صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۸۲۸۱۱
پایان عصر پترو-دلار و آغاز رقابت‌های سیاسی در عصر پسا-نفت
ایران با آغاز سال ۱۴۰۰، قرنی پر از حادثه را پشت سر گذاشته که در طول آن، دو سلسله پادشاهی تغییر کرده اند، یک جنگ تمام عیار علیه کشور شکل گرفته و بی سابقه‌ترین تحریم‌های تاریخ اقتصاد مدرن در آن بر ایران بار شده اند. اکنون، اما رخداد مهیب دیگری هم به وقوع پیوسته که شاید حواس مان به آن نبوده باشد: بند نافِ اقتصاد ایران از نفت جدا شده است. آیا ایران می‌تواند این بحران را هم پشت سر بگذارد؟
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۱۷ فروردين ۱۴۰۰

فرارو- محمد مهدی حاتمی؛  شرایط اقتصادی-سیاسی ایران در طول یک قرن گذشته (فاصله سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ خورشیدی) بار‌ها به مرحله بحران رسیده و البته، بر خلاف قرون گذشته، ایران از عمده این تجربه‌ها سربلند بیرون آمده و دست کم، اقتصاد کشور به فروپاشی نزدیک نشده است.

به گزارش فرارو، با این همه، بحران‌های اقتصادیِ مبتلا بهِ ایران در یک سده اخیر، بسیار متنوع بوده اند و احتمالاً به شکل گیریِ نوعی ایمنی انباشته شده در قالب تجربه مدیریتی در برابر بحران‌ها انجامیده اند. در بیش و کم یک سده اخیر، ایران طیفی از این بحران‌ها را از سر گذرانده است: دست کم دو مورد قحطی بزرگ و فراگیر (قحطی در جریان جنگ‌های جهانیِ اول و دوم)؛ تحریم اقتصاد ایران در زمان مصدق توسط بریتانیا؛ وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ که به گسست ساختار‌های اقتصادیِ پیشین و محو تقریبیِ طبقه کارآفرین دهه‌های گذشته انجامید؛ کمبود کالایی در زمان جنگ با عراق و کوپنی شدن اقتصاد کشور و در نهایت، اعمال سهمگین‌ترین تحریم‌های تاریخ اقتصاد مدرنِ جهان علیه ایران، که این آخری، داستانی است که هنوز تمام نشده است.

اما ایران چگونه این بحران‌های اقتصادی را تاب آورده است؟ علاوه بر این، با این فرض که تقابل میان ایران و قدرت‌های جهانی بر سر پرونده هسته‌ای کشور و نیز نفوذ منطقه‌ای ایران، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در خردادماه، رو به تزاید دارد، چه تغییراتی باید در ساختار اقتصاد ایران شکل بگیرد؟

پهلوی اول: وقتی هنوز نفت نبود

در آغاز قرنی که اکنون به پایان رسیده، ایران تازه از آشوبِ جنگ جهانی اول (۱۲۹۳ تا ۱۲۹۷ خورشیدی) بیرون آمده بود. تا پیش از شروع قرن، «قحطی بزرگ» و همه گیریِ همزمان چند بیماری همچون وبا و تیفوس، دست کم ۲ میلیون نفر از جمعیت حدود ۱۹ میلیون نفری ایران در آن زمان را به کام مرگ برده بود. (برخی منابع، این رقم را بسیار بالاتر ذکر کرده اند.)

با شروع قرن، سلطنت قاجار رو به زوال می‌رفت و اوضاع، به جز در تهران، آشوبناک و خارج از کنترل بود. با برآمدن رضا خان در ساختار سیاسی کشور، که کمی پیش‌تر و با کودتای اسفند ۱۲۹۹ شروع شده بود، به تدریج نظم در کشور گسترش پیدا کرد.

تا سال ۱۳۰۴ و تاج گذاری رضا خان به عنوان شاهِ جدید، اوضاع به‌سامان‌تر شد. پهلوی اول، در فرآیندی که بعد‌ها به «تجدد آمرانه» موسوم شد، شروع به پی ریزی نهاد‌های مدرن در ایران کرد و این البته، فرآیند توسعه‌ای بود که گاه دردناک هم بود.

اقتصاد نیمه ویران ایران که دست کم از سال ۱۲۸۵ (سال امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار) کاملاً رها شده بود، با اجرای طرح‌های زیربنایی همچون احداث جاده ها، راه آهن و نهادهایی، چون دادگستری، به سرعت رو به رشد رفت. هنوز خبری از اقتصاد نفتی نبود و سهم نفت در واقع آن قدر کم بود که در توصیفی نیمی واقعی-نیمه افسانه ای، می‌گفتند ساخت راه آهن توسط رضا شاه، با مالیات بستن بر قند و شکر میسر شده است.

با این همه، کار این شاه جدید را هم جنگ جهانیِ دیگری به پایان رساند و در سال ۱۳۲۰، محمدرضا پهلوی، ۲۲ ساله، کم رو و کم تجربه، سکان اداره کشور را به جای پدر در دست گرفت. پهلوی دوم، اما تا سال ۱۳۳۲ و زمانی که در پیِ قدرت گرفتن محمد مصدق به ایتالیا گریخت، عملاً در ایران کاره‌ای نبود و فضای سیاسی ایران دوره‌ای از آزادی نسبی را تجربه می‌کرد. با این همه، با موفقیت کودتای مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت محمدرضا به ایران، دوران واقعیِ سلطنت او هم شروع شد.

پهلوی دوم در فاصله سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷، در یک بازه ۲۵ ساله، مسیر بیش از اندازه قدرتمند شدن و بعد به ناگهان قدرت را از دست دادن را، با سرعتی کم سابقه در ایران، طی کرد. در این مسیر، اما ایران هم با محمدرضا پهلوی متحول شد و همین بود که سقوط او را اجتناب ناپذیر کرد.

پهلوی دوم: جدال با مذهبی ها، چپ‌ها و ملی گرا‌ها

پس از کودتای سال ۱۳۳۲، حضور آمریکایی‌ها در ایران به تدریج اوج گرفت و البته این همزمان با اوج گیریِ قدرت جهانیِ آمریکا هم بود. آن زمان (در دهه ۱۹۵۰ میلادی) آمریکا قدرت یکه تاز جهان شده بود: بریتانیا، آلمان و فرانسه، هر سه زیر آوار جنگ جهانی دوم مانده بودند، اقتصاد چین بسیار کوچک و فقیر بود و هنوز چند سالی مانده بود تا اتحاد جماهیر شوروی (نیایِ روسیه امروز) به مرحله‌ای برسد که آمریکا واقعاً از حضورش احساس خطر کند.

اقتصاددانان آمریکایی در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی شروع به برنامه ریزی برای توسعه ایران کردند و توسعه ایران با کلنگ خوردن صنایعی در حوزه کشاورزی و کسب و کار‌های کوچک (همچون تولید پوشاک و کفش) از اقتصادِ عقب مانده قرنِ پیشین فاصله گرفت.

در آغاز دهه بعد (۱۳۴۰ خورشیدی) فضای سیاسی ایران دوباره دوقطبی و بلکه چند قطبی شد: نیرو‌های مذهبی، نیرو‌های ملی و البته چپ ها، کم کم از فضای امنیتیِ پس از کودتای ۱۳۳۲ بیرون می‌آمدند و می‌رفتند که استبداد را به شکل‌های مختلف به چالش بکشند.

در سال ۱۳۴۰، علی امینی، یک اشراف زاده قاجاری و از اعضای جبهه ملی، برای حدود یک سال نخست وزیر ایران و در واقع به شاه «تحمیل» شد. شاه که کمی پیش‌تر به آمریکا سفر کرده و با «جان اف. کندی» رییس جمهور آمریکا دیدار کرده بود، از سوی دولت آمریکا تحت فشار قرار گرفت تا اصلاحاتی را در سیاست ایران کلید بزند که هدف از آن در واقع سد کردن نفوذ شوروی در ایران، از طریق فعالیت گروه‌های چپ بود. انتخابِ اجباری علی امینی، ناشی از همین فشار از سوی آمریکایی‌ها بود.

آمریکایی‌ها فکر می‌کردند ساختار کهنه و فاسد اقتصاد سیاسی در ایران، راه را برای ظهور جنبش‌های چپ گرایانه و افتادن ایران به دامان شوروی باز می‌کند. ساختار طبقاتی‌ای که بزرگ‌زمین‌داران و خان‌ها همچنان در آن قدرتی نزدیک به مطلق داشتند (نظام کهنه «اقطاع»)، اصلی‌ترین نگرانی برنامه ریزان آمریکایی بود و آن‌ها توصیه کرده بودند که توسعه صنعتی ایران در گرو توسعه اجتماعی و حذف نظام ارباب-رعیتی است.

شاه و امینی سنگ بزرگ را برداشتند و «اصلاحات ارضی» را کلید زدند، موضوعی که بیش از یک دهه بعد مشخص شد در واقع زیر پای پهلوی دوم را خالی کرده است. اما کار به اینجا ختم نشد و «انقلاب سفید»، شاه را با گروه‌هایی دیگر درگیر کرد. کمی بعد، اعتراض نیرو‌های مذهبی به برخی اصول مورد نظر شاه در «انقلاب سفید»، کار را به خیابان کشاند و در خردادماه سال ۱۳۴۲، سرکوبی گسترده‌ای در ایران کلید خورد.

کمی بعد، اما نوبت به سرکوبی جبهه ملی دوم رسید و پس از آن هم، تا پایان دهه ۱۳۴۰، سرکوبی گسترده و خشن نیرو‌های چپ، تقریباً تمامی معارضان محمدرضا پهلوی را یا از میدان به در کرد و یا صدای آن‌ها را خاموش کرد.

با این همه، کارنامه اقتصادی دهه ۱۳۴۰ بسیار درخشان بود. در سراسر دهه، نرخ تورم ایران تک رقمی و عمدتاً زیر ۳ درصد بود. این در حالی بود که نرخ رشد اقتصادی سالانه ایران در این دهه، بسیار بالا بود و در یک مورد به ۱۷ درصد هم رسید. برخی از گزارش‌های اقتصادی اخیر که تاریخ اقتصاد ایران را بررسی کرده اند، ایران را در دهه ۱۳۴۰، در دسته رو به رشدترین اقتصاد‌های جهانیِ آن زمان طبقه بندی کرده اند.

دهه ۱۳۵۰: همه چیز از نفت شروع شد

وضعیت دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، اما ادامه پیدا نکرد و داستان ایران در دهه ۱۳۵۰ به یک نقطه اوج و البته یک نقطه عطف رسید. در ابتدای این دهه، درآمد‌های نفتی به ناگهان به اندازه‌ای افزایش پیدا کرد که نظام برنامه ریزی در اقتصاد ایران عملاً به کناری گذاشته شد؛ درآمد‌های نفتی به اقتصاد ایران سرازیر شدند؛ واردات افسارگسیخته با پترو-دلار‌ها صنایعِ رو به رشد داخلی را از نفس انداخت؛ «بیماری هلندی» به جان اقتصاد ایران افتاد؛ نرخ رشد دستمزد‌ها (به دلیل نرخ بالای تورم) در شهرها، جمعیت روستایی را به حاشیه شهر‌ها کشاند و بقیه داستان را هم که همه می‌دانند.

نکته، اما اینجا است که ماجرای آغاز ابتلای ایران به «بیماری هلندی» و «نرخ تورم دو رقمی و ساختاری» (دو بیماری‌ای که بیش و کم حدود نیم قرن مهمان اقتصاد ایران بوده اند) خیلی کم روایت شده است. اقتصاد ایران، تا آغاز دهه ۱۳۹۰ خورشیدی، یک اقتصاد نفتی بود و هر چند نقش نفت در اقتصاد ما به اندازه نقش نفت در اقتصاد کشور‌هایی مانند عربستان سعودی، کویت یا ونزوئلا نبوده و نیست، اما ساختار‌هایی در کار بوده اند که موجب شده اند این نقش بسیار پر رنگ و پر حاشیه از آب در بیاید.

از «سازندگی» تا «صف مرغ»

داستان اقتصاد ایران در دهه‌های ۱۳۶۰، ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ خورشیدی را می‌توان روی دورِ تند مرور کرد: ایران از اقتصادی درگیر با جنگ در دهه ۱۳۶۰ که تقریباً شبیه اقتصاد‌های سوسیالیستی در شرق اروپا اداره می‌شد، در دهه ۱۳۷۰ به ناگهان به اقتصادی نئولیبرالیستی پا گذاشت که برخی تجربه‌های آن هنوز هم سر زبان‌ها است.

دولت هاشمی رفسنجانی، چنان عجله‌ای برای توسعه با معیار‌های نئولیبرالیستی داشت که خودش مجبور به کشیدن ترمز این توسعه شد: نرخ تورم ۴۹ درصدی در سال ۱۳۷۴، به چالش کشیده شدن جایگاه سیاسی هاشمی رفسنجانی و بروز آشوب‌های خیابانی به دلایل اقتصادی، دولت دومِ دوره سازندگی را به دولتی محافظه کار بدل کرد که گویی بلندپروازی‌های اولیه را نداشت.

با این همه تجربه دولت‌های سازندگی برای ایران جالب توجه بودند: سیاست انبساطی در اقتصاد که با خلق گسترده پول همراه شد؛ باز کردن پایِ نهاد‌های نظامی به پروژه‌های اقتصادی و خصوصی سازی‌ای که با شعار‌های انقلابی در سال ۱۳۵۷ فاصله داشت. نمونه مثالین این سیاست ها، توسعه آموزش عالی با اخذ شهریه (در قالب توسعه دانشگاه آزاد) است که امروز می‌توان محاسن و معایب آن را منصفانه قضاوت کرد.

دوره اصلاحات، اما یک عقب گرد در سیاست‌های دوره سازندگی بود. اکنون که از آن سال‌ها فاصله گرفته ایم، مشخص شده که سیاست اقتصادی دولت اصلاحات (به ویژه در دوره اول)، به «سوسیال دموکراسی» نزدیک بوده است. در آن دوره، دولت و بانک مرکزی فرآیند خلق پول را متوقف کردند؛ تورم تک رقمی شد؛ تلاش شد تا نرخ دلار هم تک رقمی و بعد آزاد شود و البته، یارانه کمرشکن انرژی هم از اقتصاد ایران حذف شود.

بحران‌های سیاسی در داخل و خارج، اما به دولت اصلاحات امان نداد که نرخ دلار را آزاد کند و نقش یارانه انرژی را از اقتصاد ایران پاک کند. دولت محمود احمدی نژاد هم که با درآمد‌های افسانه‌ای نفتی و پروژه موهوم پوپولیستیِ شخص او در خلق یک طبقه اجتماعیِ جدید و وفادار روی کار آمده بود، اساساً دولتی «انقلابی» بود.

انقلاب احمدی نژاد در ساختار‌های مدیریتی اقتصادِ ایران خیلی چیز‌ها را عوض کرد. او «سازمان برنامه و بودجه کشور» (سازمان مدیریت و برنامه ریزی) را منحل کرد و به این ترتیب، تصمیمات اقتصادی از حوزه عقل جمعی به تصمیم‌های ناگهانی بدل شد؛ احمدی نژاد تاکید داشت که تعداد صفحات لایحه بودجه‌ای که به مجلس ارسال می‌شود باید کم شود و البته با پرداخت یارانه‌ها (یا به تعبیر خودِ او، «مین گذاری» در ساختار مدیریت کشور) مطالبات معطوف به عدالت اجتماعی در ایران وارد فازی به کلی متفاوت شد.

دولت حسن روحانی را برخی اصلاح طلبان، دولتی با پروژه «نرمالیزاسیون» نامیدند. منظور این بود که دوره احمدی نژاد و تغییرات بنیادین و فاجعه باری که او در ساختار اقتصادی ایران ایجاد کرده، هنوز تمام نشده و حالا باید دولتی سرِ کار بیاید که بتواند دست کم بخشی از آن فجایع را «جمع و جور» کند تا کشور تازه به مرحله «نرمال» برگردد.

هر چه باشد، امروز می‌توان قضاوت کرد که دولت حسن روحانی (به دلایل ارادی یا غیر ارادی) در پروژه خود (سر و سامان دادن به روابط خارجی برای تسهیل رشد اقتصادی) مردود شده و اقتصاد ایران، اکنون در وضعیتی به مراتب وخیم‌تر از ابتدای رویِ کار آمدن دولت تدبیر و امید قرار دارد.

تنها دو نمونه برای اشاره به وخاومت اوضاع اقتصادی کشور در سال‌های اخیر کفایت می‌کند: عبدالناصر همتی، رییس کل بانک مرکزی چند ماه پیش گفته بود در تابستان سال ۱۳۹۷ (که هنوز آبان ماه ۱۳۹۸ تجربه نشده بود و همه گیریِ کرونا هم در کار نبود)، ایران در آستانه بروز «ابرتورم» قرار گرفته بود. اهل فن می‌دانند که این هشدار چقدر تکان دهنده است.

در نمونه‌ای دیگر، محمود صادقی، نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره دهم، در مصاحبه با برنامه اینترنتیِ «جدال»، با اشاره به دلایل گران شدن یک شبه و ناگهانی بنزین در آبان ماه ۱۳۹۸ گفت که مخالفت قاطعِ مجلسی‌ها با افزایش قیمت حامل‌های انرژی، موضوع را به تصمیم شورای سران سه قوه ارجاع داد و در آنجا هم این تصمیم دشوار اتخاذ شد، چرا که «دیگر پولی در خزانه کشور» نمانده بود.

تورم و مدیریت تورمی در اقتصاد ایران

حالا، اما اقتصاد ایران در آستانه یک تغییر دیگر در سیاست قرار گرفته که می‌تواند به شکلی بنیادین سمت و سوی آن را در دست کم چند سال آینده تعیین کند. انتخابات ریاست جمهوری آینده در ایران (فارغ از میزان مشارکت سیاسی شهروندان ایرانی) یک نقطه عطف خواهد بود.

در دهه ۱۳۵۰، هر یک دلار آمریکا معادل حدود ۷۰ ریال ایران بود. اگر (در یک بررسی بسیار غیر دقیق) نرخ تورم در اقتصاد آمریکا و افت ارزش هر یک دلار در این کشور در خلال حدود نیم قرن گذشته را کنار بگذاریم و سرکوب قیمتی دلار در زمان پهلوی را هم فراموش کنیم، امروز هر یک دلار آمریکا معادل حدود ۲۵۰ هزار ریال ایران است و به عبارتی بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ برابر افزایش قیمت داشته است.

ریالِ ایران قهرمان افت ارزش پول ملی نیست و این مسابقه برندگان دیگری همچون «مارک» آلمان (در دوره بین دو جنگ جهانی) یا «بولیوار» ِ ونزوئلا (در چند سال اخیر) داشته است. با این همه، چنین افتی در ارزش پول ملی در تنها تعداد انگشت شماری از کشور‌های دنیا تجربه شده است. اما چرا چنین است؟

ظاهراً تورم در اقتصاد ایران ماندگار شده و البته، در این مورد، ایران واقعاً یک نمونه جهانی است. تقریباً هیچ کشوری در جهان برای مدت حدود نیم قرن نرخ تورم دو رقمی را تجربه نکرده (یا دست کم نگارنده به چنین موردی بر نخورده) است.

اکنون، اما این هم بر ما معلوم شده که تورم در ایران، به مدیریت مطالبات و انتظارات شهروندان و سیاستمداران گره خورده است. سیاستمداران ما، از دهه ۱۳۵۰ به این سو، نامولد بودن اقتصاد ایران را که خود معلولِ دهه‌ها مست بودن از پترو-دلار‌های نفتی بوده، باز با همین پترو-دلار‌های نفتی درمان کرده اند.

حالا، اما شیر نفت بسته شده است، بخشی به این دلیل که جدالِ ژئوپولتیک میان ایران و جهان قطعاً ادامه دار بوده و ربطی به پرونده هسته‌ای ندارد و بخشی هم به این دلیل که دنیا به زودی مصرف کننده انرژی‌هایی نو خواهد بود.

در این وضعیت تازه، که ورودیِ اقتصاد ایران قطع شده و دلاری در کار نیست که بشود ضعف داخلی اقتصاد را با واردات لاپوشانی کرد، مطالبات مردمی هم، اما اوج گرفته اند و بر آتش آن‌ها هم دمیده می‌شود. (مثلاً، محمود احمدی نژاد، که سودای بازگشت به اریکه قدرت را دارد، صحبت از یارانه ۲ و نیم میلیون تومانی برای هر ایرانی به میان آورده، در حالی که خودش می‌داند چنین پول‌هایی در خزانه وجود ندارد.)

رقابت‌های سیاسی در عصر پسا-نفت

اما حالا که به نظر می‌رسد همه در‌ها بسته شده اند و راهی هم برای درمان وضعیت وخیم اقتصادی وجود ندارد و از آن سو مطالبات مردمی هم اوج گرفته اند، ایران چگونه می‌تواند دوام بیاورد؟ واقعیت این است که عصر نفت برای ایران تمام شده و مدیران نفتی هم دیر یا زود باید جای شان را به مدیران غیر نفتی بدهند.

بر اساس یکی از گزارش‌های بانک جهانی که نسبت رانت نفت از تولید ناخالص داخلی (Oil rents in percent of GDP) را اندازه گیری می‌کند، تنها ۱۵.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۷ و زمانی که هنوز هم می‌توانست به شکلی گسترده نفت بفروشد، از رانت نفت نشات می‌گرفت.

این در حالی است که این نسبت در همان زمان، برای عراق حدود ۴۵.۴ درصد، برای کویت حدود ۴۲.۵ درصد، برای عربستان سعودی حدود ۲۸.۷ درصد، برای جمهوری آذربایجان حدود ۲۵.۳ درصد و برای روسیه حدود ۱۰ درصد بوده است. واضح است که اکنون سهم نفت از اقتصاد ما کمتر هم شده و شنیده‌ها حکایت از آن دارند که برنامه ریزی‌های کلان اقتصادی در ایران به سمت خروج کامل نفت از اقتصاد پیش می‌روند.

انتخابات ریاست جمهوری در خردادماه ۱۴۰۰ صحنه رقابت مدیران غیرنفتی خواهد بود. چهره‌های سیاسیِ محافظه کارتری که می‌دانند مدیریت اقتصادی معتاد به نفت، بدون درآمد‌های نفتی چقدر دشوار است، از همین حالا از رقابت کنار کشیده اند. اما مدیران جاه‌طلب‌تر در صحنه مانده اند و احتمالاً به رقابت‌ها شکل خواهند داد.

اما شاید مرورِ سریع یک قرنِ اخیر، قرنی که نفت به اقتصاد ایران شکل داد و آن را بیمار کرد، بتواند دست کم سنجه‌ای سیاست گذارانه برای مقایسه نامزد‌های انتخابات ریاست جمهوری آینده در خردادماه ۱۴۰۰ به دست بدهد. رییس جمهور بعدی نمی‌تواند چشم بسته و با خزانه‌ای که پترو-دلار ندارد، شعار‌های عجیب و غریب بدهد.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۵:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
در طول تاریخ ایران اصولا بحران ازش رد نمیشه مردم انقدر زنده میمونن که بحران از روشون ردشه بره
ناشناس
۱۵:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
عدم استفاده صحیح ازمنابع خدادی(نفت) شامل 1-سرکوب کارمولد داخلی
2- کاهش ارزش پول ملی وافزایش تورم
3-افزایش واردات کالاهای مصرفی وتخصیص بازارداخلی به انها وکاهش اشتغال
4-ایجادرانت وافزایش فقروفساد وفاصله طبقاتی
5-کاهش امنیت اقتصادی وسرمایه گذاری وافزایش خروج سرمایه انسانی ومالی ازکشور
6- کاهش قدرت اقتصادی درصحنه بین المللی
7-ایجادتنش های مختلف درداخل وخارج
ناشناس
۱۳:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
ا شروع قرن، سلطنت قاجار رو به زوال می‌رفت و اوضاع، به جز در تهران، آشوبناک و خارج از کنترل بود. با برآمدن رضا خان در ساختار سیاسی کشور، که کمی پیش‌تر و با کودتای اسفند ۱۲۹۹ شروع شده بود، به تدریج نظم در کشور گسترش پیدا کرد.

تا سال ۱۳۰۴ و تاج گذاری رضا خان به عنوان شاهِ جدید، اوضاع به‌سامان‌تر شد. پهلوی اول، در فرآیندی که بعد‌ها به «تجدد آمرانه» موسوم شد، شروع به پی ریزی نهاد‌های مدرن در ایران کرد و این البته، فرآیند توسعه‌ای بود که گاه دردناک هم بود.

اقتصاد نیمه ویران ایران که دست کم از سال ۱۲۸۵ (سال امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار) کاملاً رها شده بود، با اجرای طرح‌های زیربنایی همچون احداث جاده ها، راه آهن و نهادهایی، چون دادگستری، به سرعت رو به رشد رفت. هنوز خبری از اقتصاد نفتی نبود و سهم نفت در واقع آن قدر کم بود که در توصیفی نیمی واقعی-نیمه افسانه ای، می‌گفتند ساخت راه آهن توسط رضا شاه، با مالیات بستن بر قند و شکر میسر شده است.
ناشناس
۱۳:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
ما دیگه قرن بعدی نمیبینیم تموم میشیم.
رضا
۱۲:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
بهمن تورمی که راه افتاده بسیار خطرناک است و اگر کنترل نشود که به نظر هم نمیشود کل ایران و ایرانی را تهدید می کند
ناشناس
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
مردم تلاش بکنند تا ما از بحرانی که برای مردم ایجاد کردیم و باز ایجاد می کنیم عبور کنیم.
ناشناس
۰۸:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
اگر قوه مجریه فعلی برود میشه
ناشناس
۰۷:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
ارزش نفت رو بايد از نروژ بپرسن آدم عاقل و باسواد بالا سر مملكت باشه نتيجه اش شكوفايي اقتصادي و فرهنگي ميشه
نامnaser
۲۳:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
دوستان خواهشامنطقی نظربدین ،زمانی که پهلوی روی کارامدوضعیت ایران رواحتمالامیدانیدغرق دربیماری وقحطی وگرسنگی ودراستانه تجزیه ازهرگوشه ایران،وزمانی که محمدرضاایران روترک وضع ایران چگونه بودوالان چگونه است
فرزانه خانم داهیانه
۲۲:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
تا من و رفقام هستیم اجازه نمیدیم آب خوش از گلوی مردم پایین بره پس تنها راه بقا ریشه کن کردم من و مافیام هست!
ناشناس
۱۱:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
عجب اسم و فامیل با "نمکی"
ناشناس
۲۲:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
نگارنده اشنباه می کند!
روحانی هم یک دولت ورشکسته داره تحویل میده که تا هشت سال نمیشه وضعیت رو بهبود خاصی داد!
vali
۲۱:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
زمان یک امر قرار دادی است و واقعیت رخ دادها از زمان تبیعت نمی کند واقعیات بکار و راه خود میرود وچندان پایبند آن نیست مثلا سال 1400 وآغاز قرن جدید است. مگر ابر بحران زمان می شناسد مگر با تحویل سال نو چیزی در جهان واقغیت وخارجی تغییر پثیدا می کند.این زمان قرار دادی است پس تصور نکنید چون در قرار داد زمانی آغاز قرنی نو است باید مسائل هم منسب به ان حل گردند.
ناشناس
۲۱:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
ملت مقاومت مي كند ما از بحران ميكنيم ( بچه هاي لواسان)
ناشناس
۱۹:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
اینجا یک مقاله تخصصی نوشته شده. دقت کنید به مثبت منفی ها. اونجایی که نظرات مودبانه هست امتیاز منفی بیشتره. اونجا که نظرات تند شده و طرف فحش و بدو بیراه نوشته امتیاز مثبت بهش دادند. یعنی اینکه یک کسانی عمدا دارند تلاش میکنند جامعه را از گفتگو به سمت خشونت در گفتار پیش ببرند بخصوص کسانی که از خارج کامنت میذارند.
ناشناس
۲۲:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
بحث تلاش نیست
ملت اعصاب ندارند
این جنگ و دعواها که سر صحنه وقوع تصادفات اتفاق می‌افته هم لابد حاصل تلاش خارجیهاست؟
ناشناس
۱۸:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
ان مرد امد با وام چندمیلیاردی امد دیوارهای خرابه های تهران را رنگ زد آموزش عالی با اخذ شهریه پولی مدرکی شد و به نام ان زمینها را گرفتند و بعدا خصوصی اعلام کردند پول چاپ کردند و یک وعده غذای گرم دادند و بعدا ندادند و مرد بعدی بدهی ان را داد و مردم ریاضت کشیدند
بزرگ راه بی مصرف فولاد ضرر ده ساختند و سد اب خوب ساختند اما غلات وارد کردند و می کنند و می کنند و می کنندو کشتغلات را غیر اقتصادی کردند و کفتند نان قوق لا یموت مردم ایت باید باید باید وارد کنیم و ثک سوم قیمت تمام شده در داخل به بازار تزریق کنیم تا همه کشاورزان فلج شوند و کردند
تفرجگاههای غیر لازم اختصاصی ساختند و در همانجا جان به جان افرین دادند
اگر برای ملت اب نشد و اگر شد شهرشان را اب بردبرای ان مرد و یارانشنان شد و در کانادا خیابان شد برای باقیات و صالحات !!
حمد شاه قاجار، صدراعظمی به اسم حاج میرزا آقاسی داشت که مرد بسیار فعال و زرنگی بود و در دوران خدمتش، چاه و قنات متعددی را ایجاد کرد. البته جالب است بدانید در تولید توپ و مهمات جنگی هم مهارت خاصی داشت. میرزاآقاسی، گاهی اوقات به دیدن چاه کن‌ها می‌رفت و با آن‌ها درد و دل می‌کرد و راه روش بهتر قنات کندن را به آن‌ها آموزش می‌داد.
تو چکار به این داری که این چاه برای ما آب دارد یا نه؟! اگر برای من آب ندارد برای تو نان که دارد! کوتوله ها را ببین از من قیمت نفت می پرسند و قیمت نفت همچنان محرمانه ماند تا بعد
Nima
۱۸:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
این یادداشت نیاز به
Fact check
دارد جمعیت ایران در سال ۱۳۰۰ حدود ۹ میلیون نفر بوده احتمالا نه ۱۹ میلیون نفر.
حدود سال 1335 جمعیت ایران نزدیک ۱۹ میلیون نفر می رسد.
جناب سردبیر فرارو اطلاعات غلط منتشر نکنید.
Nima
۱۸:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
بجای اینکه تلاش کنیم وضعمان را بهبود ببخشیم سطح انتظارات از حاکمیت را پایین می آوریم به آن می گوییم موفقیت.
نویسنده یادداشت توجه ندارد در دهه ۵۰ شمسی ایران از نظر توسعه در ردیف ۱۰ تا ۱۲ کشور قوی اقتصادی جهان قرار گرفته بود. اگرچه توسعه سیاسی کامل انجام نشده بود و همان اقتدارگرایی باعث انقلاب شد.
اما شاخص های توسعه مثل تولید ناخالص داخلی، ارزش پول ملی، تورم، قدرت خرید هر شهروند ایرانی نشان می دهد بعد از ۴۲ سال تقریبا به ردیف کشورهای ۳۵ تا ۴۵ سقوط کرده ایم.
اینکه رتبه شما ۴۵ باشد و بعد افتخار کنید هنوز اقتصاد ایران بهتر از یمن، سوریه، لبنان، سودان و سومالی است پایین آوردن سطح انتظارات و شاخص موفقیت است.
این نگاه نویسنده جای نقد جدی دارد.
ناشناس
۱۸:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
اصلاح طلبان چرت و پرت زیاد میگن یکی باید فجایع روحانی رو جمع کنه فجایع شما اصلاح طلبان پررو و وقیح و همیشه طلب کار
ناشناس
۲۲:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
معلومه حالت خوب نیست.
ناشناس
۰۷:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
ناشناس 18:08 پتانسیل نمایندگی این دوره مجلس رو داری مثل مجلسی های فعلی صحبت می کنی
ناشناس
۱۷:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
تا یک قرن دیگه اگه اینجور پیش بره یک ده کوره از ایران باقی میمونه
ناشناس
۱۶:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
ما در كنار استخر در لواسان با تمام قدرت مقاومت مي كنيم.
ناشناس
۱۶:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
حتی اگر فرض کنیم نفت فقط 15 درصد تولید ناخالص داخلی بوده ولی موتور محرک اقتصاد هم بوده اگر بدوو مشکل روزی حدود 2.5 میلیون بشکه نفت بفروشیم سالیانه حدود 40 میلیارد دلار میشود و تولید پتروشیمی هم حدود 70 میلیون تن است که حدودا 40 میلیارد دلار هم درامد ان مجموعا 80 میلیارد دلار و اگر روابط بانکی و بینالمللی نرمالی داشته باشیم و این ارزها قابلیت مبادله اسان داشته باشند قیمت ارز در داخل کشور نهایتا 10 هزار تومان خواهد شد ایا این باعث کاهش تورم و داشتن زندگی راحتتری نخواهد شد اینها فقط شعار است که بزودی نفت ارزشش را از دست خواهد داد حداقل تا کنون جایگزینی برای محصولات پتروشیمیایی پیدا نشده خودمان را گول نزنیم بگزاریم مردم راحتتر زندگی کنند لطفا!!!!
ناشناس
۱۵:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
حتی آمریکا با ادعای رهبری جهان هم اقتصادش با دشمن دیرینه‌اش چین و روسیه گره خورده و خیلی شرکت‌های آن‌ها با هم تولید مشترک دارند.
بسیاری از لوازم خانگی آمریکا در چین تولید می‌شود
در ساخت یک هواپیمای مسافربری حداقل 12 کشور دخیل هستند
آنوقت ما با شعار خودکفایی در حال تحمیل فشار بیخود بر مردم کشورمان هستیم
ناشناس
۲۰:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
منفی خوردی چون هیچ دشمن دیرینه‌ای در کار نیست. بین امریکا و چین و روسیه رقابت وجود داره نه دشمنی دیرینه.
ناشناس
۱۵:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
متاسفانه دلارهای نفت و منابع ملی ایران همگی حیف و میل و صرف عیش و نوش شدند و برای نسل آینده ایران چیزی جز بیابانی به آب و علف نمی‌ماند
ناشناس
۱۵:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
"... و اینبار ایران از این مشکلات سربلند بیرون آمده! "
دلیل این سربلند بیرون اومدن نه عوامل داخلی که قوانین بین المللی بوده که ساختار و یکپارچگی کشور حفظ شده اگه نه هر اتفاق و بلای شومی تو بعد داخلی ایران تو قرن اخیر افتاده. قرنی که دنیا به پرواز در اومد ما در حال سینه خیز رفتن بودیم
امیر
۱۵:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
دلیل بدبختی ایران مردم و احزاب سیاست زده هستند
ناشناس
۲۰:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
عزیز جان کدام احزاب در ایران حزبی وجود ندارد آنچه به عنوان احزاب در زمان انتخابات فعال میشود بخشهای مختلف مافیای قدرت است
ناشناس
۱۱:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
معنی حزب رو میدونی؟
ناشناس
۱۴:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
تو ایران هیچ چیز درست نمیشه ، فقط بد و بد تر میشه .
khak
۱۷:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
البته گفتن بعضی مسائل تاریخی برای خصوصا نسل جوان ویا اقایون بظاهر ارزشی بد نیست که بدانند نفت در دوره پهلوی اول نه خورده شد ونه برده بلکه اوج سرمایه گذاری برروی نفت وسود سر شار ان از ابتدای دهه سال50 با رشد صنعتی شدن در غرب واروپا اغاز شد وتا کشور خواست از در امدهای سرشار نفت بهره مند شود که سال 57 انقلاب شد وجنگ وقیمت نفت افول و واندک پول نفتذهم سر بی مدیریتی وندانم کاری میلیاردها دلار بجای اینکه صرف مملکت شود به باد رفت وبا اختلاسها وخروج سرمایه ها مردم وکشور بهره ای نبردند فقط تنها دست اوردهای قبل انقلاب یعنی تاسیس وایجاد زیر بناها شامل اموزش ابتدایی متوسطه وعالی واموزش بهداشت وتاسیس بیمارستانها دانشکده های پزشکی وپرستاری تاسیس پالایشگاههای نفت وگازوایجاد نیروهای سه گانه دریایی هوای وزمینی و پلیس مهندسی صنایع نفت وپتروشیمی واسکله ها وکنترل وواکسناسیناسیون بیماریها ومراکز سرم سازی ووووو که اثار بجای مانده زیربنایی قبل از انقلاب است وحال هم با کل دنیا قهریم
ناشناس
۱۴:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
نکات خوبی را عزایزان فرمودند.من با جهادی گری بدون تفکر و دور اندیشی و بدن داشتن علم و تجربه کاملا مخالفم ما باید از فرار مغزها و شایستگان و نخبگان چلوگیری کنیم راه را برای نحبگان و شایستگان باز کنیم مدیران فرسوده و تنگ نظر را کنار بگذاریم آموزش پرورش ما بسیار ضعیف شده و اصلا رها شده آموزش در روستاها و شهرهای کوچک بکل تعطلیل است همیشه خوانده ایم و بالحق هم درست است اگر خواستید جامعه ای را سرکوب و نابود کنید خانواده و آموزش و معلم آن را نابود کنید الان هرسه اینها در ایران در حال فروپاشی است باید فکری به حال اینها کرد آمار طلاق زیاد ،آموزش تعطیل معلم بی سواد و بی انگیزه کم تجربه اینها را باید دوا کرد و مدیران باتجربه و خوش فکر و بلند نظر و با سواد را مبدان داد. انشا اله درست شود.
ناشناس
۱۴:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
قرن که جدید نشده امسال آخرین سال قرن هست. قرن که با صفر شروع نمیشه با یک شروع میشه
ناشناس
۱۵:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
آره شما هم تا یک سالگیت وجود خارجی نداشتی
ناشناس
۰۸:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
كاملا درسته سال اول قرن جديد 1401 است .
ناشناس
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
سال ۱۴۰۰، شروع قرن جدید نیست، بلکه پایان قرن حاضر است.
قرن جدید از سال ۱۴۰۱ شروع می شود.
شروع اعداد از ۱ است نه از صفر.
ناشناس
۱۴:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
فدای استدلالتون بشم اگر حادثه ای در ماه سوم هجرت اتفاق افتاده باشه شما میگی در قرن صفر یا منهای یک نه عزیز این حادثه در قرن 1 اتفاق افتاده
ناشناس
۱۳:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
به نظر من بد هم نیست . با جدا شدن از نفت از این اقتصاد و سیاست شبه مدرن رها می شویم .دولت متکی به درامد مالیات خواهد شد. رانت خوری و اقازادگی تمام میشود. هزینه هر ریال بودجه با دقت فراوان انجام میشود و کشور از نفرین نفت رها می شود
ناشناس
۱۹:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
والبته حکومت در برابر مالیات دهندگان پاسخگو باید باشد
ناشناس
۱۳:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
ایران آلمان نمیشه، فوق فوقش تاجیکستان و بنگلادش میشه.
ناشناس
۱۳:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
من نمیدونم چرا اینقدر از نفت بدتون میاد و تو سر نفت میزنید! کشوری مثل آمریکا با اون حجم از تکنولوژی و فناوری، یکی از بزرگترین منابع نفتی دنیا رو داره و کسی بابت داشتن این نفت احساس ناراحتی نمیکنه! نفت مثل یه ارث بسیار بسیار بزرگی هست که به بعضی از کشورها تو کره زمین رسیده و میتونن اقتصادشون رو کنار فناوری و اقتصاد دانش بنیان به شدت گسترش بدن..مشکل ایران نبود مسئولان و مردمان دلسوز و فداکار تو این قرن بوده و همیشه به ایران به دیده یه مسافرخانه یا هتل نگاه کردن که بعد از چاپیدن ثروت کشور، از ایران برند خارج و ثروت بادآورده رو اونجا خرج کنن..
ناشناس
۱۵:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
نفت برای کشور بی قانون ما باعث میشه دولت احساس بی نیازی به جامعه بکنه برای خودش لات بازی دربیاره. چی ایران شبیه آمریکاست که توهم همچین مقایسه ای به ذهنت رسید؟
ناشناس
۱۵:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
صحبت از وابستگی به نفت هستش، یعنی بودجه جاری وابسته به درآمد نفتی نباشد که دچار تلاطم شود.
ناشناس
۱۵:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
بخاطر اینکه اقتصاد نفت کمتر از یک درصد تولید ناخالص داخلیش هست نه ایران که نفت بیش از ۱۰ درصد تولید ناخالص ایت
امیررضا
۱۳:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
امسال شروع قرن جدید نیست. اشتباه ننویسید.
شروع قرن جدید از سال آتی است
ناشناس
۱۵:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
سال بعد یک عده میان براتون استدلال میکنن که شروع قرن از سال پیش بود دیر خبردار شدین! و اینگونه دولت حاکم و جامعه از زیر جواب برای برنامه یک قرن آینده و نتایج یک قرن گذشته تفره میره. قاعدتا قرن با تغییر رقم سوم عوض میشه. سال دوهزار هم آغاز هزاره بود. شما هم قبل از یک سالگیت وجود داشتی!
ناشناس
۰۸:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
سال اول هجری سال اول مهاجرت بود. سال صدم بعدش هم میشه شروع قرن اول هجری. همین جور بیا تا امسال که میشه سال شروع اول قرن جدید. افتاد؟
ناشناس
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
بحران اصلی تازه در راهه کجای کاری ساده دل ؟ خشکسالی گسترده و شدید امسال و هجوم ملخ ( بخاطر خشکسالی ) و صادر کردن مواد غذایی داخل بجای وارد کردن . صبر کن و از تدبیرهای بعد تا میتونی لذت ببر . صبر کن و بی برنامگی و عدم مدیریت که عین ول کردن سفرهای نوروزی خیز چهارم کرونا رو موجب شد اینبار تو مسئله خشکسالی و عدم چاره و تدبیر شاهد باشی و بفهمی بحران به چی میگن
موسی
۱۲:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
اگه حسن روحانی و اطرافیانش بذارند ایران از هر بحرانی عبور میکنه
ناشناس
۱۳:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
آدرس اشتباه نده خودت هم میدانی که حسن روحانی تدارکاتچی بیش نیست
ناشناس
۱۹:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
الان به لطف ارتباطات تو دورافتاده ترین نقاط ایران یک بچه ۸ ساله می دونه علت این اوضاع چیه
امین میرزائی
۱۲:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
ایرلند یعنی سرزمین آریائی !! برین ببینین ایرلند چه کار کرد که به شکوفایی اقتصادی رسید !!!! همه ش چسبیدین به کره جنوبی و ژاپن و مالزی و چین !!!
احمد
۱۲:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
چند نکته در این متن خوب مورد غفلت قرار گرفته است....با ورود واکسن و مهار بیماری های واگیردار در دهه 40 و 50 شمسی، جمعیت روستایی در ایران رشد شگفت انگیزی را شاهد بود.برای جذب این جمعیت مازاد نه زمین اضافه ای در روستاها وجود داشت و نه شغلی...زیرا که هر جا که آب و زمینی بود از پیش کشت و زرع شده بود.یادمان نرود که ایران کشوری خشک و کم آب است و مساحت زمین های مرغوب و قابل کشت آن بسیار محدود بوده و به روایتی تنها به ده درصد خاک کشور ختم می شود.پس این جمعیت مازاد روستایی به شهرها و به ویژه پایتخت سرازیر شد و به بحران های گوناگون اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی از جمله کمبود و گرانی مسکن دامن زد که تا به امروز نیز ادامه دارد. از آنجایی که روند مهاجرت روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک متوقف نشده،هنوز هم شاهد استمرار بحران هایی متعدد دیگری از ترافیک گرفته تا آلودگی هوا،کمبود شدید وسائل نقلیه عمومی و مدیریت قبیله ای و کودن سالاری در ادارات و بخش صنعت و همچنین نزول فاحش فرهنگ شهرنشینی و مدنی در کلان شهرها و حتی مراکز استان های خودمان هستیم.از طرفی،این نکته را هم نباید فراموش نمود که بخشی از مهاجرت ها به شهرهای بزرگ کشورمان دلائل فرهنگی دارد و از کمبود امکانات تفریحی و جو بسیار بسته روستاها و شهرهای کوچک ما نشأت می گیرد.در هر حال،تا زمانی که جمعیت شهری و روستایی ما در یکجا تثبیت و پایبند نشود و نخبگان اصیل و شایسته و دانشمندان واقعی (نه صاحبان مدارک قلابی) مهار امور اقتصادی و اجتماعی را در دست نگیرند ما شاهد بحران های متعددی لاقل تا نیم قرن آینده خواهیم بود.پیش شرط های اولیه و حداقلی توسعه عبارتند از : شایسته سالاری،ثبات و یکجا نشینی جمعیت شهری و روستایی،نظام دقیق و بی طرف حسابرسی از شرکت های دولتی و خصوصی،حذف هر نوع رانت و سهیمه و به رسمیت شناختن تفاوت های فرهنگی و سبک زندگی ...فعلا تا دموکراسی واقعی فاصله زیادی داریم و اولویت اول نیست.اولویت اصلی ایران امروز توسعه و مدرن سازی همه جانبه است.
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
کاش مردم ما دو خط تاریخ بخونن.... مردم روستا به خاطر واکسیناسیون دهه 40 و رشد جمعیت و نبود زمین کشاورزی به پایتخت اومدن؟؟؟ انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و به صرفه نبودن تولید در زمین های کوچک و افزایش کارخانه های مونتاژکاری در تهران باعث شد مردم روستا آواره شهرها و به خصوص پایتخت بشن و حاشیه نشینی و هزار گرفتاری دیگه رو به وجود آورد....
ناشناس
۱۵:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
اینطور که شما میگید در دهه ۴۰ برای ده میلیون روستایی زمین نبود نمی دونم پس چطور امروز برای بیش از بیست میلیون نفر زمین هست
نه جانم مهاجرت از روستا به شهر حاصل اصلاحات ارضی و نامتوازن بودن توسعه و رشد درآمدهای نفتی که بیشترش به شهرها بخصوص تهران پمپاژ میشد لود
ناشناس
۱۲:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
راه حل دولت انقلابی و جهادی هست انسانهای تنبل و ناامید باید جای خودشان را به جوانان جهادی و امیدوار بدهند
ناشناس
۲۰:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
عزیز جان عصر این شعارها گذشته است به گفته بزرگان دولت احمدی نژاد انقلابی ترین و مردمی
ترین دولت ۵۰ ساله اخیر ایران بود اما نتیجه عملکرد آنرا دیدیم
ناشناس
۰۷:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
جناب ناشناس ۲۰:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷ میزان حال فعلی افراد است در آن مقطع وظیفه شرعی و عقلی رای به احمدی نژاد بود و انصافا دولتش خدمات بی‌نظیر داشت نه مثل روحانی که هزار بهانه آورد تا مسکن نسازه و مردم را ناامید کنه
ناشناس
۰۹:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
ولی اون انقلابی ها هم نا امیدند ..تا چشم کار میکنه نا امیدی است
ناشناس
۱۲:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
تحلیل مختصر و کامل و نسبتا درستی ارائه شده است.
اتفاقا کشور ما بدون آن که برنامه ریزی کرده باشد روی پای خود ایستاده است و ما ناخواسته در حال تجربه اقتصاد بدون نفت هستیم و در طی ده سال اخیر شرکت های ایرانی در همه حوزه ها پیشرفت خوبی داشته اند.
لیکن مشکل اصلی کماکان این است که اقتصاد دانان ما نتوانسته اند نظریه مشخصی را ارائه کنند. دائم همدیگر را زیر سوال می برند و حرفهای کاملا متناقض با یکدیگر مطرح میکنند. پیرو مکاتب اقتصادی هستند که خودشان هم نمیدانند اصلا این مکاتب چیست و آیا در غرب سیاستمداران چگونه از این نظریات را به کار میبندند.
کسری بودجه شدید در نتیجه خلق پول و بی اعتنایی به حق مالکیت بزرگترین مشکلات کلان این کشور است.
در حالیکه کشورهای فقیر دنیا این مشکلات را نمی شناسند. الان در افریقا هم تورم نزدیک به صفر است ولی اقتصاد دانان ما وجود تورم را توجیه میکنند و از ضرورت آن سخن می گویند.
باید همه اقتصاددانان برای صفر کردن (و نه کاهش) کسر بودجه و تورم و بهره بانکی راه حل بدهند که تنها راه نجات اقتصاد است.
حمید
۱۱:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
آنقدر تو سر این نفت بدبخت نزنید،والا به خدا نفت خوبه یک نعمت الهی است اینکه ما با یک مشت بیسواد میخواهیم مملکت را اداره کنیم بدوزشت است!!
ناشناس
۱۱:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
جالب است که این مقاله تمامی مشکلات کشور در طول یک قرن اخیر را صرفا به عوامل خارجی و یا دست کم عوامل غیر انسانی داخلی ربط می دهند. و در تلاش است تا در طول تمام دوره ها هیچ شخص نهاد و گروه داخلی گناه کار دیده نشود.
در حالی که گناهکار اصلی شکست ایران مسئولین بی عرضه در طول قرن اخیر بوده اند!‌ به عبارت دیگر ایران تافته جدا بافته نبوده و خیلی از کشورهای دنیا در طول قرن گذشته تحت فشار های چندجانبه و جنگ و بیماری و قحطی و غیره بوده اند.
کشورهایی مانند آلمان و زاپن پس از جنگ جهانی دوم و تخریب و نابودی تمام کشورشان باز دوباره به قدرت های اقتصادی بین اللمی تبدیل شدند. چون مسئولین با لیاقت داشتند!
کشورهای با اقتصاد وابسته به نفت و ذخایر معدنی مانند استرالیا و کانادا و امارات همگی به اقتصاد مدرن تبدیل شدند چون مسولین با عرضه داشتند.
ناشناس
۱۵:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
عزیز دل پیشرفت آلمان قبل از صفویه شروع شده بود و ژاپن هم از زمان امیرکبیر
حتی کره هم از زمان مشروطه یکم مطالعه عمیق نیاز داره
ناشناس
۱۹:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
15:48 بنده خدا نوشته مجدد اقتصادشونو باز سازی کردند . با دقت بخونید
علی
۰۸:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
آقا مسئول با لیاقت از کجا بیاریم؟؟ وارد کنیم؟ دیگه بضاعتمون همین بوده. لیاقت این مردم همین مسئولین هست و بود و خواهد بود
ناشناس
۱۳:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
این مسئولین زائیده‌ی همین ملتند
اگه اشکالی هست از فرهنگ عمومی چندین هزار ساله است
ناشناس
۱۱:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
سوءمدیریت و فساد اقتصادی یا همان دزدی به زبان عامیانه به پاشنه آشیل اقتصاد و امنیت ملی کشور تبدیل شده است اگر فکری به حال این دو نشود که حتما نخواهد شد انتظار سوپر ابربحران باشید
ناشناس
۱۱:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
درایت و هوش سیاسی و اقتصادی لازمه مقابله با بحران هاست . قطعا با این شرایط و با تولیداتی که فقط مصرف داخلی دارند و عقب افتادگی روزانه از دنیای سرمایه و فناوری روز جهان ، عدم توانایی در تشخیص صلاح کشور ، عدم توانایی در برقراری ارتباط با جهان ازاد، دشمن تراشی و دشمن سازی مداوم و عدم دادن میدان به نخبگان واقعی ، قطعا فاجعه ای در انتظار خواهد بود که سالها بین آن می رفت . تایلند شدن ایران بدلیل فقر گسترده و بی تفاوتی به معیشت چند سالی است شروع شده و بسرعت درحال فراگیر شدن است.
ناشناس
۲۰:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
دعا کن تایلند بشید. چون احتمال سومالی شدنتون خیلی بیشتره
ناشناس
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
لازمه ادامه دادن با اقتصاد بدون نفت برقراری رابطه با کل دنیا و دوری از منزوی شدن است.
اقتصاد بدون نفت = دوری از شعارهای پوپولیتسی خدکفایی صوری در همه چیز
دیوار کشیدن به دور خود و دشمن تراشی و لفاظی بدون در نظر گرفتن منافع ملی و عمومی مساویست با از بین رفتن .
ناشناس
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
اقتصاد نفت شدنی هست البته نه با این مدیران نالایق و بی کفایت و دزدی های مافوق نجومی. تا شایسته سالاری در کشور نباشد و پست ها منصب ها بر اساس فامیل بازی تقسیم شود کار به جا نخواهد رسید
ناشناس
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
پست ها بر اساس خودی و غیرخودی تقسیم میشه
ناشناس
۱۰:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
خوب نوشتی اقتصاد بدون نفت.
ولی اقتصاد بدون نفت با دیوار کشیدن به دور مملکت امکان پذیر نیست.
یا باید تغییر شدید در روابط و سیاست خارجی اتخاذ کرد که اونموقع این انقلابیون که الان همگی تو بهارستان جلوس کرده اند مگه میزارن.
ایران به جایی رسیده که باید یک رفراندوم در مسائل اساسی برگزار کند و گر نه عاقبت خوبی برای کشور در پیشرو نیست.
ناشناس
۱۰:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
با این مردم از هر بحرانی میشه عبور کرد!!!!!!!!!!!
ناشناس
۱۲:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
مردمی مثال بستنی میهن
ناشناس
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۷
12:12 بستنی آب شده