرک اجتماعی در اروپا بیش از امریکاست امریکایی‌ها در مقایسه با اروپایی‌ها نسبت به امکانات‌شان برای پیشرفت خوش بین‌تر هستند. این نشان می‌دهد سندلیسم ممکن است پروژه مورد علاقه سیاستمداران دموکرات نباشد پروژه از بین بردن این ایده که موفقیت به شایستگی بستگی دارد.

سندل در میان صحبت‌هایش نشان داد که نگاه خوش بینانه‌ای به بهبود طبقه کارگر چپ میانه دارد. سندل در پاسخ به این پرسش که بایدن می‌تواند چه درس‌هایی از شولتز بیاموزد گفت: «سه درس برقراری ارتباط مجدد با طبقه کارگر، اتخاذ سیاست‌هایی که شأن و کرامت کار را تقویت می‌کند و دست کشیدن از ارتدکس‌های اقتصادی نئولیبرال و شایسته سالاری تکنوکراتیک که در حزب او غالب شده و در دهه‌های اخیر تعیین کننده بود».

با این وجود، به نظر می‌رسد فردی، چون سندرز بیش از بایدن می‌تواند این موارد را انجام دهد. بخش مهم استدلال سندل آن است که دموکرات‌ها باید از لیبرالیسم شایسته سالار که افراد به اصطلاح باهوش را بر به اصطلاح احمق‌ها را ترجیح می‌دهد و شعار‌هایی در مورد اعتقاد به علم و تکنوکراسی سرد و بی‌روح که اوباما معرف آن بود دوری ورزند. او با امید به بایدن او را پسا نئولیبرال و پسا شایسته سالار خواند.

منبع: نیویورکر

ارسال نظرات