صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۱۳۸۳
روزنامه جمهوری اسلامی: شگرد جریان انحرافی این است که راس جریان را بیمار روانی معرفی می‌کند تا او را از تعقیب قانونی مصون نگهدارند / آیا ادامه بازی «بگم بگم» به مصلحت نظام است؟
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۴ - ۰۲ دی ۱۳۹۶
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان « آیا مصلحت نظام اینست؟» نوشت: نظر مسئولان نظام را در پاسخ به این سئوال عام و فراگیر که چرا به گروه انحرافی این همه میدان داده می‌شود تا هرچه می‌خواهند بگویند و به هرکس و هرچیز که می‌خواهند بتازند، نمی‌دانیم چیست.
 
ولی این را می‌دانیم که مردم، این وضعیت را نمی‌پسندند و خواهان روشن شدن پاسخ این سئوال و سئوالات دیگری هستند که این روزها زبان به زبان، سینه به سینه و در فضای گسترده مجازی در گردش است.
 
مردم می‌پرسند چرا با این افراد که این همه گستاخی نسبت به مسئولین نظام می‌کنند برخورد قانونی نمی‌شود درحالی که بارها دیده‌ایم افرادی که حتی کمتر از یک دهم این مطالب را گفته‌اند تحت تعقیب قرار گرفته و به زندان افتاده‌اند؟

می‌پرسند آیا مسئولان نظام، این افراد را نمایندگان ملت و زبان مردم می‌دانند که این ادعای آن‌ها را رد نمی‌کنند و به آن‌ها مجال ادامه تکرار این ادعاها را می‌دهند؟

اگر این افراد، نماینده مردم نیستند، چرا به آن‌ها اجازه داده می‌شود با چنین ادعایی اعلام نامشروع بودن بالاترین مقام قضایی کشور و غصبی بودن منصب وی را بکنند؟

چرا به پیامدهای چنین پرخاش‌هایی توجه نمی‌شود؟ مسئولان نظام انتظار دارند مردم بعد از شنیدن این مطالب درباره قوه قضائیه، برای این قوه جایگاهی قائل باشند؟

حکم انتصاب ریاست قوه قضائیه را با توجه به اینکه رهبری داده‌اند، نامشروع دانستن این سمت برای رئیس قوه‌قضائیه و غاصب دانستن او آیا اهانت به رهبری نیست؟

اگر ادعای نامشروع و غصبی بودن حضور رئیس قوه‌ قضائیه در این جایگاه درست است، چرا او همچنان در این سمت حضور دارد؟ و اگر درست نیست چرا با کسی که او را غاصب و حضورش را در این جایگاه نامشروع می‌داند برخورد نمی‌شود؟

می‌دانیم که گوینده این مطالب، ادعاهایی که مبنی بر افشاگری علیه این و آن می‌کند را ابزاری برای جلب افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر کارنامه پر از انحرافات خود و‌دار و دسته خود قرار داده است کما اینکه بعد از مهلت 48 ساعته هیچ حرفی برای گفتن نداشت و مثل سال‌های حضور در مسئولیت اجرایی از در اختیار داشتن فهرستی از اسامی خلافکاران سخن می‌گفت و هرگز آن فهرست را ارائه نکرد و به همین جهت به آقای «بگم بگم» معروف شد. اما آیا صلاح کشور و نظام است که این شخص به همان بازی «بگم بگم» ادامه بدهد و اذهان عمومی را دچار تشویش کند؟

در سطح منطقه و جهان، قلم‌ها و زبان‌های زیادی مشغول سمپاشی علیه نظام جمهوری اسلامی هستند. صاحبان این قلم‌ها و زبان‌ها بدون آنکه حتی یک ریال هزینه کنند، این روزها سوژه‌هایی را از زبان سران جریان انحرافی به دست می‌آورند که اگر میلیاردها دلار برای به دست آوردن آن‌ها خرج می‌کردند موفق به این کار نمی‌شدند. آیا به مصلحت نظام و منافع ملی کشور است که اجازه استمرار این وضعیت داده شود؟

خود جریان انحرافی به مردم القا می‌کند که مسئولان از افشاگری عناصر این جریان می‌ترسند و راز و رمز سکوت و بی‌عملی آن‌ها در برابر این عناصر همین است. این، یک شگرد است که جریان انحرافی به عنوان مکمل عملیات خود به آن متوسل می‌شود و البته تا حدود زیادی تاثیرگذار نیز بوده ولی آیا به مصلحت نظام است که به این جریان اجازه داده شود این شگرد اغواگرانه را، برای رسیدن به هدف شوم خود همچنان بکار بگیرد؟!

شگرد اغواگرانه دیگر، سخنان یکی از مهره‌های جریان انحرافی است که راس این جریان را بیمار روانی معرفی می‌کند تا او را از تعقیب قانونی به خاطر سخنان مجرمانه‌اش مصون نگهدارد. مسئولان نظام جمهوری اسلامی در عین حال که نباید غیرعادلانه و غیرمنصفانه با کسی برخورد کنند، به این نکته نیز باید توجه داشته باشند که افکار عمومی به‌ویژه در لایه‌های پایین، ظرفیت محدودی دارد و افراد زیادی در جامعه وجود دارند که تحت تاثیر تبلیغات اغواگرانه قرار می‌گیرند و دروغ‌ها را باور می‌کنند. به همین دلیل باید در چارچوب قانون با افراد خاطی برخورد شود و به کسی اجازه سوءاستفاده داده نشود.

افراد صاحب تحلیل در جامعه ما می‌دانند که عناصر جریان انحرافی با به راه انداختن گرد و خاک‌هایی که این روزها شاهد آن هستیم درصدد سرپوش گذاشتن بر تخلفات خود هستند و امیدوارند بتوانند قوه قضائیه را با این فشارها وادار به عقب‌نشینی کنند. آن‌ها فکر می‌کنند با این سر و صداها و مخالف‌خوانی‌ها قهرمان می‌شوند و چه بسا که بار دیگر به قدرت برگردند.

این محاسبه، کاملاً غلط است. زیرا مردم فراموش نکرده‌اند که این عناصر در هشت سال حاکمیت اجرایی مرتکب چه ظلم‌هایی شدند و برای آن که در قدرت بمانند چه فتنه‌ها به راه انداختند و درنهایت گستاخی دیگران را فتنه‌گر نامیدند. امروز حتی کسانی که در آن هشت سال فریب این عناصر را خورده بودند نیز به ماهیت انحرافی آن‌ها پی برده‌اند و از آن‌ها اعلام برائت می‌کنند.
 
به همین دلیل، حنای این افراد دیگر رنگی ندارد و برای آن‌ها آرزوی بازگشت به قدرت یک آرزوی دست نیافتنی است. کسانی که با این جریان منحرف همراهی کرده بودند، امروز به جای آن که نگران سرزنش افکار عمومی باشند، از فرصت استفاده کنند و برای منزوی ساختن این عناصر فتنه‌گر وارد صحنه شوند و بدانند که سکوت در برابر این جریان انحرافی با هر توجیهی که باشد به مصلحت نظام نیست.
ارسال نظرات