پسربچه شش‌ساله‌ای که ازسوی زن‌عمویش مورد شکنجه شدید جسمی قرار گرفته بود، نتوانست در برابر زخم‌ها مقاومت کند و جانش را از دست داد.
به گزارش شرق، چند روز قبل جسم نیمه‌جان کودکی شش‌ساله به بیمارستانی در کرج برده شد و زن‌عموی این کودک که مدعی بود کودک زمین خورده است، از پزشکان خواست او را نجات دهند. این زن به پزشکان گفت: من داشتم خانه را می‌شستم که بچه روی زمین لیز خورد و به زمین افتاد. این گفته‌ها از نظر پزشکان منطقی به نظر نمی‌رسید، به همین دلیل جسد برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی فرستاده شد.
متخصصان بعد از بررسی جسد اعلام کردند این کودک مورد شکنجه‌های شدیدی قرار گرفته است و آثار آزار و اذیت جنسی نیز روی بدن او وجود دارد. علت دقیق مرگ نیز شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی بر‌اثر اصابت سر به جسمی سخت عنوان شد.
به این ترتیب زن‌عموی این کودک مورد بازجویی قرار گرفت؛ او به کتک‌زدن و آزار پسربچه اعتراف کرد و گفت: برادرشوهرم و همسرش از هم جدا شده بودند و هیچکدام حاضر نبودند این بچه را نگه دارند، به همین خاطر شوهرم او را به خانه ما آورد تا از بچه مراقبت کند. من سر این موضوع با همسرم اختلاف داشتم و می‌گفتم به من ربطی ندارد از بچه برادرت مراقبت کنم. اما شوهرم اصرار داشت بچه برادرش را خودش بزرگ کند و می‌گفت نباید این بچه در بهزیستی بزرگ شود. بچه کنترل ادرار نداشت و هربار خودش را خیس می‌کرد. روز حادثه وقتی او خودش را خیس کرد عصبانی شدم و او را زدم. سرش به دیوار برخورد کرد و بیهوش شد. بلافاصله زمین را خیس کردم و به شوهرم گفتم بچه پایش سر خورده و زمین افتاده است. بلافاصله او را به بیمارستان بردیم و آنجا گفتند امکان کمک به بچه را ندارند به همین خاطر او را به بیمارستان دیگری بردیم تا نجاتش دهیم.
متهم درخصوص آثار آزار و اذیت روی بدن کودک گفت:، چون بچه کنترل ادرار نداشت هربار که خودش را خیس می‌کرد من با چوب او را تنبیه می‌کردم تا یاد بگیرد دیگر خودش را خیس نکند. آثاری که به‌عنوان تعرض روی بدن او وجود دارد جای تنبیه است.
بعد از اینکه علت مرگ دلخراش این کودک مشخص شد، اولیای دم از متهم شکایت کردند و به این ترتیب پرونده در دادسرا به جریان افتاد. سرهنگ نادر بیگی رئیس پلیس آگاهی البرز ضمن تأیید این خبر گفت: متهم در حال حاضر به زندان منتقل شده است و تحقیقات از او ادامه دارد.
به خاطر خودت و جامعه حتما در اسرع وقت برو پیش دکتر
پدر و مادر بچه هم بعد مرگ اون طفلی یادشون اومده که بچه ای هم داشتن!!