صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۱۸۶۷
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۶ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۸
علی منتظری*؛ مقامات و دیپلمات‌های کشورمان مواضعی متشابه را در موضوع برجام و تحولات یک‌ساله اخیر آن به میان می‌آورند. سیاسی‌ها و دیپلمات‌ها همانی را می‌گویند که سخنگوی سازمان انرژی و رئیسش می‌گویند و مقامات سازمان انرژی اتمی همانی را می‌گویند که سیاسی‌ها و دیپلمات‌ها، می‌گویند. پس به اظهارات کمالوندی در سه ماهه اخیر نگاه کنید، این یعنی این که مرز امور فنی برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران با مرز سیاسی آن مخلوط شده است، علت آن هم جز این نیست که بخش سیاسی در موضوع برجام کم آورده است و از بخش فنی برنامه صلح‌آمیز اتمی ایران استمداد جسته است در حالی که این امر یک اشتباه بزرگ است و برای زدودن این اشتباه هیچ راهی جز آن نیست که بخش سیاسیِ کار یعنی گفتگو‌ها بر اساس کارت فنی برنامه اتمی صلح آمیز ایران هر چه زودتر متوقف شود، زیرا آنچه به عنون کارت بازی با بخش فنی، توسعه‌ای و تحقیقاتی برجام از سوی دیپلمات‌ها و مقامات سیاسی کشورمان انجام می‌شود بازی با یک کارت سوخته و بی‌فایده‌ای است که فقط دودش به چشم برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران می‌رود. اما چرا؟
 
کارت بازی در مذاکرات با اتحادیه اروپا چیست؟
۱- برنامه اتمی کشور‌های مختلف از دو نوع بیشتر نیست یا برنامه تلفیقی نظامی – صلح آمیز اتمی است و یا صرف صلح آمیز. برنامه اتمی ایران به اعتراف توافقنامه بین المللی برجام ۲۰۱۵ و سپس شورای امنیت، به اعتراف سازمان‌های اطلاعاتی اروپایی و آمریکایی از سال ۲۰۰۳ به بعد و به اعتراف ۱۶ دور گزارش آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای از شق دوم و صد در صد صلح آمیز است.

۲- حالا ما با کدام کارت در حال بازی هستیم؟ آیا با کارت برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران می‌توانیم بازی کنیم؟ بازی با این کارت مثل این است که با کارت تولید برق توسط نیروگاه‌های آبی کشور در مذاکرات با اروپا یا آمریکا استفاده کنیم.

۳- معنای بازی با کارت‌های موثر و چالش برانگیز در مذاکرات با طرف دیگر یعنی چه؟ معنایش آن است که وقتی از این حربه استفاده می‌کنید دودی به چشم رقیب یا دشمن می‌رود. مثالی واضح‌تر بزنیم. فرض کنید می‌خواهیم با کارت تنگه هرمز بازی کنیم و برای این منظور این آبراه جهانی، حیاتی و استراتژیک را به مدت یک هفته می‌بندیم. بستن این آبراه برای هفت روز آتش به اردوگاه غرب و همه مشتریان جهانی نفت حوزه خلیج فارس می‌زند، در حدی که حتی ممکن است فتیله جنگی بین‌المللی را هم ایجاد کند، وقتی این آبراه را به عنوان کارت بازی می‌بندید اقتصاد جهانی را مختل می‌کنید و همه به تکاپو می‌افتند تا به سرعت راه حلی برای آن بجویند، از راه حل نظامی رویارویی با ایران گرفته تا راه حل‌های سیاسی مرضی الطرفین. اما ما الان با کارت بخش فنی برنامه صلح‌آمیز اتمی ایران در مذاکرات استفاده کرده و آن را به رخ دوست و دشمن در مذاکرات برجامی می‌کشانیم. آیا کسی هست که پاسخ دهد با این اقدام چه دودی به چشم طرف مقابل مذاکرات یا دشمن نثار می‌کنیم؟ آیا با این کارت، ما خود را آزار می‌دهیم یا دشمنان و رقبا را؟

۴- حالا فرض محال کنیم که ما صاحب برنامه نظامی اتمی بودیم و مثلا ۵۰ موشک بالستیک اتمی آماده شلیک هم در انبار‌ها آماده داشتیم. در چنین حالتی می‌توانستیم با این کارت راحت‌تر بازی کنیم و یک بمب اتمی را برای ارسال پیام در قلب یکی از کویر‌های ایران منفجر می‌کردیم. این یعنی بازی با کارت برنامه اتمی ایران که هم کارت سیاسی است و هم کارت نظامی – فنی.

۵- با این مقایسه و نمونه‌گیری‌ها، روشن می‌شود که کارت بازی با برنامه صلح‌آمیز اتمی ایران در هرگونه مذاکرات برجامی بازی با یک کارت سوخته است، زیرا طرف مقابل حتی یک دسته تره هم برای ما خرد نمی‌کند، شاهد دلیل قاطع ما اجرای تهدیدات مرحله‌ای کاهش تعهدات برجامی ایران در مقابل اتحادیه اروپا است. آیا ایران از اجرای سه مرحله گام‌های کاهشی تعهدات چیزی از اروپا یا آمریکا به دست آورده است؟ آیا ریالی به اندوخته‌های استراتژیک ایران در بخش‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی افزوده است؟ آیا این سیاست یا همان بازی با کارت برنامه صلح‌آمیز اتمی ایران موفق شده است گره‌ای از گره‌های تحریم اقتصادی کشورمان را باز کند؟
 
برنامه صلح آمیز اتمی ایران نباید کارت مذاکرات باشد
۶- اختلاط برنامه صلح آمیز اتمی ایران به روند کور، سردرگم و بی‌نتیجه مذاکرات برجامی یک اشتباه بزرگ و البته بدون نتیجه است که نه تنها عایدی نصیب کشورمان نمی‌کند بلکه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران که اعتراف جهانی برجام و سازمان ملل متحد (شورای امنیت سازمان) را به همراه دارد را در معرض خطر قرار می‌دهد. ما گام به گام سه مرحله از کاهش تعهدات برجامی را اجرایی کرده ایم که چه پیامی به طرف مقابل برسانیم؟ آیا اگر شما با برنامه تولید برق یا تولید گندم ایران طرف مقابلت را در مذاکرات تهدید کنید شوخی‌بردار نیست؟ یا نه، شما در حال ارسال سیگنال به طرف‌های دیگر برجامی هستید که ما با کاهش تعهدات به سوی برنامه نظامی اتمی پیش می‌رویم؟ اگر این است که همه دنیا می‌داند براساس فتوای صریح مقام معظم رهبری شما بر طبل توخالی می‌زنید و هیچگاه در سایه چنین حکم شرعی- حکومتی نمی‌توانید به سوی برنامه نظامی اتمی حرکت کنید.

۷- قلب تپنده برجام که در سال ۲۰۱۵ با ۵+۱ به امضا رسید نظارت‌های آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای است. با این اصل، فرض کنیم که مذاکرات برجامی با اروپایی‌ها و دیگران متوقف شود و ایران بدون هرگونه مذاکره‌ای جدید فقط این خط شفافیت را با آژانس بین‌المللی همچنان حفظ کند و آژانس در بازرسی‌های آینده همچنان بر صلح‌آمیز بودن برنامه اتمی ایران مهر تایید بگذارد. در چنین حالتی آیا جامعه موسوم به جامعه بین‌الملل می‌تواند خدشه‌ای به برنامه صلح آمیز ایران وارد کند؟ روشن است که هرگز هیچ طرفی نمی‌تواند تشکیکی در برنامه اتمی ایران کند. در چنین حالتی دیگر ما چه اصراری داریم همچنان بحث برنامه اتمی ایران را دستمایه گفتگو با اروپا قرار داده و تهدید در مذاکرات برجامی را متوجه کارت بازی با برنامه اتمی صلح‌آمیز ایران قرار دهیم. مصرف استفاده از این کارت با توجه به هدف ایران از برنامه هسته‌ای و پذیرش اصل منطقی نظارت دقیق و مستمر بازرسان آژانس بین‌المللی از سال ۲۰۱۵ به بعد به کارت سوخته‌ای تبدیل شده است که دود استفاده از آن به چشم برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران می‌رود.

۸- حالا بر فرض محال فرض کنیم ایران با کاهش تعهدات برجامی می‌خواهد بگوید که به سوی برنامه نظامی اتمی در حال حرکت است، آثار چنین موضعی چیست؟

الف: اتحادیه اروپا، چین، روسیه، آمریکا، کشور‌های ذی نفوذ منطقه‌ای در جهان موضعی واحد علیه ایران اتخاذ می‌کنند و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

ب: انتخاب چنین فرض محالی در چنین اوضاع و احوال منطقه‌ای و بین المللی بدترین انتخاب نظام به شمار می‌رود و ایران را به کارتی ارزان قیمت برای خرید و فروش بین قدرت‌های بزرگ تبدیل می‌کند.
 
ج: ایران با این انتخاب فرضی، راه را برای ایجاد اجماع جهانی و اقدام مشترک نظامی یا استفاده از کارت تهدید نظامی علیه خودش مجددا هموار می‌کند.

اصل داستان چیست؟
حالا به اصل داستان برگردیم؟ اصلا داستان مگر داستان برنامه صلح آمیز اتمی ایران است که ما با این کارت وارد بازی دور باطل اتحادیه اروپا و آمریکا شده ایم؟ همه اهل فن در گوشه و کنار ایران و جهان می‌دانند برنامه صلح آمیز اتمی ایران یک برنامه بسته شده از سال ۲۰۱۵ است، همه می‌دانند که برجام آمده است تا از تولد یک غول نظامی-اتمی بزرگ جدید در جهان جلوگیری کند و برنامه برجام این هدف را برای قدرت‌های بزرگ جهانی (بدون استثناء) محقق کرده است و ایران در سایه برجام هرگز نخواهد توانست به برنامه نظامی اتمی حتی گرایش پیدا کند. حال که چنین است و چنین اعتماد راسخ جهانی در باره برنامه اتمی ایران وجود دارد پس چرا مقامات و موسسات کشورمان با کارت برنامه صلح آمیز اتمی ایران بازی می‌کنند؟ آیا به راستی این یک کارت سوخته نیست؟
 
ما باید به این اعتقاد و باور برسیم که موضوع برجام در همان سال ۲۰۱۵ به پایان رسیده و به هیچ وجه نمی‌تواند مجددا دستمایه بین اطراف باشد لذا ورود به گفتگو با غرب با محوریت برنامه اتمی ایران ارائه بهانه‌ای به طرف مقابل مذاکرات است که از ابتدا می‌داند ایران قدرت مانور در این برنامه را ندارد. از همین رو هیچ چاره‌ای نداریم تا برای آن که بتوانیم قدرت خود را به رخ حریف بکشانیم برنامه اتمی صلح آمیز را از روی میز برداریم و اجازه دهیم برنامه صلح امیز اتمی ایران به دور از منازعات سیاسی بین الملل راه آرام خویش را برای قدرتمندتر شدن ادامه دهد.
 
آمریکا و تلاش برای مذاکره با ایران
اما در پس همه این فشارها، اصل داستان در جایی دیگر رقم خورده است جایی که آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند تا با ایران وارد گفتگو شوند، حالا آیا شما معقول و منطقی می‌بینید که همه تلاش‌های آمریکا برای گفتگو با ایران به منظور کسب معاهده‌ای شبیه برجام کنونی با ایران است؟ آیا آمریکا به راستی در پی اصرار گفتگو با تهران، به دنبال گفتگو بر سر برجامی است که به ریشه‌های مستحکمش برای جلوگیری از انحراف ایران به سوی برنامه نظامی اطمینان کامل دارد؟ وقتی آمریکا برای گفتگو با ایران به فراتر از برجام و به مابعد برجام می‌اندیشد پس چرا ما با کارت برنامه اتمی صلح امیز کشورمان با اروپایی گفتگو می‌کنیم که حتی قادر نیست موافقت یک گام مثبت کوچک را از آمریکا کسب کند؟
 
اگر من و شما بر سر این موضوع اتفاق نظر داشته باشیم حتما به این نقطه مشترک می‌رسیم که بازی با کارت برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران اقدامی بسیار خطرناک است که می‌تواند آینده این برنامه که در سایه مجاهدت‌های پنهان و آشکار و افتخار آمیز مردان و دانشمندان بزرگ ایرانی به دست آمده است را به مخاطره اندازد. از همین رو دیپلمات‌ها و مقامات کشورمان باید در مذاکرات برجامی با اتحادیه اروپا، اهداف، دستور مذاکرات و شیوه آن تجدید نظر کنند و به راهی که در آن دور باطل حرف اول آن را می‌زند خاتمه دهند.
 
اگر تا اینجای کار با هم، هم عقیده باشیم آنگاه تازه به اول راه می‌رسیم که پس گره اصلی در کجا است و آیا موضوع اصلی در فلک اروپایی‌ها می‌چرخد یا در حوزه آمریکا؟ و از این مرحله است که باید به این سوال اساسی پاسخ دهیم که آیا راهی برای گفتگوی بین ایران و آمریکا وجود دارد؟
 
به همه ساز و کار‌های این سوال در روز آینده پاسخ می‌دهیم.

قسمت دوم: برنامه دیپلماسی و گفتگوی ایران و آمریکا
در بررسی گذشته به اینجای کار رسیدیم که مذاکرات برجامی و شیوه برخورد با موضوعات آن نمی‌تواند به نفع ایران تمام شود، زیرا اروپا به رغم تلاش هایش حال چه از سر ناتوانی اش بوده یا از سر انتخاب‌ها و اراده اش، نتوانسته است مطالبات اقتصادی ایران را برآورده کند، زیرا گره اصلی این انسداد سیاسی و اقتصادی برنامه تقابل آمریکا با ایران بوده است.
 
آمریکا برای این منظور از حربه‌ای به نام ناکارآمدی برجام برای جلوگیری از گرایش ایران به برنامه‌های نظامی هسته‌ای استفاده کرده است این در حالی است که همه کارشناسان برنامه‌های نظامی-اتمی می‌دانند ایران با تکیه بر تعهدات برجام هرگز قادر نیست به سوی برنامه‌های نظامی سوق پیدا کند و حتی آمریکایی‌ها نیز نه تنها از برجام سال ۲۰۱۵ بلکه از سال ۲۰۰۳ میلادی یقین کامل دارند که ایران هیچ تلاشی برای بهره برداری از برنامه نظامی در دستور کار نداشته است و زمینه‌های بین المللی و منطقه‌ای نیز هرگز این فرصت را به ایران نمی‌دهد که به سوی نظامی کردن برنامه اتمی صلح امیز حرکت کند.
 
برجام بهانه‌ای برای گفتگو با ایران

پس چرا آمریکا حلقه محاصره اقتصادی ایران را به بهانه برجام تنگ کرده است؟
۱- اگر دستاویز برجام هم نبود، آمریکا برای تقابل با ایران با بهانه‌ای دیگر همین سیاست را در عصر دونالد ترامپ با حلقه مشاورین صهیونیستی و جنگ طلبش علیه ایران عملی می‌کرد، زیرا خروجی سیاست‌های رییس جمهور آمریکا نشان می‌دهد که بخش مهمی از افسار سیاست خارجی آمریکا دست لابی یهودی در آمریکا است. انتقال گستاخانه پایتخت آمریکا به قدس غربی، شکل دهی معامله بزرگ قرن بر سر موضوع فلسطین، به رسمیت شناختن انضمام بلندی‌های جولان به اسرائیل، به رسمیت شناختن تدریجی شهرک‌های یهودی نشین به اسرائیل و حمایت از ساخت شهرک‌های جدید، قطع کمک‌های مالی آمریکا به آنروا، خروج هم زمان اسرائیل و امریکا از یونسکو به بهانه سیاست‌های ضد اسرائیلی این سازمان بین المللی، چشم پوشی از جنایات اسرائیل در پویش مردمی نوار غزه تحت عنوان بازگشت به وطن که در طی آن تا کنون بیش از ۴۰۰ فلسطینی به شهادت رسیده و هزاران تن زخمی شده اند و ... همه گویای آن است که لابی یهودی در دستگاه کاخ سفید دوران طلایی اش را سپری می‌کند، به قول بسیاری از کارشناسان انگار که بنیامین نتنیاهو تصمیم گیرنده سیاست خارجی آمریکا است. خروج آمریکا از برجام هم استمرار همین نوار‌های حمایتی از اسرائیل است.

۲- آمریکایی‌ها علم یقین داشته که با خروج از برجام، محاصره اقتصادی سختی علیه ایران اجرا می‌کنند و آگاهی کاملی داشتند که اروپا در سایه این تحریم‌ها راه‌های جایگزین ندارد ضمن این که امیدوار بودند تا این سیاست، همراهی اروپا را نیز به دنبال داشته باشد. از همین رو است که ما می‌گوییم اروپا چه ارادی و چه غیر ارادی قدرت مقابله با آمریکا را ندارد و به بیانی دیگر اروپا حاضر نخواهد شد به خاطر ایران هزینه‌ای سنگین را در برابر آمریکا متحمل شود.

۳- حتی اگر آمریکایی‌ها با علم به عدم همراهی اروپا خروج از برجام را کلید زدند، اما اطمینان داشتند که اروپا به تنهایی نمی‌تواند ضامن بهره برداری ایران از آثار اقتصادی برجام شود. فراتر از آن، امریکایی‌ها همچنین اطمینان خاطر داشتند که چین و روسیه نیز بدون همراهی آمریکا نمی‌توانند مطالبات اقتصادی ایران از برجام را محقق سازند.

۴- حضور پرقدرت ایران در حوزه خاورمیانه از نگاه آمریکایی‌ها دلیل دیگری بود تا محاصره اقتصادی جواب بیشتری دهد، زیرا ایران هم زمان می‌بایستی هم از حوزه نفوذ خویش در خاورمیانه حمایت کند و هم با مشکلات اقصادی داخلی دست و پنجه نرم کند.

حالا با گذشت بیش از ۱۶ ماه از خروج از برجام روشن شده است آمریکا با ادعا‌ها و بهانه‌های مشابه سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۱۳ مجددا ایران را آماج ترویسم اقتصادی قرار داده است در حالی که همه این بهانه‌ها و ادعا‌ها در توافق برجام ۲۰۱۵ جمع شده و به پایان رسیده بود و همه دنیا به صلح آمیز بودن برنامه اتمی ایران گواهی داده اند.

اصل داستان را نمی‌خواهیم بیش از این کش دهیم. آمریکا پس از بکار گیری همه دستاویز‌ها و عملی کردن تحریم‌ها حالا جار و جنجال مطالبه گفتگو‌ها را علم کرده است. آن‌ها از تعیین پیش شرط‌ها برای هرگونه مذاکره‌ای آغاز کرده اند و اکنون رییس جمهور آمریکا مدعی است که بدون هرگونه پیش شرطی حتی در ایران حاضر به گفتگو با رییس جمهور ایران است.

توجه به یک نکته مهم
در ادامه بحث منتشره قبلی در اینجا از یک نکته مهم نباید عبور کنیم و آن این است که همه جار و جنجال مذاکرات برجامی در طی ماه‌های اخیر که منجر به چند دور گفتگوی ایران با اروپا، گفتگوی‌های تلفنی طولانی و فشرده امانویل مکرون با رییس جمهور شیخ حسن روحانی و سپس اتخاذ گام‌های سه گانه تعلیقی ایران شده است در حقیقت دایر مدار خروج آمریکا از برجام بوده که هدف اصلی این ماجرا هم کشاندن ایران به میز مذاکرات با آمریکایی‌ها بوده است، با این وجود همه تخم مرغ‌های گفتگوی ایران در سبد اتحادیه اروپا بوده است که خود از سیلی‌های سیاست خارجی دونالد ترامپ در امان نبوده است.
 
در چنین اوضاع و احوالی، ما پس از ناامیدی و ناکامی در اجرایی شدن تعهدات اروپا با استخدام کارت بازی با برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران به سوی تعلیق سه مرحله‌ای تعهداتمان دربرجام پیش رفته ایم و این جای بحث و همان تأملی دارد که پیشتر گفته بودیم، وقتی مشکل آمریکا است و اروپا ناتوان از اجرای تعهدات و وعده ها، پس چرا کارت بازی با برنامه صلح آمیز اتمی کشورمان را روی میز مذاکرات با اروپایی‌ها قرار داده ایم تا آمریکایی‌ها بدون دردسر و بدون پرداخت هرگونه هزینه‌ای مجددا علیه ایران در حوزه برجام تاخت و تاز کنند؟ آیا با این شرایط گفتگو با اروپا متوقف شود بهتر از ادامه مذاکرات نیست؟
 
صورت مسئله ساده بین ایران و آمریکا
قرائت صورت مسئله بین ایران و آمریکا الان از همیشه راحت‌تر شده است. آمریکا پس از آن همه اقدامات اکنون خواستار مذاکرات مستقیم و بدون واسطه با ایران است. ایران می‌گوید که شرایط مذاکرات ناعادلانه است و فقط در صورتی حاضر به گفتگو می‌شود که آمریکا به برجام بازگشته و تحریم‌های پس از خروج آمریکا از برجام یکجا لغو شود.
 
این صورت مسئله خیلی روشن و واضح است، اما حل آن هم می‌تواند آسان و هم سخت باشد. دیپلماسی ایرانی بجای آن که مذاکراتی فشرده و بی نتیجه در ابعاد اقتصادی با اروپا داشته باشد باید این معادله و گره را حل کند. زیرا فرانسه نیز با همه تلاش‌ها در ادامه سیاست‌های واسطه گرایانه کشور‌های دیگر نتوانست طرحش را اجرایی کند و ترامپ آب پاکی را بر روی دستان مکرون ریخت و حالا هم انسداد سیاسی گفتگو‌ها بین ایران و اروپا پیش آمده و هم انسداد میانجی گری فرانسه بین ایران و آمریکا و هم خبری از گفتگو‌های ایران و آمریکا در میان نیست.
 
لزوم حفظ مکانیسم برجام
لازم به یاداوری است هدف ما هرگز خروج از برجام و بی اعتنایی به این توافق نیست بلکه الزاما تاکید داریم که سیاست دولت و نظام بر حفظ برجام یک انتخاب درست و هوشمندانه در شرایط کنونی است، اما روی سخن ما گفتگو با کارت‌های نامفید در مذاکرات برجامی با اتحادیه اروپا و لزوم گردش سیاست خارجی به انتخاب‌هایی قوی‌تر و مثمر ثمرتر است که نتیجه آن عایدی ملموس در داخل و خارج کشور داشته باشد و گام‌هایی را اتخاذ نکنیم که دودش به چشم خودمان برود.
 
کشف فرمول مذاکره با آمریکا
با این وصف و اگر اتفاق نظر داریم که مشکل اصلی با آمریکا است پس ما باید به دنبال گزینه‌ای باشیم که مصالح ملی ایران را تامین کند که در بهترین حالت شکل گیری معادله‌ای است که آمریکا تحریم‌ها را لغو و به برجام بازگشته، مذاکرات مستقیم دو طرف آغاز و هیچیک به فرمول مورد نظر برای بازگشت آمریکا به برجام و قبول مذاکرات از سوی ایران اعتراضی نکنند.
 
این فرمول به نظر ساده می‌آید، اما اجرایی کردن آن شاید سخت به نظر رسد. فرض اولیه ما در دیپلماسی خارجی این است که گره‌ها را باز کنیم، سد‌ها را فرو ریزیم و خاک ریز‌هایی که جلوی رشد و تعالی ایران ایجاد شده است را برچینیم. با این حال به نظر نمی‌رسد همه عوامل ناکامی آمریکا در گفتگو با ایران به دلیل مؤلفه‌های خارجی باشد و برخی از آن ممکن است ناشی از تحولات داخلی هر دو کشور نیز باشد.
 
آمریکا اکنون در آستانه انتخابات ریاست جمهوری است (سال ۲۰۲۰) و همین امر ممکن است دستاویزی برای تلاش ترامپ جهت گفتگو با ایران به شمار رود. ایران نیز در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی است که پس از آن نوک گرایشات سیاسی داخلی به سوی انتخابات ریاست جمهوری ایران تغییر می‌یابد و همین امر نیز ممکن است بر محاسبات داخلی و چگونگی برخورد با مذاکره امریکا نیز تاثیر گذارده و برخی از رقبای سیاسی در صدد بهره برداری از آن باشند.
 
وحدت ملی در مذاکره با آمریکا
به همین دلیل به نظر میرسد اولین اصل مهم در چگونگی رفتار با موضوع مذاکرات با آمریکا به وحدت ملی صفوف داخلی برای دفاع از انقلاب اسلامی و مصالح ملی کشور باز می‌گردد. با این تفاصیل به نظر می‌رسد بهترین گزینه همان است که راهی پیدا شود تا پیش پای امریکایی‌ها گذارد که به شکلی به برجام بازگردند بدون آن که صورت مسئله گفتگو‌های آتی در آن تعیین شود، بازگشتی که آمریکایی‌ها آن را عقب نشینی تلقی نکنند، بازگشتی که ترامپ هزینه خسارت باری در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا به دلیل آن نپردازد چه آن که ترامپ به مذاکرات با ایران روی می‌آورد تا پیروزی خویش را در سال ۲۰۲۰ قطعی کند. از سوی دیگر بازگشت آمریکا به برجام باید به نوعی باشد که رضایت خاطر ایران را جلب کرده و به منزله زیر پا گذاردن اصول اصلی تلقی نشود و با بازگشت امریکا بتواند اصل آغاز گفتگو با آمریکا را بپذیرد. آیا راهی برای کشف این فرمول پیدا می‌شود؟ آیا می‌توان حتی فرمولی موقت و قابل مناقشه و بررسی برای این امر پیدا کرد؟ پاسخ به این سوال تلاشی است که باید دیپلماسی کشور در صدد آن برآید و یا حتی دیپلماسی آمریکا باید آن راه را پیدا کند. اگر به اصل گفتگوی مستقیم با ایران ایمان دارند و شعاری و نمایشی نیست.
 
اگر همه راه‌ها مسدود شد آنگاه راه حل چیست؟
حالا ممکن است راهی پیدا نشود و موضوع مذاکرات ایران و آمریکا تا پایان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همچنان معلق و پا در هوا مانده و دست بر قضا، دونالد ترامپ هم در انتخابات بعدی ریاست جمهوری پیروز شود. البته شکل گیری چنین معادله‌ای می‌تواند بدترین حالت برای ما باشد، اما آیا در چنین شرایطی باز هم باید در برجام بمانیم؟ آیا باید همچنان در چنین شرایطی به مذاکرات با اروپا به منظور کسب ثمرات اقتصادی برجام ادامه دهیم یا باید راه سومی را دنبال کنیم.
 
به دلیل آن که در دنیای سیاست همه چیز امکان پذیر است ما راه سومی داریم که در آن از برجام قدیمی خارج شده و برجامی جدید بنا نهیم. به این موضوع در بررسی آینده خواهیم پرداخت.

قسمت سوم: خروج از برجام قدیم و ورود به برجام جدید
حالا فرض بر این است که هیچ راهی برای گفتگوی ایران و آمریکا پیدا نشده و همه گره‌ها به قوت خود بین دو طرف باقی است در حالی که اروپایی‌ها نیز به تعهدات خود عمل نکرده یا نمی‌توانند عمل کنند. آیا در چنین شرایطی پشت سر هم باید گام‌های تعلیقی چهار و پنج و ... را به حساب تکنولوژی صلح آمیز اتمی کشورمان ادامه دهیم و آسیب جدی به برنامه فنی و علمی برنامه صلح امیز اتمی ایران وارد کنیم؟ آیا بدترین تصمیم را اتخاذ کرده و از برجام بدون هرگونه جانشین و جایگزینی خارج می‌شویم؟ مجددا تاکید می‌کنم که خروج از برجام بدترین تصمیمی است که در شرایط کنونی بین المللی و منطقه‌ای ایران می‌تواند آن را اتخاذ کند مگر آن که راه حلی جدید ارائه شود.
 
جمهوری اسلامی ایران از انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک"برجام" با ۵+۱ منافع کامل اقتصادی نداشته است. به جز برهه‌ای کوچک، پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌های سنگین علیه جمهوری اسلامی ایران، همان منافع محدود اقتصادی نیز دوباره مسدود شده و اقدامات شرکای ایران در اتحادیه اروپا (فرانسه، انگلیس، المان) و ایجاد کانال ساز و کار مالی "اینستکس" تا کنون منافع اقتصادی از برجام برای ایران به همراه نداشته است. این در حالی است که ایران از اقدامات و تلاش‌های روسیه و چین برای حفظ برجام و تلاش برای ایفای تعهدات راضی بوده و تشکر کرده است.
 
ساز و کار‌ها برای برجام جدید
ساز و کار برجام در حالی بین ایران و ۵+۱ در سال ۲۰۱۵ شکل گرفته که آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای نقش محوری و اساسی در آن به دلیل اعمال نظارت بر برنامه اتمی صلح آمیز ایران و ارائه گزارش به شورای امنیت سازمان ملل و کشور‌های عضو ۵+۱ داشته است.
 
اکنون در سایه ابزار و اهرم‌های مهم توافق برجام و آژانس بین المللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی ایران می‌تواند برای خروج از بن بست ناشی از اقدامات تخریبی آمریکا و عدم اجرای تعهدات از سوی اتحادیه اروپا، گزینه ایی را در صدر اقدامات دیپلماتیک خود قرار دهد:

۱- ایران به شکل رسمی از برجام و تعهدات ناشی از حضور آمریکا (به عنوان ناقض توافق نامه بین المللی) و اتحادیه اروپا (ناشی از عدم اجرای تعهدات فرانسه، المان و انگلیس در برجام) خارج شود، اما هم چنان همکاری خود با آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای به منظور ارائه شفافیت از صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای ادامه دهد.

۲- ایران به دلیل تلاش و التزام به اجرای تعهدات دو کشور عضو شورای امنیت و توافقنامه برجام (چین و روسیه) قرارداد و توافقنامه‌ای جدید مشابه برجام با این دو کشور به امضاء رسانده و چند عضو ناظر به معاهده جدید (کشور‌هایی که از سال ۲۰۱۵ میلادی تلاش داشته اند تا با ایران روابط حسنه و اقتصادی داشته باشند مثل ترکیه، عراق، سوریه، هندوستان، قطر، مالزی، کره جنوبی، ژاپن، پادشاهی عمان، کویت، و.) اضافه کرده و جایگاه آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای به عنوان بازوی اجرایی راستی آزمایی را همچنان حفظ کند و پس از انعقاد قرارداد یا توافقنامه جدید عملا برنامه جامع اقدام مشترک"برجام ۲۰۱۵" را ملغی اعلام کرده و آثار وضعی هرگونه گفتگویی با اتحادیه اروپا و آمریکا را در باره برنامه اتمی صلح آمیز از بین برده و شاخص‌های اعتراف بین المللی به برنامه اتمی صلح آمیز ایران را تغییر داده، اما مکانیسم برنامه صلح آمیز اتمی در قبال آژانس بین المللی را در قالب جدید همچنان حفظ کند.

۳- هم زمان با تعیین خطوط عریضه معاهده جدید برنامه اتمی صلح آمیز ایران، تهران خواستار توافقنامه نظامی - امنیتی فراگیر با چین و روسیه و کشور‌های ناظر در توافقنامه جدید، در راستای مبارزه با تروریسم شده و یک پیمان نامه امنیتی نظامی جدید (همچون ائتلاف نیرو‌های غربی علیه تروریسم) ایجاد و در قالب مبارزه عملیاتی با تروریسم و حفظ امنیت و مصالح ملی ایران و منطقه امکان ایجاد اتاق فرماندهی نظامی مشترک مبارزه با ترویسم را در داخل کشور فراهم کند تا به عنوان قطب عملیات زمینی، هوایی و دریایی علیه تروریسم در خاورمیانه اقدام کنند.

۴- چین و روسیه به عنوان کشور‌های عضو شورای امنیت، معاهده اتمی جدید ایران و پیمان نامه نظامی- امنیتی جدید در منطقه خاورمیانه علیه تروریسم را به شورای امنیت برده و به عنوان دو معاهده و یا دو توافقنامه جدید بین المللی به ثبت برسانند.

۵- ایران در سایه تجربه مثبت دو معاهده جدید با چین و روسیه، می‌تواند معاهدات نظامی و امنیتی خود با این دو کشور را در سطح غرب آسیا (خاورمیانه و منطقه خلیج فارس) توسعه دهد.

چه آثاری بر این طرح بار می‌شود؟
۱- ایران با آن که از برجام ناشی از توافقنامه سال ۲۰۱۵ با ۵+۱ خارج می‌شود، اما همچنان در قالب تثبیت همکاری با آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای همچنان برنامه شفاف اتمی صلح آمیزش را به شکل گذشته راستی ازمایی می‌کند، اما این راستی آزمایی دیگر هیچ ارتباط وضعی و حقوقی با آمریکا و اتحادیه اروپا (فرانسه، آلمان، انگلیس) ندارد.

۲- ایران با این اقدام هوشمندانه و فاقد هرگونه مؤلفه‌های تنش آمیز به اتحادیه اروپا اعلام می‌کند که به عنوان یک شریک استراتژیک (پس از برجام ۲۰۱۵) جایگاه خود را از دست داده است و ایران در قالب استراتژی‌ها جدید با این اتحادیه تعامل خواهد داشت.

۳- ایران عملا با این اقدام به شکل دیپلماتیک و بدون ورود به هرگونه تقابل امنیتی و نظامی با آمریکا، به دولت دونالد ترامپ در آمریکا پاسخی محکم و دیپلماتیک داده و با این اقدام، آمریکا خواهد فهمید که هرگونه فرصت گفتگوی مستقیم با رییس جمهور ایران شیخ حسن روحانی را از دست داده است و جمهوری اسلامی ایران وارد معادلات استراتژیک با هم پیمانان جدید شده که آمریکا جایی در آن ندارد، همچنین آمریکا دیگر حقی برای اظهار نظر در باره برنامه صلح آمیز اتمی ایران نیز ندارد.

۴- این اقدام ایران همچنان در همکاری با بخش بزرگی از جامعه جهانی در قالب تحولات غرب اسیا ارزیابی می‌شود و ایران همچنان ارتباط خود را با مجموعه بین المللی در برنامه اتمی صلح آمیز و مبارزه با ترویسم حفظ می‌کند و هیچگونه شائبه‌ای علیه ایران ایجاد نمی‌شود.

۵- ایران هم زمان با انعقاد این توافقنامه اتمی جدید، خروج رسمی خود از برجام ۲۰۱۵ را اعلام می‌کند بی آنکه اصول و مبانی حاکمیت ملی اش را خدشه دار کند و بی آن که به تعهداتش در قبال جامعه جهانی و آژانس بین المللی کوتاهی کرده باشد.

۶- ایران با این اقدام خویش خط اقتصادی "راه ابریشم" را در قالب هم پیمانی‌های جدید تثبیت می‌کند و امکان تبادلات مالی و تجاری مستقل از اتحادیه اروپا و آمریکا را در غرب و شرق آسیا فراهم می‌کند و این در حالی است که به شکل طبیعی، ایران قلب تپنده راه ابریشم نیز ارزیابی می‌شود.

دیدگاه‌ها و مبانی این طرح چیست؟
۱- خروج احتمالی جمهوری اسلامی ایران از برجام ۲۰۱۵ در حالی که جایگزینی برای آن در نظر گرفته نشده است، ورود به یک مخاطره سیاسی بین المللی است که هزینه‌های سنگینی بر ایران و منافع ملی کشورمان تحمیل می‌کند. اقداماتی که موجب نشانه دار شدن ایران در روابط بین الملل می‌شود و تحمیل هزینه بر سیاست خارجی ایران است، ما باید تلاش کنیم تا آمریکا و متحدانش از برنامه، اقدامات و طرح‌های ایران برای دستاویز کردن فشار در سطح بین الملل بر ایران استفاده نکنند.

۲- هنگامی که برنامه اتمی ایران به طور کامل و مستند صلح امیز است پس چرا باید به سوی اقداماتی برویم که شائبه صلح‌آمیز نبودن آن از سوی دشمنان تبلیغ شود؟ همه اجماع داریم که آمریکا در نهایت تلاش دارد تا ایران را با آژانس بین المللی انرژی اتمی شاخ به شاخ کند، اما ما باید تلاش کنیم که هرگز این اقدام صورت نگیرد.

۳- حتی اگر برجام ۲۰۱۵ هم در کار نمی‌بود ایران باید اقدامات و سیاست‌های شفاف و آشکار در قبال سوالات و درخواست‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی ارائه می‌داد تا صلح آمیز بودن برنامه اتمی ایران روشن شود. اکنون که شانزده بار آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای بر صلح آمیز بودن برنامه اتمی ایران صحه گذارده پس این مسیر باید همچنان فعال باقی بماند تا ایران معاهده فرضی با چین و روسیه با حضور ناظرین جدید را به امضاء برساند. از قبال همکاری کنونی هوشمندانه و حساب شده ایران با آژانس، هیچگونه آسیبی متوجه امنیت و مصالح ملی ایران نمی‌شود و لازم است همین مسیر هم چنان در قالب اقدامات و برنامه‌هایی که با سیاست خارجی ما همخوانی داشته باشد ادامه پیدا کند.

۴- هر راهکاری در کشور و سیاست خارجی برای برخورد با موضوعات امنیتی، نظامی و سیاسی باید متضمن حفظ منافع و مصالح ملی ایران باشد.

۵- اقتدار نظامی و امنیتی ایران در منطقه که اکنون با شاخص واقعی سرنگونی هواپیمای جاسوسی امریکا در قلمروی هوایی ایران ارزیابی می‌شود باید به حوزه دیپلماسی کشور انتقال یابد. وقتی ما دستاوردی بزرگ در حوزه نظامی و امنیتی را رونمایی می‌کنیم بلافاصله باید در حوزه سیاست، دیپلماسی و اقتصادی ترجمه و مورد بهره برداری قرار گیرد چرا که اقتدار نظامی-امنیتی و دیپلماسی دو روی یک سکه در سیاست خارجی هر کشوری است.
 
*کارشناس سیاسی و امور بین الملل
ارسال نظرات