صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۷۸۰۲
يادداشت طنز
تاریخ انتشار: ۲۳:۵۷ - ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
قدرت مظاهری؛ یکی دیگه از محسنات کرونا هم شکوفا کردن بعضی استعدادای نهفته‌اس که آدم فکرش هم نمی‌کرد روزی روزگاری همچین کاری بربیآد از دستش.
 
طرف تا حالا دکمه‌ی خاموش روشن کردن کامپیوتر هم بلد نبوده، الآن توی قرنطینه هفت مهارت رایانه رو فوت آب شده و اعلام کرده که می‌تونه بصورت خصوصی تدریس کنه این مهارتا رو واسه همگان! یا اون یکی مثلا؛ کسی که واسه خم شدن یکی از مژه هاش باید حتما ده بیس تایی آرایشگاه رو سر می‌زده، حالا سه هزار و سیصد و سی و سه تا فالوئر داره تو پیجش که نحوه‌ی آرایش سه بعدی و جوون سازی صورت یه پیرزن هشتاد نود ساله و تبدیلش به یه باربی شونزده هفده ساله (گوگوشیسم) رو آنلاین آموزش می‌ده.
 
یکی دیگه که تا حالا فرق جعفری و گشنیز رو نمی‌دونسته، حالا داره توی باغچه‌ی کوچیک خونه‌اش پیوند شوید با باقلا می‌زنه که دیگه واسه شوید باقلاپلو نیازی به تک تک شون نباشه (کارش رو هم نوعی خدمت به بشریت می‌دونه). یا اون یکی مثلا؛ کسی که تا حالا یه سطر یا یه جمله‌ی انشایی بدون غلط غلوط نداشته و فرق فعل و فاعل و مفعول رو نمی‌دونسته، حالا داره در نقد صد سال تنهایی مقاله می‌نویسه و ثابت می‌کنه که مارکز نود و نه سالش رو قپی اومده و همون یه سال تنهایی واسه هفت پشت آدمیزاد کافیه.
 
تو این وسط، یه عده هم استعدادای فردی رو رها کردن و رفتن سراغ کشف استعدادای جمعی. جمعی هم نه. طایفه‌ای و خونوادگی حدودا. مثلا پا شدن با دایی و زن دایی و مهوش و فریده و فرهاد، یه کارگاه خونگی تولید الکل بهداشتی زدن و یه برچسبایی هم زدن رو بطری چن بار مصرف اون با عنوان "اتانول هفتاد درصد دایی جان جعفر". عیبی هم نداره که وقتی می‌زنی به دستات، کهیر می‌زنن دستات و تا عمق وجودت خراشیده می‌شه. همین که می‌بینی جمعی از هموطنات دارن رازی‌وار کشف انواع دیگر الکل می‌کنن، حظ وافر می‌بری!
 
یه گروه دیگه، استعدادای معنوی شون شکوفا شده و آدمایی که تا حالا کسی صداشون رو نشنیده بود و اگه کرونا نمی‌اومد، تا آخر عمرشون همه فکر می‌کردن لال تشریف دارن، یهویی زدن زیر آواز و چنان چهچه‌ای می‌زنن و چنان تحریری میان تو صداشون که تن بانو قمر توی گور می‌لرزه و روحش مارپیچ می‌ره تو ملکوت. بعد علاوه بر آوای شیهه اسبی خودشون، بع بع‌های نورچشمی و غمناله‌های همدم زندگی شون رو هم می‌زارن لایو تا جهانیان ببینن و غبطه بخورن به حال شون.
 
یه عده دیگه هم بعد از چهارهزارسال که از اختراع دستکش توی مصر باستان می‌گذره، به تکنولوژی جدیدی از تولید دستکش رسیدن که یه دونه پلاستیک فریزر رو می‌زارن رو یه سطح فلزی و عینهو شعبده بازا، با یه دونه قاشق داغ از دلش یه دستکش مامانی می‌آرن بیرون و بعدش هم رو به همه لبخند می‌زنن.
 
شیرین‌ترین ماجرا ولی، ماجرای ساخت ماسکه! اولین بار یه معجزه‌ی هزاره‌ی سوم، با ساختن یه ماسک از دستمال کاغذی جلوی دوربین، علاوه بر همه‌ی استعدادایی که تا حالا دیده بودیم ازش، این استعداد شگرفش رو هم رو کرد. گرچه ماسک دستمالی یا دستمال ماسکی به پای نوع N۹۵ اون نرسید، ولی همین که سرآغازی برای بروز و شناسایی کشف استعدادای ماسکی توی این مرز و بوم شد، جای تقدیر و تشکر داره. بعد از این اتفاق میمون بود که همه با خودشون گفتن وقتی هاله جان می‌تونه ماسک بسازه، ما چرا نسازیم!
 
و همین دلیل، کافی بود تا انواع و اقسام ماسک با پارچه‌های زیرپوش، ملحفه، عرقچین، نمد، پتو، کرباس، دبیت، برزنت، گیپور و انواع و اقسام قماش دیگه اختراع بشه و روی مصریان باستان رو سیاه کنه که فکر می‌کردن فقط خودشون بلدن ماسک ابریشمی تولید کنن و نمی‌دونستن اگه تکنولوژی ساخت ماسک به قبل از ملکه صبا هم برمی گشت، مردمانی با استفاده از پارچه‌های استرج و کشباف به این تکنولوژی دست پیدا می‌کنن و روی هر صورتی یه دونه ماسک نصب می‌کنن.
 
از دیگر محسنات کرونا هم این‌که ... حالا فعلا به همین کشف استعداد‌ها بسنده بفرمایید تا باقی محسنات رو هم کشف کنیم و برگردیم دوباره ...
ارسال نظرات