فرارو- بامداد جمعه، دولت در اقدامی ناگهانی، قیمت بنزین را افزایش داد و آن را سهمیهبندی کرد. بر اساس اعلام شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران، از این پس قیمت هر لیتر بنزین سهمیهای ۱۵۰۰ تومان و نرخ هر لیتر بنزین آزاد سه هزار تومان شده است. کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی، علل دور و نزدیک زیادی برای تصمیم جدید دولت برمیشمارند. اما در این میان، یک عامل نادیده گرفته میشود: انقلاب انرژی در آمریکا.
به گزارش فرارو، در سالهای اخیر صنعت انرژی آمریکا شاهد تحولات عمیقی بود که بر سیاست خارجی این کشور تاثیرات مهمی برجای گذاشت. اما سوال این است که انقلاب انرژی در آمریکا چه تاثیری بر افزایش قیمت بنزین در ایران دارد؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، باید اندکی به عقب بازگشت و مناسبات ایران و آمریکا را به طور کلی بررسی کرد.
دولت حسن روحانی روحانی میگوید حدود ۱۸ میلیون خانوار ایرانی (تقریبا ۶۰ میلیون نفر) برای تهیه ضروریات زندگی به کمکهای مادی دولت نیاز دارند. اما از آنجا که منابع مالی دولت در اثر کاهش شدید درآمدهای نفتی پایین آمده، دولت برای کمک به این خانوارها مجبور است که قیمت بنزین را افزایش دهد و درآمدهای حاصل از این افزایش را در میان مردم مستمند بازتوزیع کند. البته، برخی کارشناسان، صرفهجویی در مصرف سوخت و واقعیسازی قیمت آن را دلیل افزایش قیمت بنزین میدانند. اما واضح است که تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران، دولت روحانی را از نظر مالی در مضیقه گذاشته و آن را به سمت افزایش قیمتهای سوخت سوق داده است.
انقلاب انرژی در آمریکا و تاثیر آن بر تحریم صادرات نفتی ایران
یک روز پس از حمله ۱۴ سپتامبر به تاسیسات نفتی عربستان سعودی در شرق این کشور که حدود پنج درصد عرضه جهانی نفت را متوقف کرد، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در توئیتی کوتاه نوشت: «نفت فراوان!»
یک روز بعد، در ۱۶ سپتامبر، ترامپ در توئیتی، از خودش به خاطر تبدیل شدن آمریکا به تولیدکننده شماره یک انرژی در جهان، تشکر کرد و نوشت: «ما به نفت و گاز خاورمیانه نیاز نداریم و در حقیقت نفتکشهای بسیار کمی در آنجا داریم.» او بارها ادعا کرده که آمریکا بزرگترین تولیدکننده انرژی در جهان شده است. بررسی آمار تولید نفت در آمریکا، نشان میدهد که ادعاهای ترامپ تاحدودی درست، اما مبالغهآمیز است. جدای از این، شکوفایی صنعت نفت آمریکا مدتها قبل از ریاستجمهوری ترامپ شروع شده بود. هر چند که در دوره ترامپ، افزایش تولید نفت آمریکا شتاب بیشتری گرفت و از ۹.۱۴ میلیون بشکه در روز به ۱۲.۳۴ میلیون بشکه در روز رسید.
بخوانید:
این افزایش نقش مهمی در اعمال تحریمهای نفتی علیه ایران داشت. از یک طرف، وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه کمتر شد و این بدین معناست که آمریکا از ناامنی احتمالی در خاورمیانه نگرانی کمتری دارد. از طرف دیگر، توانست به بعضی مشتریان نفت ایران، مانند هند و کره جنوبی، نفت بفروشد.
در حال حاضر به رغم اعمال تحریمهای نفتی علیه ایران و ونزوئلا، قیمتهای جهانی نفت در محدوده ۵۷ تا ۶۳ دلار است. چنین قیمتی در مقایسه با قیمتهای سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ - یعنی سالهای تحریم نفت ایران در دوره اوباما- بسیار پایین است.
در سال ۲۰۱۲ آمریکا با هدف محدود کردن برنامه هستهای ایران، تحریمهای نفتی علیه ایران را آغاز کرد. اما به رغم داشتن حمایت بین المللی، هیچگاه صفر کردن صادرات نفت ایران را امکانپذیر نمیدید. این امر چند دلیل داشت: اولا بازارهای جهانی به نفت ایران نیاز داشت. دولت باراک اوباما به موازات اعمال فشار نفتی بر ایران، به سایر کشورهای نفتی فشار میآورد تا تولیدشان را بیشتر کنند. ثانیا، خود آمریکا به واردات نفت نیاز مبرم داشت. بنابراین، اگر ایران در سال ۲۰۱۲، در واکنش به تحریمهی نفتی آمریکا، تنگه هرمز را میبست، آمریکا و دیگر اقتصادهای بزرگ جهان به دلیل وابستگی به نفت خلیج فارس، با چالش جدی مواجه میشدند. از این رو، در سال ۲۰۱۳، دولت اوباما به رغم حمایت بین المللی، به سختی توانست صادرات نفت ایران را به محدوده ۷۰۰ هزار تا یک میلیون بشکه برساند. همچنین در ماه می ۲۰۱۳، آمریکا به کشورهایی که واردات نفت از ایران را کاهش داده بودند، معافیت نفتی داد.
اما دقیقا در همان سالی که آمریکا برای مشتریان نفت ایران معافیت نفتی صادر کرد، اتفاق دیگری در حال رخ دادن بود. در نوامبر ۲۰۱۳، برای نخستین بار پس از سال ۱۹۹۵، تولید نفت آمریکا از واردات نفت آن پیشی گرفت. از آن زمان تاکنون، تولید نفت آمریکا روند افزایشی داشته به طوری که امروز تقریبا به ۱۴ میلیون بشکه در روز رسیده است. براساس آمار اداره فدرال اطلاعات انرژی آمریکا، تولید نفت آمریکا از سال ۲۰۰۹ تاکنون پیوسته در حال افزایش بود. به دلیل همین افزایش، آمریکا در سال ۲۰۱۸، از نظر تولید نفت، از عربستان و روسیه هم جلوتر افتاد. ایالتهای نفتی آمریکا، مانند نورث داکوتا، آلاسکا، کالیفورنیا، اوکلاهوما، نیومکزیکو و خصوصا تگزاس، به برکت فناوریهای جدید، تولید نفت خود را بیشتر کردند.
در چند سال گذشته، تولید نفت آمریکا پیوسته در حال افزایش بود.
در چنین شرایطی آمریکا در هشتم ماه می ۲۰۱۸، به طور یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد و تمام تحریمهای خود را دوباره علیه ایران اعمال کرد. آمریکاییها از همان ابتدا، هدف عجیبی را دنبال کردند: صفر کردن صادرات نفتی ایران. بسیاری از ناظران و همچنین مقامات ایران، تحقق چنین هدفی را غیرممکن دانستند. چرا که تحریمهای آمریکا این بار فاقد حمایت بین المللی هستند. علاوه بر این، ایران تهدید کرده بود که در صورت توقف صادرات نفت خود، هیچ نفتی از تنگه هرمز عبور نخواهد کرد. اما ناگهان، آمریکا اعلام کرد که نه تنها به نفت خاورمیانه نیاز چندانی ندارد، بلکه حتی نفت موردنیاز کشورهایی که به خاطر تحریمهای کاخ سفید خرید نفت از ایران را متوقف کرده بودند را تامین خواهد کرد و چنین هم شد. در پی توقف صادرات نفت ایران، صادرات نفت آمریکا به دو مشتری اصلی نفت ایران، یعنی هند و کره جنوبی، بیشتر شد. جدای از این، کاخ سفید اعلام کرد که بسته شدن تنگه هرمز، منافع اقتصادهای آسیایی مانند چین و هند و ژاپن را تهدید میکند نه منافع آمریکا. از این رو، این کشورها باید در تامین امنیت تنگه هرمز و خلیج فارس نقش عمدهای را بازی کنند.
احتمالا سیاستسازان ایرانی اینگونه محاسبه کرده بودند که «اوباما با وجود حمایت گسترده بین المللی نتوانسته بود صادرات نفت ایران را کاملا قطع کند و در نهایت مجبور شد برای مشتریان نفت ایران معافیت صادر کند. حال که ترامپ فاقد این حمایت است قطعا نمیتواند صادرات نفت ایران را صفر کند یا آن را شدیدا کاهش دهد؛ و حتی اگر در این کار موفق شود، ایران با بستن تنگه هرمز جامعه جهانی را برای لغو تحریمهای نفتی ایران تحت فشار قرار خواهد داد.» اما تغییرات و تحولات صنعت انرژی در آمریکا و دیگر کشورهای نفتی مانند عربستان و روسیه، کارایی این محاسبه احتمالی را زیر سوال برد. به نحوی که هم اکنون، به رغم تحریم شدن نفت ایران، سازمان اوپک اجرای توافق کاهش تولید نفت را ادامه میدهد. معنای این کار این است که بازارهای نفت حتی با غیاب نفت ایران، عمیقا از افزایش عرضه نفت رنج میبرند. رنجی که با تداوم افزایش تولید نفت آمریکا در آینده بیشتر خواهد شد. این در حالی است که اوپک در سال ۲۰۱۳، تولید نفت خود را به شدت افزایش داده بود.
اینگونه بود که افزایش مستمر و بدون سروصدای تولید نفت در تگزاس و دیگر ایالتهای آمریکا، ظرف کمتر از یک دهه، تعادل ژئوپلتیک خلیج فارس را به هم زد و به اجرای موثر تحریمهای نفتی ایران و در نتیجه، گران شدن بنزین کمک کرد. البته شاید تگزاس شرایط گران شدن سوخت در ایران را فراهم کرد، اما قطعا در اعلام غافلگیرانه افزایش قیمت بنزین در نیمه شب تقصیری نداشت!
شاید حق ش باشه گرونتر از این هم باید باشه
چون واقعا دولت در وضعیت بدی قرار گرفته
ولی بنظر من قبل از افزایش قیمت بنزین باید یه سری زیر ساخت ها رو تقویت کنن که مردم برای هر چیزی با ماشین تو شهر و جاده ها تردد نکن
یکی از راههای افزایش درامد دولت بیخیال شدن از خودرو سازی داخلی هست که هیچ منفعتی ندارن هر از گاه هم دولت مجبور میشه بهشون پول هم بده
دوما منبع درامد گرفتن مالیات واقعی هست متاسفانه فکر حقوق بگیران مالیات میدن
دولت با افزایش درامد از طرق دیگر و سرمایه گذاری در زیر ساخت ها میتونه با خیال راحت قیمت بنزین رو به قیمت فوب خلیج فارس حتی بالاتر برسونه
مردم هم از خودرو شخصی فقط برای سفرهای ضروری و مسافرت استفاده خواهند کرد
از همه اینا مهم تر از بین رفتن اعتماد ملی هست
شهید رجایی اومد با مردم مستقیما حرف زد ملت عزیز ما در شرایطی نیستیم بتونیم بنزین یک تومنی بدیم قیمت رو کرد سه تومن که از قیمت جهانی هم بیشتر بود ولی همه با جان و دل قبول کردن
چون اعتماد وجود داشت
متاسفانه هر روز مردم خبر از فساد مالی میشنون و باعث از بین رفتن اعتماد میشه که نتیجه اش میشه این