فرارو- کارشان با اعضا و جوارح بدن شروع شده است. ابتدا تصمیمگیرنده جان بیمارانشان بودند و رفته رفته به تصمیمگیرنده درباره جان و مال مردم کشورشان تبدیل شدند. علی اکبر ولایتی و حسن قاضی زاده هاشمی پزشکانی هستند که اظهاراتشان این روزها با جنجالهای زیادی رو به رو شده است.
از طبابت به سیاست
ولایتی یکی از پرحاشیهترین سیاستمداران ایران است. جمله "من وثوقالدوله نیستم" را از او بسیار شنیدهایم. او را با داشتن ۳۸ شغل ابوالمشاغل جمهوری اسلامی میشناسند. طبابت خوانده، کتاب تاریخی نوشته و در آخر دیپلمات شده است. او اخیرا در همایشی به مناسبت "هفته دفاع مقدس" و در ارتباط با شرایط کنونی کشور گفته: "از یمنیها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت میکنند. به جای لباس لنگ میبندد و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است با پای پیاده و سعودیها از دست اینها عاجز شدند. " حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت دولت با برخی اظهاراتش مورد انتقاد افکار عمومی قرار گرفت.
باغنشین سعدآباد حاضر است نان خشک بخورد؟
در واکنش به ولایتی و قاضی زاده هاشمی تصاویر و کاریکاتورهایی در برخی روزنامهها منتشر شد. ولایتی در شبکههای مجازی هم که همیشه پیشتاز واکنش به اظهارات عجیب و غریب سیاستمداران است سوژه کاربران شد. بسیاری از کاربران اظهارات ولایتی را در برابر خانه بزرگ او در سعدآباد قرار دادند. کاربری نوشته: «آقای ولایتی گفته از یمنیها مقاومت کردن را یاد بگیریم که با دست خالی ونان خشک در برابر دشمن ایستاده اند. سلمنا، اما ایشان حاضر است برای کمک به مردم برای مقاومت مقابل دشمن، نرخ ویزیت اش را کمتر کند؟ یا حاضر است از باغ سعد آباد خارج شود وجایی در وسط شهر مثل بقیه مردم زندگی کند؟»
قرار بود ژاپن اسلامی شویم، حالا لنگ بستن را از یمنیها یاد بگیریم؟
واکنشها حتی در قاب رسانه ملی نیز دیده شد. محمد دلاوری مجری برنامه پایش شبکه یک نیز در طعنه به ولایتی گفت: من خواستم این سؤال را از ایشان بپرسم که برادر ببخشید ما قرار بود «ژاپن اسلامی» بشویم، شما الان نسخه میپیچید که برویم از یمنیها نان خشک خوردن و لنگ بستن را یاد بگیریم؟! بعد ما خودمان هشت سال دفاع کردیم جانانه؛ بدون لنگ، با شلوار، خیلی هم شیک. آنها باید از ما مقاومت یاد بگیرند. بعد هم به فرض که ما ایده شما را اجرا کنیم، به فرض که ما برویم سراغ استراتژی نان خشک و لنگ شما قول میدهی که همه ما عین هم باشیم؟ لنگهایمان عین هم باشد؟ نان خشکهایمان را یک جا بخوریم؟ این طور نباشد که یک نفر نان خشک خود را در ویلای کوچولوی ششصد – هفتصد متری! نزدیک سعد آباد بخورد بعد ما نان خشکهایمان را در تورقوزآباد کنار خیابان سق بزنیم. این طوری نباشد که یک نفر لَنگ یک لُنگ سوراخ باشد و یک نفر پنجاه تا پنجاه تا لنگ داشته باشد. یا بچه هایش لنگهای مخصوص داشته باشد. این طوری نباشد ها؟ اگر قرار است مقاومت کنیم همهمان عین همدیگر سفت و قرص باشیم.
برای دو سال طول عمرشان هزینه کنیم؟بعد از ویدئوی جنجالی و پاسخ او به مردم بجستانی که از مشکل هزینه فیزیوتراپی سخن میگوید، برخی رسانهها اظهارات چند ماه قبل او را نیز بازنشر کردند. موج واکنش به قاضی زاده هاشمی تقویت شد. قاضی زاده هاشمی در برنامه نگاه یک صدا و سیما در پاسخ به سوال مجری برنامه و درباره تامین هزینه بیماری خاص SMA گفته بود: «آیا مردم حاضرند برای دو سال طول عمر بیشتر یک نفر، یک میلیارد هزینه کنیم؟» از به صرفه نبودن تامین هزینههای این بیماری حرف زد. او با بیان آنکه وزارت بهداشت ظاهرا تصمیمی برای تخصیص بودجه برای ۱۰۰ بیمار را ندارد، مدعی شد که مردم راضی نیستند به این بیماران کمک شود. او گفت: "من الان ماندهام که شیر خشک تامین کنم، واکسن تامین کنم، داروی شخصی که حیاتش در طول زمان به یک دارو وابسته است را تامین کنم و یا شخصی که که دارو ممکن است دو سال به طول عمر او اضافه کند؟ "
سوگند بقراط یاد کرده اند؟ولایتی و قاضی زاده هاشمی پیش از آنکه وارد سیاست شوند بنا بر سنت طبابت، قاعدتا باید سوگند بقراط یاد کرده باشند. طبق این سنت کهن پزشک موظف است با هیچ بیماری ناعادلانه برخورد نکند. این دو پزشک این روزها بعد از اظهارات جنجالیشان با واکنشهای تند و تیز افکار عمومی رو به رو شده اند؛ واکنشهایی که میتوان آنها را در این بیت سعدی خلاصه کرد: "گوسپند از برای چوپان نیست؛ بلکه چوپان برای خدمت اوست" این بیت سعدی در حکایت ۲۸ گلستان با عنوان در سیرت پادشاه آمده است. بیت قبلیاش نیز میگوید: "پادشه پاسبان درویشست/ گر چه نعمت بفر دولت اوسـت"
طبیبی که پارتیزان شدالبته ولایتی و قاضیزاده، تنها سیاستمداری نیست که از طباطت به سیاست رسیده است. در جهان نمونههای این دو کم نیستند. البته ارنستو چهگوارا و مهاتیر محمد مشهورترین این نمونهها هستند. چگوارا کمتر به عنوان سیاستمدار و بیشتر به عنوان چریک شناخته میشود. برخی تصور میکنند دیپلمات بودن با انقلابی بودن منافات دارد. اگر این گزاره صحیح باشد، ولایتی نقطه مقابل چهگواراست. از شخصیتهای اصلی انقلاب کوباست. چه با رویای صدور انقلاب کوبا عطای وزارت را به لقایش بخشید دوباره پا در میدان جنگ گذاشت. اما سرانجام در بولیوی دستگیر و تیرباران شد. مهاتیر محمد نیز، نخست وزیر مالزی نیز سیاستمدارانی است که ابتدا طبابت و سپس سیاست آموخت. او با الگوگیری از ژاپن، مالزی را به کشوری تولیدکننده و صادرکننده فولاد، وسایل الکترونیکی و اتومبیل مبدل ساخت.
جنجال سوم قاضی زاده
با همه اینها قاضی زاده به این موج مخالفتی که در برابر خود دید، توجهی نشان نداد. آخرین اظهارات جنجالی او به دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز مربوط میشود. جایی که یک دختر دانشجوی مخالف دولت در برابر قاضیزاده، وزارتخانه تحت امر او را به انتقاد میبندد و وزیر را عامل نگاه اشرافی معرفی میکند. فارغ از درستی یا نادرستی انتقادات و گرایش سیاسی این دانشجو، قاضی زاده هاشمی از خود واکنشهای جنجالی دیگری نشان داد. او تفکر این دانشجو را به منافقین تشبیه کرد و او را تکفیری خواند. دانشجوی منتقد را احمدی نژادی، همسنگ منافقین و تکفیریها خواند. این در حالی است که از وزیر انتظار میرود با آستانه تحمل بالاتری با مخالفانش برخورد کند.
بیماران صعبالعلاج حتی برای یک ساعت حق حیات دارند
علی اکبر رنجبرزاده، پزشک و عضو هیات رئیسه مجلس است. او به فرارو میگوید: اولویتبندیهای درمانی یک واقعیت است. البته دولت باید تلاش کند که بتواند همه بیماران را مورد حمایت قرار دهد. خانوادههایی که بیمار دارند طبیعتا مایلند هزینههای هنگفتی هم بپردازند ولو آنکه طول عمر بیمارشان یک ماه بیشتر شود؛ بنابراین نمیتوان گفت که افزایش کوتاه طول عمر مانع خدمات رسانی میشود. با این حال واقعیتهایی را هم باید بپذیریم. نوزاد یا کودکی که در معرض یک بیماری است و با یک امکاناتی میتواند به زندگی برگردد با فردی که علم پزشکی میگوید او نهایتا دو ماه دیگر زنده میکند فرق دارد.
کمیسیون بهداشت مجلس میگوید: طبیعی است که اولویت با شخصی است که طول عمر بیشتری داشته باشد. اما این را باید بپذیریم که حتی کسانی که بیماران صعب العلاج دارند حق حیات دارند حتی برای یک روز یا یک ساعت. دولت موظف است برای همه سطوح مختلف اعتبار لازم را بپردازد که مردم دغدغه نداشته باشند. میتوانیم از خیلی از مزایای دیگر کم کنیم و بر بودجه بهداشت و درمان اضافه کرد تا هیچ وقت چنین مشکلاتی گفته نشود و مردم هم دچار نگرانی نشوند.
مشکلات اول برای مسئولین سپس برای مردم
او در ارتباط با اظهارات وزیر بهداشت به مردم بجستانی که به کلیپ خودت بمال مشهور شده نیز میگوید: من نمیتوانم در این مورد اظهار نظر کنم. چون گاهی بعضی مسئولین صحبتهایی در جمعی محلی صحبتی میکنند که در بضاعت آن جمع است. این صحبتها وقتی رسانهای و در سطح ملی مطرح میشود، قضاوتهای مختلفی به دنبال دارد.
این عضو هیات رئیسه مجلس همچنین با اشاره به روایت رطب خورده رطب منع مکن میگوید: مردم زمانی توصیههای مسئولین را میپذیرند که سطح زندگی آنها هم متناسب با مردم باشد. البته نیت آقای ولایتی نیت خالصانه و فرمایش ایشان هم نیز درست بود. ما در یک مقطع زمانی میتوانیم ثروت، امکانات و جان و مال خود را برای ماندگاری مسیری که شهدا ترسیم کرده اند فدا میکند. شاید منظور آقای ولایتی نیز همین بوده است نه اینکه افرادی که در فقر به سر میبرند شرایط را تحمل کنند و ایشان که در رفاهند موقعیت خود را داشته باشند. پیشگامان عرصه پذیرش خطر، مشکلات و مصائب باید در ابتدا مسئولین و سپس مردم باشند.
زنده باد آقای مهران مدیری
این درسی است که به قول حضرات باید از علی آموخت و تبعیضی بین مردم و مقامات نباید قائل شد.اگر پیرو علی هستیم باید عدالت را رعایت کنیم وگرنه اگربخواهیم فقط در مورد مردم عادی اعمال کنیم یک بی عدالتی و فقط یک شعار سیاسی است
هاشمي روراست و مردمي و متخصص در كارش است.
مشكل اساسي ما بعد از انقلاب از آنجائي شروع شد كه براي هر حوزه اي تخصص قائل شديم الا حوزه سياست! هر كسي با هرسابقه اي و هر صلاحيت داشته و نداشته اي توانست هر وقت خواست پاچه اش را بالا بزند و وارد حوزه سياست شود. در حالي كه عرصه سياسي در همه جاي دنيا يك عرصه تخصصي و نه تفنني بحساب مي آيد. از پزشكان كه بگذريم مهندسان و فن سالاران هم يد طولايي در حوزه سياست دارند و همگي آن را شغل دوم خود مي دانند. حتي انجمن اسلامي مهندسيني داريم كه بعنوان يك حزب سياسي نماينده، رئيس مجلس و رئيس جمهور تعيين مي كند و كسي هم نمي پرسد كه دقيقا ربط مهندسي و اسلامي و سياسي چيست؟!
ما بنياني را گذاشته ايم كه حالا حالاها متخصصين شغل دوم سياسي مان از آن بايد منتفع شوند و ولايتي و هاشمي هم تنها محصولات اين كارخانه تخصصي نيستند!
خدارا شاهد میگیرم دانشچویان پزشکی فقط به حفظ کردن درس و کمتر از 5%شاید در جنبش دانشجوئی نقش داشتند بنا بر این مواضع خود بزرگ بینی وغرورشان کاذب وامربر آنها مشتبه گردیده که نژاد یا ژن برترند آنها خوب نیک میدانند که در قبل از انقلاب دانش اموزان نخبه رشته ریاضی را انتحاب ودر دانشکده های فنی وعلوم پایه که بر عکس پزشکی حفظ کردنی نبود بلکه فهمیدنی ونیاز به تفکر وتعمق واندیشه داشت را انتحاب شا گردان متوسط کلاس رشته طبیعی آنزمان یا تجربی فعلی بعدش رشته ادبیات یا علوم انسانی و بعد دراخر رشته های هنرستان یا همون فنی وحرفه ای فعلی ولی بخاطر فقز فرهنگی جامعه فکر میکنند دکترها نابغه قرنندو این امر آنهارا به غرور کاذب واداشت از این 2 دکتر بپرسید انصافا" شاگرد چندم کلاسشان بودندو شاگردهای نحبه شان چه رشته ای خواندندچرا باید دکتر های برق ومکانیک ماهانه 8 میلیون حقوق بگیرند ولی آقایان اطباِء متحصص از 100 میلیون تا 700-800 میلیون ،در ضمن میتوان گفت همینپزشکها اگر رشته فنی میخوندند کمتر از 7 سال نمیتوانستند تمام کنند تازه اگر اخراج نمیشدند
والله ما به همين مقدار هم راضى بوديم.
نكته اينجاست كه بسيارى از اين جماعت، خدا را به بندگى خود قبول نمىكنند.
آقای قاضی زاده اگرنمی توانندحرف اصلی رابزنندبروندبه کلینک های زنجیره ای شان برسنددرموردآقای ولایتی هم ترسم چیزی بگویم موردغضب شان واقع شوم بالاخره درحال حاضرکم کسی نیستند که من یه لاقبابگویم بچه رستم آبادباخلق خدابه ازاین باش.
مگر قاضی زاده چقدر توان مالی واجرائی برای یکی از بزرگترین وپرهزینه ترین وزارتخانه های این خراب آباد را دارد.
پیشنهاد من به دکتر این است،حرف راست نزن تو هم دروغ بگو تا گناه واقعیات خارج از دست تو دامن تو را نگیرد
مثل رئیس متواضع دانشگاه ما که همیشه تلفنش بازه و براحتی میشه باهاش صحبت کرد. ولی هروقت مشکلی رو طرح میکنی ارجاع میده به کارشناس و توضیحات کارشناس رو ارجاع میده به شما. حتی براش مهم نیست توضیحات شما منطقی تره یا کارشناس. اصلا میخوام سی سال این رئیس تلفنش رو وصل نکنه.
مردی برای تمام فصول ، دیپلماتی مناسب برای هر میز مذاکره، انقلابی نترس و صد البته شاغلی سر تر از هر شغلی
خدایا ایشان را برای ما نگهدار
كنايه ات را خوب بيان كردي !