«شما بايد حرف هاى ما را در روزنامه بنويسی. بگويى كه داريم با چه فلاكتى زندگى مى كنيم. اينجا چيزى از زندان كم ندارد. از تمام اين صحنه ها فيلم و عكس بردار. بنويس كه ما در اين روستاى بدون گاز و نفت گير افتاده ايم.» اين جمله ها عصاره حرف هاى اهالى روستاى هندل آباد است كه يك روز از هفته را منتظر شنيدن صداى بوق ممتد كاميونى هستند كه بوى گاز در اطراف آن مانند شبهى سرگردان پرسه مى زند. روستايى كه فقط يك ساعت با مشهد فاصله دارد و به قولى بيخ گوش شهر است اما دامنه مشكلات و سختى هايش به گونه اى است كه انگار اهالى اش در يكى از دور افتاده ترين روستاهاى سيستان و بلوچستان زندگى مى كنند؛ صف هاى بلند بالاى گاز و كمبود نفت و دلهره از تكرار نشدن نوبت بعدى ارسال نفت، در كنار كمبود آب در زمستان و جيره بندى در تابستان، مصائب اصلى اهالى اين روستاست. غلامرضا زحمتى، 32 سال است كه مسئول گازرسانى به تعدادى از روستاهاى بدون گاز در اطراف مشهد است. در طول عمرکارى اش، قرعه كشى به نام تعدادى از روستاها افتاده است و از فهرست او براى گازرسانى با كپسول خط خورده اند، اما هندل آباد هنوز جزو روستاهايى است كه اهالى اش بايد چشم انتظار ماشين گاز باشند و آن طور كه معلوم است حالاحالاها هم در اين فهرست باقى مى ماند.