صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۴۵۲۸۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۴ - ۱۰ تير ۱۳۹۹

دکتر حجت‌اله عباسی*؛ بر خلاف تصور رایج و در اقدامی غیرمنتظره، نتایج جستجو در موتور‌های اینترنتی در موضوعات یکسان برای کاربران نتایج مشابهی ببار نمی‌آورد. برحسب مختصات کاربران نتایج شخصی‌سازی می‌شود.

این موضوع بن مایه نظریه "حباب فیلتر" و در کتابی با همین عنوان منتشر شده است. در این نظریه مرتبط با رسانه‌های جدید "الی پاریسر" انگشت روی یکی از پیچیده‌ترین مسائل رسانه‌های اجتماعی گذاشته و آن شخصی‌سازی نتایج در موتور‌های جست‌وجوی اینترنتی است. در باور او در کهکشان مجازی بطور لحظه‌ای، از طریق الگوریتم‌های بسیار پیچیده و هوشمند کاربران تحت کنترل سیستم جمع‌آوری اطلاعات هستند.

در هر جستجوی اطلاعات در غول‌های ارتباطی مانند یاهو، مایکروسافت، فیس‌بوک و بویژه گوگل و دیگر موتور‌های جستجو مختصات جستجو‌های قبلی ملاک و پایه دست‌یابی به یافته‌های جدید اطلاعاتی است. این روند شگفت‌انگیز کاربران را در حلقه‌ای بسته گرفتار کرده و موجب محرومیت از دست‌یابی به اطلاعات و اخبار جدید یا ایده‌های مخالف سلیقه خود حتی به صورت تصادفی است.

غول‌های بزرگ ارتباطی بر اساس سوابق جستجوی اطلاعات، کلیک‌ها، باز انتشار پست‌ها، نوع کامپیوتر، منطقه جغرافیایی، ترجیحات شخصی، علایق سیاسی، فرهنگی و مذهبی کاربران و حتی ترجیحات نزدیکان و دوستان و همفکران؛ صد‌ها نشانه و مختصات فکری کاربران را جمع‌آوری و برای هر کاربر منظومه اطلاعاتی منحصربفرد سامان می‌دهند. به عبارت دیگر مانیتور رایانه در حال تبدیل شدن به یک آینه یک طرفه است که فقط علایق کاربران را منعکس می‌کند.

بر خلاف تصور رایج در فضای مجازی، محیط اطلاعاتی برای کاربران متفاوت است و انگار آنان در جزایر متفاوت زیست می‌کنند. این پدیده اختلال بزرگی در جریان اطلاعات رسانه‌های اجتماعی است. موتور‌های جستجو در مراجعات کاربران متناسب با سطح علایق و سلایق آن‌ها، اطلاعات در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند. این رویه موجب شکل‌گیری پدیده کلیشه اینترنتی است و موجب کاهش درک کاربران از پیچیدگی‌های جهان، ایده‌های جدید، کانالیزه شدن و انزوای اطلاعاتی می‌شود.

موتور‌های جستجو بر اساس ترجیحات کاربران، رکورد‌های اطلاعاتی را از آنان مخفی کرده و داده‌هایی خارج از چارچوب دیدگاه‌های خود دریافت نمی‌کنند!

این پدیده یک نوع انقلاب نامرئی اطلاعات است و زیرکانه افکار کاربران را سازماندهی و چارچوب بندی می‌کنند.

این الگوریتم‌ها ناشی از منافع تجاری غول‌های ارتباطی است. به طور مثال گوگل درباره هر فرد صد‌ها نشانه را جمع‌آوری می‌کند و در موقع جستجوی اطلاعات به شخصی‌سازی جریان اطلاعات می‌پردازد. این بدین مفهوم است که جستجو‌های کاربران متفاوت در موضوعات یکسان به نتایج همسان مختوم نمی‌شود و کاربران بیشتر اطلاعاتی را دریافت می‌کنند که باور‌های قبلی خودشان را تایید می‌کند.

*دکتری مدیریت رسانه و مدرس دانشگاه

ارسال نظرات