صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۸۸۱۸
البته که در یک جنگِ حقیقی میان ایران و آمریکا، هیچ فردی نمی‌تواند قوانین و قواعد را دور بزند و آمریکا را پیروز میدان کند. اگر ایران همان تاکتیک‌های موثرِ ون ریپر را در جریان جنگ با آمریکا به کار گیرد، این احتمال وجود دارد که حتی آن‌ها بتوانند در مقایسه با آنچه ون ریپر در جریانِ تمرینِ نظامیِ شبیه سازی شده و مضحکِ چالشَ هزاره ۲۰۰۲ انجام داد، خسارات بیشتری را به نیرو‌های آمریکا وارد کنند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۵ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۸
فرارو- دیوید اکس* در پایگاه تحلیلی نشنال اینترست نوشت: سال ۲۰۰۲، وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، یک تمرین نظامی (شبیه سازی در عرصه نبرد) انجام داد که بر اساس آن، ثابت شد تهران قادر است یک ناو آمریکایی را هدف قرار داده و غرق کند. سوالی که در این نقطه مطرح می‌شود این است: آیا رهبریِ سیاسی و نظامی آمریکا از این درسِ سخت، چیزی یاد گرفته است؟

به گزارش فرارو، همزمان با اوج گیری تنش‌ها در منطقه خلیج فارس، ارزشمند است یک تمرین نظامی پنتاگون در سال ۲۰۰۲ را که در قالب آن، گروهی از تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا، به عنوان نیرو‌هایی ایفای نقش کردند که یک کارزارِ خونینِ دفاعی را بر علیه نیروهایِ قدرتمند ترِ آمریکایی رهبری می‌کردند.

نیرو‌های نظامی متنوع، هواپیما‌ها و کشتی هایِ تحت امر ژنرال "پل ون ریپر"، از نظرِ سازمان و توانایی (قابلیت)، به نیرو‌های نظامی واقعی ایران، شباهت داشت. موفقیت ون ریپر در کند کردن و حتی ناکام گذاشتنِ تهاجم نیرو‌های آمریکایی در یک تمرینِ شبیه سازی شده، می‌توانست این نکته را روشن سازد که احتمالا، تهران در جهانِ واقعی، چگونه خواهد جنگید؟

"بلک استیلول" برای وبگاه «ما قدرتمند هستیم» می‌نویسد: "نامِ این تمرینِ نظامی، چالشَ هزاره ۲۰۰۲ بود. " این تمرینِ نظامی توسط "فرماندهی نیرو‌های مشترک "در طول دو سال طراحی شده بود. در این تمرین نظامی، ۱۳۵۰۰ نفر حضور داشتند. اضافه بر این، شمار زیادی مکان‌های آموزشیِ شبیه سازی شده و زنده نیز تعبیه شده بودند که قرار بود یک کشورِ خاورمیانه‌ای نظیرِ ایران را بر علیه ارتش آمریکا، در گودِ مبارزه قرار دهد. این تمرین نظامی همچنین از تکنولوژی‌های پیشرفته‌ای پرده برداری می‌کند که قرار نبوده تا پنج سال پس از آن، به اجرا درآیند".

تمرین نظامی، با اقدامِ نیرو‌های آمریکایی در شکستنِ خط آغاز می‌شد. در این رابطه، لشگر ۸۲ هوابرد و لشگر یکم پیاده نظامی نیروی دریایی آمریکا، حضور داشتند و حمله با وجود آن‌ها شروع می‌شد. زمانی که نیرو‌های آبی (نیرو‌های آمریکایی)، اولتیماتومِ تسلیم صادر می‌کردند، ون ریپر که در مقام فرماندهیِ نیرو‌های قرمز رنگ بود (نیرو‌های ایرانی)، این مساله را رد می‌کرد. با توجه به اینکه دکترینِ دولت بوش، حمله پیشگیرانه علیه دشمنان بود، ون ریپر می‌دانست که نیرو‌های آبی برای هدف قراردادنِ مواضع وی خواهند آمد. کما اینکه آن‌ها چنین هم می‌کردند.

با این حال، ژنرال سه ستاره ون ریپر، ۴۱ سال از عمر خود را در نیروی دریایی آمریکا نگذرانده که در جریان تمرین نظامی بخواهند بزدلانه رفتار کند. به محض اینکه نیرو‌های آبی (آمریکایی)، به نقطه‌ای برسند که امکان بازگشت نداشته باشد، ون ریپر (فرمانده شبیه سازی شده نیرو‌های ایرانی) به آن‌ها حمله می‌کند و به شدت آن‌ها را هدف قرار می‌دهد. نیرو‌های ون ریپر با استفاده از موشک‌های کروز (که از واحد‌های زمینی شلیک می‌شدند)، قایق‌های غیرنظامی، و هواپیما‌هایی که در سطح پایین پرواز می‌کنند، به ناوگان دریایی آمریکا خسارات سنگینی را وارد می‌کنند. در عین حال، قایق‌های تندرو مملو از مواد منفجره، با انجام حملات انتحاری، خسارات سنگینی را به آمریکایی‌ها وارد می‌آورند. شبیه سازی این تقابل نظامی تا حدی به واقعیت نزدیک بود که حتی ون ریپر برای آغاز عملیات نیرو‌های تحت امر خود، از شعائر مذهبی به عنوان رمز عملیات استفاده می‌کند (ایرانی‌ها عمدتا از اسامی مذهبی به عنوان رمز عملیات استفاده می‌کنند).

در کمتر از ۱۰ دقیقه، همه چیز به پایان می‌رسد و نیرو‌های ژنرال ون ریپر، پیروزِ درگیری شبیه سازی شده با نیرو‌های آمریکایی می‌شوند.

"میکا زنکو" در این رابطه، گزارشی برای پایگاه تحلیلی «وار آن در راکس» تهیه کرده است. وی می‌گوید: "تاثیرِ قدرت و توانایی یک دشمن (نیروی مخالف) در نابود کردنِ یک ناو رزمی آمریکایی (که نقشی محوری در نیروی دریایی آمریکا دارد) و از نظر نظامی، بی ارزش کردنِ آن در میدان نبرد، موجب حیرتِ اغلبِ حاضران در تمرین نظامیِ چالش هزاره ۲۰۰۲ شد. شوکِ ناشی از این اقدام موجب شد تا طراحان و سازمان دهندگان این تمرین نظامی، در ادامه برگزاری آن به فریب متوسل شوند و سعی کنند به نحوی، نتایج این مانور را در راستای منافع آمریکا ارزیابی کنند (و تضعیف نیرو‌های ایرانی) ". زنکو در مقاله خود می‌نویسد: "در جریان برگزاری تمرین نظامی، فرمانده فرماندهی نیرو‌های مشترک ژنرال "بوک کرنان"، تماسی فوری از طراحِ تمرین نظامی و ژنرال بازنشسته آمریکایی "گری لاک" دریافت کرد: "قربان، ون ریپر همین الان تمامی کشتی‌های ما را غرق کرد. کرنان این خبر را خبری کاملا بد و منفی ارزیابی کرد، زیرا توانایی نیرو‌های آمریکایی برای ادامه دادن عملیاتشان (اقدام تهاجمی آمریکایی ها) را تا حدود زیادی تضعیف می‌کرد. موضوعی که بخش اصلی عملیات نیرو‌های آمریکایی بود".

نیرو‌های واقعی از فورت برگ (پایگاه نظامی در کارولینای شمالی)، ساحل سن دیگو، و مرکز آموزش ملی فورت آیروین (مرکزی نظامی در بیابان موهاوی آمریکا)، منتظر دستورات بودند. کرنان در این رابطه می‌گوید: "من انتخاب‌های زیادی نداشتم. من باید آن بخش از تمرین نظامی که مربوط به تهاجم نیرو‌های آمریکایی می‌بود را به انجام می‌رساندم. در این لحظه، وی دستور می‌دهد تا آن کشتی‌ها و قایق‌های شبیه سازی شده‌ای را که ون ریپر از کار انداخته بود و واژگون شده بودند، بار دیگر به سطح آب بازگردانند. ژنرالِ ارتش آمریکا بی بی بِل و تیم آبی اش (که نیرو‌هایی را در بر می‌گرفت که آتشِ واقعی را در جریان عملیات بکار می‌گرفتند و مهمات واقعی در اختیار داشتند)، از حملات ابتدایی درس‌هایی را فراگرفتند و در حملات بعدی، نیرو‌های قرمز رنگ را از کار انداختند (حال آنکه در ابتدا شکست خورده بودند) ".

زنکو می‌نویسد:" مداخله‌های اینچنینی توسط سازمان دهندگانِ تمرین نظامی، ون ریپر را شدیدا خشمگین کرد".

نه تنها قوانین و دستورالعمل‌ها در جریان برگزاری تمرین نظامی، نادیده گرفته شدند، بلکه نیرو‌های آمریکا در رابطه با اقدامات خود با دستورات متناقضی رو به رو می‌شدند. زمانی که ون ریپر، نزد کرنان می‌رود تا از وضعیت شکایت کند، با این پاسخ رو به رو می‌شود: "شما خارج از ماهیت نقشی که به شما واگذار شده، ایفای نقش می‌کنید. نیرو‌های مخالف (دشمن)، هیچ وقت آنگونه که شما رفتار کردید اقدام نمی‌کنند".

پس از این واقعه، ون ریپر اعضای تیم قرمز را جمع می‌کند و به آن‌ها می‌گوید تا از دستورات رئیس ستاد ارتش و فرمانده تمرین نظامی، پیروی کنند. استقلالی که ون ریپر معتقد بود نیرو‌های قرمز برای انجام وظایف خود باید داشته باشند، شدیدا نقض شده بود. شش روز پس از آغاز تمرین نظامی، ون ریپر از سمتِ خود به عنوان فرمانده استعفا کرد و در ۱۷ روزِ باقی مانده از تمرین نظامی، به عنوان مشاور، انجام وظیفه کرد.

در آن زمان، تیم آبی (نیرو‌های آمریکایی) توانسته بود به اغلبِ اهداف خود از طریقِ نابودکردنِ نیرو‌های دریایی و هوایی دشمن، تامین امنیت خطوط کشتیرانی، و توقیف یا خنثی سازیِ تسلیحاتِ دشمن، دست یابد (البته که این اهداف با خدعه و نیرنگ حاصل شدند). براین اساس، نیرو‌های دشمن تا حدی توانستند از دولتِ قرمز (ایران) محافظت کنند با این حال، این دولت تا حد زیادی تضعیف شد و نفوذ منطقه‌ای آن تا حد زیادی کاهش یافت (این اهداف با تقلب حاصل شدند).

البته که در یک جنگِ حقیقی میان ایران و آمریکا، هیچ فردی نمی‌تواند قوانین و قواعد را دور بزند و آمریکا را پیروز میدان کند. اگر ایران همان تاکتیک‌های موثرِ ون ریپر را در جریان جنگ با آمریکا به کار گیرد، این احتمال وجود دارد که حتی آن‌ها بتوانند در مقایسه با آنچه ون ریپر در جریانِ تمرینِ نظامیِ شبیه سازی شده و مضحکِ چالشَ هزاره ۲۰۰۲ انجام داد، خسارات بیشتری را به نیرو‌های آمریکا وارد کنند.
 

*دیوید اکس، دبیر بخشِ دفاعی و نظامی پایگاه خبری نشنال اینترست است.
ارسال نظرات