صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۶۶۷
تاریخ انتشار: ۲۳:۰۷ - ۰۵ اسفند ۱۳۹۸
قدرت مظاهری؛ گوشی‌ها یک لحظه از دست نمی‌افتند. پیام‌ها پشت سر هم رد و بدل می‌شوند. تیک‌های ارسال و دریافت مطالب، تصاویر و ویدیو‌های مربوط به شیوع کروناویروس بلافاصله آبی می‌شوند.
 
واتسپ، تلگرام، اینستاگرام، رسانه‌های دیداری و شنیداری و همه و همه انباشته شده‌اند از خبر‌های موثق و غیرموثقی از هجوم و پیشروی ویروس لعنتی کرونا که سنگر به سنگر پیش می‌آید و مثل شبحی نادیدنی جان می‌گیرد.
 
دوستان، اقوام، آشنایان، همکاران و حتی همکلاسی‌های قدیمی مطالب تازه‌ی خود را در کسری از ثانیه برای همدیگر ارسال می‌کنند و ملتمسانه از هم می‌خواهند مواظب و مراقب خودشان باشند. هنوز این مطلب را باز نکرده‌ای که هزاران مطلب دیگر برایت ارسال می‌شود.
 
همه می‌خواهند همدیگر را نجات دهند. انگار عزمی عمومی ورای تصور طبیعی به دنبال مبارزه با این معضل و نجات جان همنوعان خود است. کمی که می‌گذرد، از جایت بلند می‌شوی و به دل خیابان‌های شهر می‌زنی تا وسایل مبارزه با این هیولای ریز و نادیدنی را تهیه کنی! 
 
"تموم کردیم متاسفانه! کلی ماسک بود تا یه ساعت پیش. بردن. همه شونو بردن! "
 
"سی تایی جعبه ضدعفونی آوردیم امروز. مث مور و ملخ ریختن روش و تمومش کردن. پنج تا پنج تا می‌بردن بعضیا! "
 
"هرچی الکل تو انبار هم داشتیم، آوردیم این‌جا واسه مشتریا، ولی به یکی دوتا بطری قانع نیستن که. نفری هف هش تا ورداشتن و چیزی نموند دیگه!"
 
"دستکش، همین یه دونه‌اس که دستمه. چن جعبه چن جعبه بردن و ده دقیقه‌ای همه شون تموم شد!
 
"یه انبار بزرگ پیدا کردن، کلی الکل و مواد ضدعفونی بوده که گذاشته بودن گرون شه بعد بریزن تو بازار! "
 
"یه زیرزمین کشف کردن پر از ماسک و دستکش. یارو محتکره رو هم گرفتن!"
 
انگار توی برزخی. یا اینکه ناخواسته به یکی از شخصیت‌های "کوری" ساراماگو تبدیل شده‌ای. انگار همه‌ی منجی‌ها و راهکار‌های نجات‌شان فقط و فقط مختص فضا‌های مجازی است. درون این فضا است که آدم‌ها برای سلامتی هم دعا می‌کنند، به همدیگر راهکار می‌دهند، قربان صدقه‌ی همدیگر می‌روند، قلب و گل و بوسه و اشک نثار هم می‌کنند، اما وارد فضای واقعی شان که می‌شوی، هیچ دستی برای گرفتن دستت به سویت دراز نمی‌شود.
 
دپو و انبار کردن مایحتاج عمومی مردم در این وانفسای جهنمی توسط عده‌ای زالو از یک سو و بی‌رحمی خودمان در حق خودمان با خرید و گرفتن چند برابر وسایل مورد نیازمان از سویی دیگر، نشان از سقوط آزاد اخلاق و خصایل بارز انسانی دارد.
 
لحظه‌ای می‌نشینی و با خودت فکر می‌کنی. فکر می‌کنی وقتی منش‌های ستوده‌ی انسانی یکی یکی نیست و نابود می‌شوند و اخلاقیات مثل بخار در فضای سرد آدم‌ها محو و استحاله می‌شود، ماندن این جنازه‌ی گوشتی و خاکی چه ارزشی دارد؟! جایی که اخلاق ذره ذره قربانی خودخواهی آدم‌ها می‌شود، جسم حیوانی‌شان چه فضیلتی برای زمین به شمار می‌آید؟!
 
کتاب کنار دستت را برمی‌داری و ورقی می‌زنی. سال‌ها پیش – خیلی سال‌ها پیش – از آن سوی اعصار و قرون کسی می‌گوید: همی می‌ردت عیسی از لاغری، تو در بند آنی که خر پروری! … عیسی‌هامان چقدر دیگر باید لاغر شوند؟! چقدر دیگر؟!
ارسال نظرات
mohammad
۲۲:۴۸ - ۱۳۹۸/۱۲/۰۹
affarin
ناشناس
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۲/۰۷
تشکر. بسیار عالی و حکیمانه. درد امروز جامعه ما.
همكار
۲۰:۳۷ - ۱۳۹۸/۱۲/۰۶
عاااالي