صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

هیولا متنوع‌تر و سرگرم کننده‌تر از قبل پیش می‌رود، کما اینکه همچنان نیش و کنایه‌های خودش را هم از قلم نمی‌اندازد. شخصیت خانواده‌ی شرافت کاملا شکل گرفته است و تازه به دوران رسیدگی و حول بودنشان برای تغییر طبقه و لذت بردن و پز دادن از امکانات جدید، به خوبی از آب در آمده و نمایش داده می‌شود.
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۶ - ۲۵ تير ۱۳۹۸

فرارو- قسمت یازدهم از فصل اول سریال کمدی هیولا به کارگردانی مهران مدیری، دوشنبه ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۸ وارد شبکه نمایش خانگی شد.

در خلاصه داستان این قسمت آمده است: «خانواده شرافت درگیر تغییر سبک زندگی خود می‌شوند و در گام اول می‌خواهند محل زندگی شان را عوض کنند. این تغییرات موجب می‌شود مهرافزون به آن‌ها مشکوک شود و تجسس در زندگی آن‌ها را بیشتر کند...»
 
برای خرید حلال و دانلود قانونی قسمت 11 سریال هیولا با حجم نیم بها اینجا کلیک کنید"

شهره و مادر هوشنگ به هیچ وجه نمی‌توانند سیاست چراغ خاموش را ادامه دهند. آن‌ها بالاخره در مقابل زخم زبان‌های مینا مقاومتشان را از دست می‌دهند.
 
مینا که برای سر و گوش آب دادن و فهمیدن اوضاع و احوال مالی فامیل و مستاجرشان، یعنی خانواده‌ی شرافت، به خانه‌ی آن‌ها سری زده بود، با یخچال پر از مواد غذایی و تلوزیون ۸۰ اینچ و پوست‌های برنزه شده‌ی شهره و مادر هوشنگ و کیف خارجی مارک دار او مواجه می‌شود. زخم زبان‌ها و تیکه انداختن‌های مینا باعث می‌شود که شهره و مادر شوهرش دست از لاپوشانی بردارند و با افتخار از دگرگون شدن وضع مالیشان به مینا بگویند.
 

شرافت‌ها قدم بعدی پیشرفتشان را عوض کردن خانه و رفتن از محله‌ی قدیمیشان می‌دانند و برای این کار شروع به گشتن به دنبال خانه می‌کنند. اما با پول پیش و اجاره‌ای که آن‌ها برای این کار در نظر گرفته اند از اندرزگو تا رسالت و چه بسا پایین‌تر از آن، جایی برای آن‌ها پیدا نمی‌شود.

این امر باعث می‌شود که شرافت باز هم به فکر پول گرفتن از خاف و آقای کامروا بیفتد. کامروا هم که به راحتی موافقت می‌کند و قول پرداخت ۲۰۰ میلیون تومان را به او می‌دهد. این مبالغ نه تنها برای کامروا و خاف عددی نیستند بلکه به آن‌ها کمک می‌کنند تا پرونده‌ای که برای هوشنگ می‌سازند پر بار‌تر شود.

همه چیز بدون اینکه هوشنگ متوجه باشد به سیر نزولی اش ادامه می‌دهد. تحصن مال باختگان صندوق فرهنگیان هم که به سمت طغیان پیش می‌رفت، با نقشه‌ی هیئت مدیره آرام می‌شود و با مظلوم نمایی آقای نور دیده باز هم برای آن‌ها زمان خریده می‌شود و مال باختگان دست به سر شده و به خانه هایشان باز می‌گردند. هوشمند کامروا هم دوره‌ی کار آموزی اش را در هیئت مدیره شروع می‌کند و اعضا هم همچنان به بیزینس خودشان می‌پردازند.

نور دیده: بنده مفتخرم که اعلام کنم که در راستای حمایت از وارد کنندگان و صادر کنندگان و با رایزنی‌هایی که انجام دادیم، مجوز ممنوعیت تولید لاک غلط گیر و جوهر پاک کن رو در کشور گرفتیم.

سعیدی: خب نور دیده جان، مردم شریف ما جوهر پاک کن از کجا بیارن؟

نور دیده: مگه ما مردیم؟! الان جوهر پاک کن جزء کالا‌های اساسی حساب می‌شه و ما از طریق شرکت لاک غلط گیر و جوهر پاک کن خاف، یا همون "لاخاف"، با ارز دولتی لاک غلط گیر و جوهر پاک کن وارد می‌کنیم. (تشویق اعضای هیئت مدیره)

هیولا متنوع‌تر و سرگرم کننده‌تر از قبل پیش می‌رود، کما اینکه همچنان نیش و کنایه‌های خودش را هم از قلم نمی‌اندازد. شخصیت خانواده‌ی شرافت کاملا شکل گرفته است و تازه‌به‌دوران رسیدگی و حول بودنشان برای تغییر طبقه و لذت بردن و پز دادن از امکانات جدید، به خوبی از آب در آمده و نمایش داده می‌شود.

هیولا با گذشت یازده قسمت به پختگی رسیده است و به خوبی ادبیات خود را برای مخاطبش جا انداخته و با آن به راحتی ارتباط برقرار می‌کند.
ارسال نظرات