فرارو- پایگاه خبری-تحلیلی "نشنال اینترست" در گزارشی، یک راهکار عملی جهت احیای توافق "برجام" را مطرح کرده است. بر اساس این پیشنهاد، احیای برجام نیاز به یک "دوره تنفس"، جهتِ خروج هر یک از طرف های مشارکت کننده در آن دارد.
به گزارش فرارو، نشنال اینترست در این رابطه می نویسد: «برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به "برجام"، همچنان در برزخ است. طرف های بین المللیِ برجام که در آن دست به سرمایهگذاری زیادی زدهاند، تاکنون در دستیابی به توافقی جدید شکست خوردهاند. توافقی که در قالب آن، آمریکا بار دیگر به برجام بازگردد و ایران نیز به تعهدات برجامی خود عمل کند. این بدان معناست که گفتگوهای بیشتر در رابطه با برجام، باید به دوره پس از استقرار دولت جدید در ایران به ریاست جمهوری "ابراهیم رئیسی" موکول شوند. اگرچه که در این رابطه، دولت "حسن روحانی" بر این باور است که اغلبِ مسیر بازگشت به برجام، علی رغمِ باقیماندن برخی موضوعات مهم در سر جای خود، مورد توافق قرار گرفته است.
در این رابطه باید به این نکته نیز توجه داشت که ایران به طور خاص از دولت آمریکا تضمینهایی را درخواست کرده تا این دولت بار دیگر نتواند به راحتی از توافق برجام خارج شود. در پاسخ به این مساله، مقام های آمریکایی می گویند که اساسا دولت کنونی آمریکا، از ابزارهای قانونی کافی و قدرت لازم برای اینکه برای دولت های آینده این کشور و روسای جمهور آینده آن، ایجاد تعهد کند، برخورد نیست. از سویی، آن ها علاقه مند به بازگشت تحریم ها علیه ایران، به شرط تصویب قطعنامه از جانب شورای امنیتِ سازمان ملل متحد نیز نیستند.
ایران صرفا با نگرانیِ احتمال خروج سریع از توافق برجام (مخصوصا از جانب آمریکا)، در آینده نزدیک رو به رو نیست. نگرانی که برای ایران، کاملا بجا و صحیح نیز است. هر کاندیدای جمهوری خواهی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا کاندیدا شود، به احتمال فراوان وعده خروج از برجام و در عین حال فعال سازی روندی که اجازه تحمیل یکجانبه تحریم ها علیه ایران را بدهد، خواهد داد. با این حال، به احتمال فراوان وقتی یک رئیس جمهور دموکرات در آمریکا سر کار آید، این سیکل نیز تغییر خواهد کرد. با این همه، دغدغه اصلی برای ایران این است که بازگشت مجدد به توافق برجام، حامل امتیازات اقتصادیِ به مراتب کمتری برای تهران در مقایسه با امتیازات اقتصادی است که این کشور در نتیجه توافق اصلی برجام در سال 2015، از آن ها برخوردار شد.
سال 2015 که توافق برجام به امضا رسید، ایران از مزایای اقتصادی گستردهای در نتیجه برجام برخوردار شد. در آن دوران: تجارت، سرمایه گذاری، و همکاری از جمله با اتحادیه اروپا، برای ایران افزایش پیدا کرد با این حال، هرگونه امیدواری به تحولی که با ادغام معنادارتر در اقتصاد جهانی ایجاد شود، تحقق نیافت. یک مانع جدی برای همکاری های اقتصادی با ایران، عدم تمایل بانکهای بینالمللی جهت تسهیل مراودات اقتصادی بود. در این راستا، بسیاری از غولهای بانکیِ عمده اروپایی در نخستین روزهای اجرای برجام اعلام کردند که علی رغم رفع تحریم های ایران، به بازار ایران باز نخواهند گشت.
در این رابطه، محرک ها و دلایل مختلفی وجود داشتند با این حال، به دو عامل اصلی می توان اشاره کرد: قدرتِ تحریمهای مالی آمریکا از مرکزیت دلار آمریکا و صنعت خدماتِ مالی نیویورک برای تجارت جهانی، ناشی می شود. از این رو، تحریمهای باقی مانده علیه ایران، تا حد زیادی تجارت با ایران را مشکل کرد. با این حال، قویترین بنبست در این چهارچوب تا حد زیادی ناشی از نگرانیها در مورد بازگشت تحریمها بوده است. تحقیقات دانشگاهی در این رابطه نشان میدهند که نگرانی بانکها و سهامداران آنها در مورد احتمال بالایِ بازگشت تحریمها علیه ایران، دلیل و محرک اصلی عقب نشینی گسترده آن ها از بازار ایران، تا قبل از خروج رسمی ترامپ از توافق برجام در سال 2018 بوده است.
آنچه در دولت ترامپ علیه ایران اتفاق افتاد، این نگرانیها را تا حد زیادی تشدید کرد و به اوج رساند. درست به همین دلیل است که رهبر انقلاب اسلامی ایران "آیتالله خامنهای" تاکید دارند که لغو تحریم ها علیه ایران باید در عمل، و نه فقط بر روی کاغذ، اتفاق بیفتد. بدون تردید بدون کسب مزایای اقتصادیِ قابل توجه برای ایران، حمایت داخلی از توافق برجام چندان قوی نبوده و ماهیتی شکننده خواهد داشت و حتی هرگونه توافقی که قرار باشد در ادامه راه در مورد برجام حاصل شود نیز، اساسا امکان موجودیت ندارد.
جدای از این ها باید به این مساله نیز توجه داشت که توافق برجام، یک توافق سیاسی است و الزامآور محسوب نمیشود. هر دولتی از اعضای برجام در هر زمانی می تواند از آن خارج شود. از سویی این توافق، بندی را شامل میشود که به هر کشورِ مشارکت کننده در برجام این امکان را می دهد تا به صورت یکجانبه، مکانیسم ماشه را که مبتنی بر ایجاد نوعی حس بیاعتمادی در آن است، فعال کند. در این چهارچوب، یک دولت مشارکت کننده در برجام میتواند شکایت خود را به "مکانیسم حل و فصل اختلافات" ببرد(مکانیسمی که توسط کشورهای عضو برجام تعبیه شده است). اگر آن کشور حس کند که شکایت وی به نحو مناسبی بررسی نشده، مساله به شورای امنیت سازمان ملل متحد احاله داده خواهد شد که در آن، رای به لغو تحریم های ایران تکرار خواهد شد و طبق روال عادی می توان آن را وتو کرد. این مساله در نوع خود، باعث خروج کامل ایران از توافق برجام و خاتمه این قرارداد خواهد شد.
این فرآیندِ عجیب و غریب تنها با فرض اینکه شاید ایران بخواهد توافق برجام را نقض کند، طراحی شده است. با این حال باید توجه کرد که چهارچوب و بافت سیاسی، تا حد زیادی تغییر کرده است. هیچ توضیح قانع کنندهای در این رابطه که چرا دولت ترامپ این مکانیسم را قبل از خروج یکجانبه خود از توافق برجام، مورد استفاده قرار نداد، وجود ندارد. جدای از اینها، باید توجه داشت که یک رئیس جمهورِ جمهوریخواه در آینده نیز دقیقا همین کار را انجام خواهد داد. از این منظر، تعریف و استقرارِ مکانیسمهای حراستیِ جدید از توافق، در برهه کنونی، از اهمیت و اولویت قابل توجهی برخوردار است.
کارشناسان و سیاستمداران آمریکایی، سالهاست با صدای بلند از آنچه "شرط غروب آفتاب" برای برخی تعهدات ایران می خوانند (به پایان رسیدن تعهدات و محدودیتها علیه ایران)، اظهار ناراحتی میکنند. با این حال، آنگونه که از شواهد و قرائن پیداست، توافق برجام بعید است که آنقدر زنده بماند که به تاریخهای مذکور (زمان پایانِ تعهدات ایران) برسد.
یکی از راههایی که با تمسک به آن میتوان یک ساختارِ حراستی مناسب برای توافق برجام ایجاد کرد این است که یک "دوره تنفس جدید" به توافق برجام اضافه شود. زمانیکه "دونالد ترامپ" از تصمیم خود مبنی بر خارج کردن آمریکا از سازمان بهداشت جهانی سخن گفت، وی فورا این مساله را نتوانست رسمی کند. در عوض و در هماهنگی با فرآیندهای قانونی که ایالات متحده آمریکا، خود آن ها را ساخته است، واشنگتن مجبور شد تا خروج خود را یک سال قبل از خروج عملیاتی و عینی از سازمان بهداشت جهانی اعلام کند. بسیاری از سازمان ها و توافقهای بین المللی نیز از ساختاری مشابه برخوردارند.
طرفهای بین المللی برجام نیز باید این دوره تنفس، جهتِ خروج از توافق را، برجام، اضافه کنند. در این راستا: هر کشوری که بخواهد از توافق برجام خارج شود، بار دیگر علیه ایران تحریم وضع کند، و تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را نیز از طریق مکانیسم حل و فصل اختلافاتِ برجام بار دیگر برقرار کند، نباید مجاز باشد که این کار را به صورت فوری انجام دهد. در عوض، باید یک دوره تنفسِ یک یا دو ساله، میان زمانی که یک نیت، مثلا جهت اعمال مجدد تحریمها علیه ایران اعلام میشود تا عملیاتی شدن آن در میدان عمل، وجود داشته باشد. برای تحقق یکچنین چهارچوبی، یک قطعنامه جدیدِ شورای امنیت، با ادبیات الزام آورِ مناسب، برای ایجاد این چهارچوب جدید که از وزنِ حقوق بین الملل نیز برخودار باشد، نیاز است.
این رویکرد جدید به بانکها و کسب و کارهای بین المللی، اعتماد به نفس قابل توجهی در تعامل با ایران میدهد و آنها می توانند در صورت اعلام برقراری مجدد تحریم ها علیه ایران، خیلی زود خود را برای ترتیبات جدید در این رابطه هماهنگ کنند. از سویی اگر آمریکا نیز بخواهد از توافق برجام خارج شود و توافق برجام رو به فروپاشی حرکت کند، دوره زمانی مناسبی برای مدیریتِ بهتر عواقب این مساله وجود دارد».
در واقعیت برجام یک توافق مرده هست.مثل یک مریضی که دچار مرگ مغزی شده و فقط به دستگاه اکسیژن وصل است.اما سئوال اینه که چرا آمریکایی ها این همه اصرار به احیای یک توافق مرده دارند؟جوابش خیلی ساده است چون آمریکایی ها حال و حوصله و توان جنگیدن با ایران را ندارند و هدفشان فقط تعویق این بحران است نه حل آن....آمریکایی ها فکر می کنند با شعبده بازی و دوز و کلک و وعده و وعید می توانند این قضیه را جوری مهار و کنترل کنند.(همان خودفریبی احمقانه آمریکایی).........
هدف اروپایی ها هم از احیای برجام هم فقط عقد معامله های پر سود با ایران و خرید نفت با تخفیف و احیای همان بساط شیرین غارت و مفت خوری های سابق هست.واقعا کجای دنیا شرکت هایی مثل پژو،رنو چنین بازار انحصاری و پرسودی در اختیار دارند؟....یادم رفت درباره کره ای ها بگم.اونا هم لاشخورهایی هستند که دست اروپایی ها رو تو غارت منابع ایران از پشت بستن.کره ای هم منتظر احیای برجام هستند تا جنس های پر زرق و برق خودشون رو دوباره با دولا پهنا تو بازار ایران آب کنند و نفت تخفیف دار از ایران بخرن.....فقط نمی دوان سهم مردم مفلس ایران از احیای برجام چیست؟شما می دونی فراوی عزیز؟....با تشکر
حتی اگر حرف درست بزنند باید کاری کرد که حرف آنان شدنی نباشد
مبادا کفار وجهه مثبتی پیدا کنند و مردم به سمت آنها متمایل شوند
از اول این دولت تا حالا برای خود آمریکا هم نتونستن یک مصوبه دو جناحی بالای 51 درصد تصویب کنند
برای توافق با ایران که دو سوم آرا موافق میخواد که حتی 50 درصد هم موافق نیستند