تقریبا ٢٠ سال پیش بود که من با شبکهای به نام الجزیره آشنا شدم. یادم میآید در روزنامه جامعه بودیم و کسی که معلوم نشد که بود نواری را از یکی از برنامههای این شبکه به دبیر گروه بینالملل روزنامه داد تا پیاده و چاپ کنند. این نوار کاست شرح گفتوگوهای داغ دو نفر بر سر مذاکرات صلح فلسطین در کپنهاک بود.
به گزارش شرق، نام یکی از این دو نفر را یادم رفته اما دیگری علی عقله عرسان، نویسنده و تحلیلگر معروف سوری طرفدار نظام اسد، بود. عرسان بهشدت با برگزاری چنین گفتوگوهایی مخالفت میکرد و درمقابل طرف دیگر او را متهم به تروریسم میکرد و میگفت با صلح و سازش در ستیز است. نوار درواقع، یکی از برنامههای «الاتجاهالمعاکس» یا به تعبیر فارسی «جهت مخالف» بود؛ برنامهای جنجالی و داغ که آن را فیصل قاسم اداره میکرد و هر هفته دو نفر کاملا مخالف را از یک کشور یا یک منطقه برمیگزید تا با هم بر سر یک موضوع مشخص بحث کرده و تا حد دعوا و بزنبزن پیش بروند. آن نوار پیاده و در روزنامه جامعه به صورت چند شماره منتشر شد. از همان زمان دیگر من شبکه الجزیره را از دست ندادهام و هنوز هم تقریبا روزی نیست که به این شبکه یا سایت اینترنتی آن مراجعه نکنم.
این شبکه هماکنون ٢١ سال دارد؛ شبکهای که همواره مانند خاری در چشم نظامهای دیکتاتوری منطقه بود و هماینک نیز چهار کشور مصر، عربستان، امارات و بحرین همه فشار خود را بر دولت قطر آوردهاند تا این شبکه را تعطیل کند؛ اتفاقی که حتی اگر به تعطیلی این شبکه نینجامد به تعدیل آن خواهد انجامید و ممکن است دیگر شاهد شبکهای مانند گذشته نباشیم.
در این سالها الجزیره در بطن خود ویژگیهایی داشت که دیگران نداشتند و مثل آهنربا مخاطب را به سمت خود جذب میکرد. الجزیره شبکهای بود که خیلی از کشورها و سازمانها آرزوی داشتنش را داشتند اما نتوانستند به آن دست یابند. جالب اینکه دولت قطر شبکههای تلویزیونی مخصوص به خودش را دارد. ازاینرو الجزیره اصلا یک شبکه قطری تلقی نمیشد و در آن کمتر خبر یا گزارشی درباره این کشور مشاهده میشد. الجزیره درواقع شبکهای بود مربوط به کل جهان عرب و فراتر از آن کل خاورمیانه؛ شبکهای منحصربهفرد که با برنامههایش توانست موجی از آگاهیهای جدید را پدید آورده و یک قدرت رسانهای شگفتانگیز و کاملا مدرن را در منطقهای سنتی و عقبمانده به نمایش بگذارد. الجزیره مانند هیچ تلویزیون دیگری نبود. هیچ شباهتی به تلویزیونهای دولتی عرب که از همان ابتدا خبرهای مربوط به دربار و پادشاهان را روایت میکنند و شیوهای کاملا بسته و سانسورشده دارند، نداشت. ساعتهای پخش برنامههایش با گرینویچ تنظیم میشد و تکیه اصلی شبکه بر پیشتازی در خبررسانی، طرح دیدگاههای مختلف و متضاد، کاویدن کارشناسانه تحولات و درنهایت تأثیرگذاری بر مخاطب بود. الجزیره به گفته توماس فریدمن، یکی از «آزادترین و فراگیرترین شبکههاي تلویزیونی قابل مشاهده در جهان عرب» بود؛ شبکهای که گفته میشد بین ٧٠ تا ٨٠ میلیون (روایتهای دیگر تا ٥٠ میلیون) بیننده دارد.
عجیب اینکه الجزیره به لحاظ تنوع برنامهها کیفیت بسیاری از شبکههای مشابه را نداشت. همه بخشهای آن در چند برنامه خاص خلاصه میشد. محور اصلی همه این برنامهها نیز سیاست و تاریخ معاصر جهان عرب در کنار خبرهای روز جهان بود که مجریانی ورزیده، خوشسیما و خوشلهجه آن را به سمعونظر مخاطب میرساندند. یکی از برنامههای مسئلهساز الجزیره «الشریعه و الحیاه = دین و زندگی» بود که به تریبونی شخصی برای یوسف القرضاوی، روحانی تندرو اخوانی، تبدیل شده بود و الجزیره مدام به خاطر همین برنامه در معرض انتقاد قرار ميگرفت. گرایش عمده گردانندگان و مجریان الجزیره نیز به «اخوانالمسلمین» نزدیک بود که در ادامه بیشتر خواهد آمد. توجه به ملیتهای دستاندرکاران الجزیره نیز نشان میدهد این شبکه به جزیرهای برای بسیاری از فعالان رسانهای جهان عرب تبدیل شده بود تا در آن نسبت به کشورهایشان روشنگری کنند.
نحوه اوجگیریمیگویند الجزیره کار خود را با دریافت سرمایهای معادل ۱۵۰ میلیون دلار از امیر قطر آغاز کرد (برخی منابع میگویند این شبکه با سرمایهای معادل ١٣ میلیون دلار راهاندازی شد). ابتدا طوری برنامهریزی شده بود که این شبکه بتواند تا سال ۲۰۰۱ به خودکفایی برسد، اما زمانیکه در رسیدن به این هدف ناکام ماند، امیر قطر مجبور شد به کمکهای خود به این شبکه ادامه دهد. الجزیره بخشی از هزینههای خود را از طریق پخش آگهی، هزینههای اشتراک، پخش معاملات بین شرکتهای دیگر و فروش تولیدات خود تأمین میکند. زمانی ٤٠ درصد درآمدهای این ایستگاه تلویزیونی را پخش آگهیها تشکیل میداد. همچنین گفته میشد بودجه سالانه این شبکه حدود ٦٠ میلیون دلار است. این شبکه به صورت رسمی پخش برنامههای خود را از اواخر سال ۱۹۹۶ آغاز کرد. در آوریل همان سال، شبکه تلویزیونی سرویس جهانی بیبیسی به زبان عربی به دلیل فشارهای عربستان سعودی پس از دو سال فعالیت تعطیل شد. ازهمینرو تعدادی از کارکنان این شبکه به دوحه رفته و الجزیره را تشکیل دادند.
بالاترین مقام الجزیره، حمدبنثامر آلثانی، یکی از عموزادههای دور امیر قطر حمدبنخلیفه آلثانی بود. نخستین مدیر این شبکه جاسم العلی، روزنامهنگار سرشناس عرب، بود که دورههایی را در زمینه ارتباطات در ژاپن، فرانسه و آمریکا گذرانده بود. گفته میشود بعدها بر اثر فشار آمریکاییها که او را متهم به داشتن ارتباط با صدامحسین دیکتاتور عراق کردند، در سال ٢٠٠٣ از کار برکنار شد. پس از او عدنان الشریف، روزنامهنگار کهنهکار عرب، جانشین وی شد اما دوران او طولی نکشید تا اینکه وضاح خنفر بهعنوان مدیرعامل این شبکه منصوب شد. خنفر یک روزنامهنگار فلسطینی بود که بین سالهای ٢٠٠٣ تا ٢٠١١ مدیریت شبکه الجزیره را برعهده داشت. مجله فوربس در سال ٢٠٠٩ او را «تأثیرگذارترین شخصیت در جهان عرب» معرفی کرد. به دنبال کنارگذاشتن خنفر که سروصداهای زیادی بهپا کرد، احمد بنجاسم بنمحمد آلثانی جانشین او شد. خنفر ابتدا مهندسی و بعد فلسفه خوانده بود و پیش از آنکه رئیس الجزیره شود بهعنوان خبرنگار این شبکه در آفریقا فعالیت میکرد. هم او بود که جنگ افغانستان را برای شبکه پوشش داد. خنفر به لحاظ سیاسی متهم به هواداری از اخوانالمسلمین و حماس بود و موقع استعفا با نوشتن نامهای گفت: «مطمئن است با رفتن او سیاست شبکه الجزیره تغییری پیدا نخواهد کرد زیرا این شبکه براساس معیارها شکل گرفته است نه اشخاص». بعضی منابع میگویند دلیل برکناری وضاح خنفر اسناد ویکیلیکس بود که در آن نشان داده میشد او با سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در ارتباط بوده است. رئیس کنونی این شبکه یاسر ابوهلاله است که او هم از طرفداران جدی گروه اخوانالمسلمین بهشمار میرود.
منحصربهفردنخستین بارقههای یک شبکه خبری متفاوت با نمایش صحنههایی از انتفاضه فلسطینیها در شبکه الجزیره کلید خورد؛ صحنههایی که جهان عرب را تکان داد و افکار عمومی منطقه را بهشدت علیه حاکم آنوقت برآشفت. گفته میشود یک بار امیرعبدالله، پادشاه سعودی، در دوران ولیعهدیاش ویدئویی از حوادث فلسطین را که شبکه الجزیره پخش کرده بود به کاخ سفید برد و به جورج بوش نشان داد. او در آنجا گریان و ملتمسانه از جورج بوش خواست برای دفع ظلم بر فلسطینیها «کاری بکند». عبدالله بعدها خودش طرح صلح عربی را ارائه داد که در کنفرانس سران عرب در بیروت (٢٠٠٢) به تصویب رسید و به دلیل عدم پذیرش اسرائیل همان زمان بایگانی شد.
شبکه الجزیره با تحولات مربوط به جنگ افغانستان به شهرتی جهانی رسید. خبرنگاران این شبکه با دقت و جسارت بینظیری خبرهای مربوط به این جنگ را پوشش میدادند. مصاحبههای این شبکه با اسامهبنلادن، الجزیره را در ردیف مهمترین شبکههای خبری نشاند. پخش سخنرانی بنلادن یکی از شاهکارهای خبری این شبکه بود که جهان را با حیرت مواجه کرد. گفته میشود این شبکه براي فروش هر دقیقه سخنرانی بنلادن ٢٠ هزار دلار دریافت ميکرد. گفتوگوهای این شبکه با شخصیتهای مهم جهان یکی از امتیازات بزرگ الجزیره بود که هنوز هم آن را حفظ کرده است. میگویند هنگامی که هوگو چاوز پس از کودتایی نافرجام به کاخ ریاستجمهوری ونزوئلا برگشت ترجیح داد برای پخش سخنانش به الجزیره رجوع کند یا باری دیگر در یک اقدام نادر صدامحسین با الجزیره مصاحبه کرد. کم نیستند مقامات ارشد کشورهای جهان که همچنان در آرزوی حضور در این شبکه هستند.
یکی از ابتکارهای بزرگ این شبکه تابوشکنی از مقامات اسرائیلی بود. الجزیره برای نخستینبار در جهان عرب تصمیم گرفت به صورت مستقیم با مقامات اسرائیلی گفتوگو کند. این در حالی بود که هیچ شبکه عربی حاضر نبود با به گفته خودشان «دشمن»، گفتوگو کند. الجزیره معتقد بود اسرائیلیها و فلسطینیها هر دو در حوادث جاری فلسطین نقش داشته و باید حرف هر دو طرف شنیده شود. هرچند میدانیم جهتگیری کلی شبکه همیشه حمایت از فلسطین و انتفاضه بوده است. خبرنگاران الجزیره اعتقاد داشتند «اعراب دهها سال مسائلشان را پنهان کردهاند و حالا وقت آن است که این مسائل بیرون ریخته شود. ابتدا آنها حرفهایشان را مثل گلوله به سوی هم پرتاب میکنند اما بهمرور آرام خواهند گرفت» بههمیندلیل الجزیره در مواقع زیادی به میدان جنگ طرفهای درگیر تبدیل میشد و همین از الجزیره یک شبکه زنده، پویا و بهشدت تأثیرگذار میساخت. الجزیره جنگهای لبنان سالهای ٢٠٠١ و ٢٠٠٢ را بهخوبی پوشش داد.
در جریان جنگ ٣٠روزه (٢٠٠٦) خبرنگاران این شبکه لحظهبهلحظه این جنگ را روایت کردند. در عراق این شبکه تحولاتش را از ١٩٩٩ تاکنون پیوسته پوشش داده است. سرنگونی نظام صدامحسین در سال ٢٠٠٣ را میشد به صورت مستقیم و نفسگیر از شبکه الجزیره به تماشا نشست. در ماجرای ١١ سپتامبر ٢٠٠١ الجزیره سنگتمام گذاشت. قبل از آن دولت آمریکا از الجزیره به دلیل کار حرفهای و مستقلش بهشدت ستایش میکرد؛ اما بعد از این اتفاق، با پخش نوارهای ویدئویی اسامهبنلادن و سلیمان ابوغیث که از حمله به برجهای دوقلو دفاع میکردند، جنجال بزرگی را در آمریکا علیه این شبکه به راه انداخت. روز ١٣ نوامبر ٢٠٠١ بود که دفتر این شبکه در کابل هدف یک موشک آمریکایی قرار گرفت و منهدم شد.
یکی دیگر از قلههای فعالیت رسانهای الجزیره را باید پوشش خبریدادن به تحولات موسوم به بهار عربی در سالهای ٢٠١٢ و ٢٠١٣ دانست.
این شبکه بهشدت از قیامهای مردمی در کشورهای عرب حمایت میکرد و دیکتاتوریهای حاکم را مورد انتقاد قرار میداد. تا جایی که این شبکه به «تریبونی» برای تمام این جنبشها تبدیل شده بود و برخی کارشناسان غربی اساسا الجزیره را مبدع و موجد این جریانها معرفی میکردند. در جریان این حوادث بود که الجزیره یک شبکه تماموقت به نام «الجزیره مباشر» را تأسیس کرد؛ شبکهای که به صورت مستقیم حوادث کشورهای عرب را به صورت شبانهروزی در اختیار بینندگان میگذاشت. با دیدن این شبکه گویی شما در خانه نشسته و از همانجا برای مثال میدان التحریر مصر را میدیدید که مردم جمع شده و علیه رژیم مبارک شعار میدهند. الجزیره انقلابهای تونس، مصر، یمن، لیبی و سوریه را با وجود مخالفتهای شدید دولتها موبهمو روایت کرد. با این حال نحوه پوشش خبری الجزیره از اعتراضات مردمی در بحرین- کشور همسایه قطر– متفاوت بود و با انتقادات بسیاری همراه شد. بهگونهای که حتی در درون نیروهای این شبکه شکافی را به وجود آورد و برای مثال غسانبنجدو، خبرنگار معروف این شبکه، از آن جدا شد. بنجدو بعدها در لبنان شبکه المیادین را تأسیس کرد؛ شبکهای که از سوی ایران، حزبالله لبنان و دولت سوریه حمایت میشود.
رمز موفقیتدر اثبات موفقیت شبکه الجزیره همین بس که تاکنون چندین شبکه به تقلید از آن در کشورهای مسلمان و عربی دایر شده است. شبکه الحره در عراق، العربیه در امارات (دوبی)، العالم در ایران، المیادین و المنار در لبنان و... ازجمله شبکههایی هستند که میتوان هریک را به نوعی کپیبرداری از شبکه الجزیره تلقی کرد. بااینحال هیچیک از شبکههای یادشده نتوانستند گوی سبقت را از الجزیره ربوده یا مخاطبان این شبکه را به خود جلب کنند. رمز موفقیت الجزیره در یک کلمه «عدم سانسور» بود. یکی از مسئولان شبکه گفته بود: «راز موفقیت ما آزادی بیان است. ما شرایط سیاسی مشخصی برای این یا آن کشور در نظر نداریم. فقط به هرکس میگوییم نظراتش را بگوید». یک بار نیز غسانبنجدو درباره نحوه کار در الجزیره گفت: «شکل کار در الجزیره بهگونهای است که افراد و جریانهای مختلف در هر کشور میتوانند به طور آزادانه نظرشان را بیان کنند. ما میبینیم بنلادن یک طرف دعوا و آمریکا طرف دیگر آن است و نظرات هر دو در شبکه پخش میشود». نباید فراموش کرد که شعار اصلی این شبکه «الرأی و الرأی الاخر» یعنی «دیدگاه و دیدگاه دیگری» بود و الجزیره تابهحال به این شعار خود پایبند بوده است.
گواه دیگر بر موفقیت شبکه الجزیره، شاخوشانهکشیدنهای ممتد رهبران کشورهای مهم جهان از آمریکا گرفته تا کشورهای منطقه برای این شبکه است. سال ٢٠٠٨ جورج بوش امیر قطر را صرفا به خاطر نفرتی که از شبکه الجزیره داشت به کنفرانس ٢٠ در آمریکا دعوت نکرد. تا به حال بارها اتفاق افتاده است که خبرنگار شبکه الجزیره از فلان کشور اخراج یا دفترش در فلان شهر یا کشور بسته شود. دراینباره میتوان سیاهه بلندبالایی ارائه کرد. برای مثال سال ٢٠٠٢ وزیر اطلاعات بحرین دستور ممنوعیت تهیه گزارش از مسائل داخلی این کشور ازسوی خبرنگاران الجزیره را صادر کرد و گفت این شبکه به اسرائیل تمایل دارد. سال ٢٠٠٤ دولت الجزایر فعالیتهای گزارشگر این شبکه را به حالت تعلیق درآورد. این اقدام در واکنش به پخش یک گفتوگوی جنجالی راجع به وضعیت سیاسی این کشور بود. حتی دولت الجزایر طبق یک برنامه حسابشده چندینبار همزمان با پخش یکی از برنامههای الجزیره برق تعدادی از شهرها را قطع میکرد تا مانع مشاهده برنامههای این شبکه شود.
عجیب اینکه مقامات اسرائیلی و فلسطینی (دولت خودگردان) به طور یکسان از شبکه الجزیره ابراز نارضایتی میکردند. همین چند هفته پیش بود که آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه این رژیم، الجزیره را «ابزار تبلیغاتی نازیها» توصیف کرد. دولت ایران در سال ۱۳۸۴ و در اعتراض به محتوای سلسلهگزارشهای الجزیره از مناطق عربنشین خوزستان، دفتر این شبکه را در تهران تعطیل و عباس ناصر، خبرنگار لبنانیاش را اخراج کرد. با اینحال تیرماه ۱۳۸۵ فعالیت الجزیره در تهران ازسر گرفته شد و این شبکه پذیرفت مشی ملایمتری نسبت به ایران داشته باشد. در عراق تاکنون بارها خبرنگاران الجزیره اخراج و دفاتر این شبکه بسته و بعد از مدتی دوباره باز شده است. همین چندی پیش بود که اعلام شد دفتر شبکه الجزیره در عربستان پلمب شده است.
سال ٢٠٠٣ عربستان سعودی به قصد مهار الجزیره و خنثیکردن فعالیتهای رسانهای آن تصمیم گرفت شبکه العربیه را تأسیس کند. شبکه العربیه – بهعنوان بزرگترین رقیب الجزیره – با سرمایهای حدود ٣٠٠ میلیون دلار و با سرمایهگذاری گروه حریری در لبنان، دولتهای عربستان سعودی، کویت و چند کشور دیگر اطراف خلیجفارس تأسیس شد. این شبکه هرچند تلاش میکرد با ارائه کار حرفهای از تنشآفرینیهای الجزیره پرهیز کرده و مخاطبان این شبکه را به خود جلب کند اما به دلیل وابستگی شدید این شبکه به عربستان سعودی، هرگز نتوانست الجزیره را به حاشیه براند. شبکه الجزیره در مصر از زمان روی کارآمدن دوباره نظامیان تاکنون تحریم و تعطیل است. در امارات این شبکه قادر به فعالیت نیست. دولت سوریه شبکه الجزیره را حامی گروههای تروریستی میداند و... . خلاصه آنکه دولتی در جهان عرب نیست که از دست شبکه الجزیره دل پرخونی نداشته باشد.
در ترازوی نقدشبکه الجزیره به دلیل کار حرفهای خود تاکنون جوایز متعددی دریافت کرده است؛ ازجمله در سال ۱۹۹۹، صندوق ابنرشد برای آزادی اندیشه در برلین جایزه خود را به الجزیره اعطا کرد. در سال ۲۰۰۴، بهعنوان یکی از پنج وبسایت بهتر جهان در کنار بیبیسینیوز، نشنالجئوگرافیک و... معرفی شد و در سال ۲۰۰۴، از سوی خوانندگان خود بهعنوان پنجمین نشان تجاری اثرگذار پس از اپل و گوگل مورد قبول اعلام شد. در سال ۲۰۰۵، به دلیل «شهامت در غلبه بر سانسور و کمک به تبادل آزاد اطلاعات در جهان عرب» جایزه مجله بایگانی سانسور را دریافت کرد. برنامههای الجزیره به دلیل بکر و تولیدیبودن بارها از سوی سایر شبکههای تلویزیونی بازپخش شده است. برای مثال تاکنون بارها مصاحبههای اختصاصی الجزیره از کانالهای بیبیسی و سیانان بازپخش شده است. پخش برنامههای الجزیره هماکنون در سراسر دنیا از طریق سیستمهای مختلف ماهوارهای و تلویزیونی قابل دسترسی است.
سرویس انگلیسی الجزیره بهطور رسمی کار خود را از سال ۲۰۰۶ آغاز کرد و با بهرهبردن از شخصیتهای حرفهای و اثرگذاری مانند دیوید فراست، مجری کهنهکار بریتانیایی، توانست به موفقیت چشمگیری دست یابد. علاوه بر دو کانال عربی و انگلیسی، الجزیره دارای زیرمجموعههای گستردهای از شبکههای تلویزیونی و مراکز رسانهای است. کانالهای مستند، ورزشی، الجزیره مباشر، الجزیره کودکان، کانالهای الجزیره به زبان اردو و ترکی و از همه اینها مهمتر دو مرکز مطالعات و مرکز آموزشهای رسانهای الجزیره که از کشورهای گوناگون دانشجو گرفته و به آنها آموزش میدهد، از مهمترین بخشهای کاری الجزیره است. گفته میشود این شبکه در نظر دارد در آینده کانالی را برای موسیقی و نیز یک روزنامه بینالمللی راهاندازی کند. همه اینها توسعه روزافزون این شبکه در سالهای گذشته را نشان میدهد. الجزیره در کار حرفهای خود تاکنون در معرض نقدهای بیرحمانهای نیز قرار گرفته است. یکی از انتقادهای گسترده به این شبکه آن بود که ویدئوهایی را از تروریستها در هنگام سربریدن قربانیان غربی به نمایش میگذاشت.
بخش دیگری از انتقادها نسبت به الجزیره این بود که به رسانهای برای گروههای تروریستی ازجمله القاعده و طالبان تبدیل شده است. حتی در سال ٢٠٠٣ تیسیر علونی، گزارشگر این شبکه در اسپانیا، به اتهام پشتیبانی از اعضای القاعده دستگیر و زندانی شد و بعدها برای او هفت سال زندان بریدند. رویکرد الجزیره درباره طالبان نیز به همین سبکوسیاق بود و دیدیم دولت قطر به طالبان در کشورش دفتر مخصوص داد.
همچنین از این شبکه انتقاد شد که بیشتر بر گروههای به حاشیه راندهشده، اقلیتهای قومی و مذهبی تمرکز میکند و درمجموع پرداختن به چنین مسائلی موجب ایجاد شکاف در جوامع و تحریک اقلیتها میشود. یکی دیگر از انتقادهای مهم این بود که چرا الجزیره از امارتنشین قطر هیچ انتقادی نمیکند و ساختار قبایلی این کشور را مورد نقد قرار نمیدهد. دیگری اینکه الجزیره در موارد متعددی بیطرفی خود را رعایت نکرده است. برای مثال در پوشش خبرهای مربوط به فلسطین، این شبکه جانب حماس را میگرفت. یا هنوز با وجود گذشت چهار سال الجزیره محمد مرسی را رئیسجمهور قانونی مصر میداند. این شبکه همچنین از ترکیه انتقاد نمیکند و اگر خبری را از این کشور پخش کند بهشدت محافظهکارانه عمل میکند. اینها شبکه الجزیره را از یک شبکه مستقل و حرفهای به شبکهای بسته و ایدئولوژیک تبدیل میکند. گاه در نقد این شبکه بهدرستی گفته میشود هرچه از عمر آن میگذرد از تند و تیزی انتقادهایش کاسته میشود و به چاقویی میماند که روزبهروز کندتر میشود. برای همین بعضی کارشناسان تخمین میزنند از مخاطبان این شبکه کاسته شده باشد.
سرانجام الجزیرهاکنون شبکه الجزیره با همه افتوخیزهایی که داشته در معرض یک خطر بزرگ قرار گرفته است. چهار کشور مصر، بحرین، امارات و عربستان سعودی به دنبال قطع ارتباط با قطر ١٣ شرط را برای عادیسازی روابط با این کشور پیشنهاد دادهاند که یکی از برجستهترین آنها تعطیلی شبکه الجزیره است. یاسر ابوهلاله، مدیر فعلی این شبکه، در واکنش به چنین درخواستی میگوید: «هدف از تعطیلی الجزیره ساکتکردن رسانهای آزاد در منطقه است». رابرت کلوفیل، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، نیز در واکنش به چنین درخواستی گفت: «شبکه دوزبانه الجزیره قانونی است و میلیونها مخاطب دارد در نتیجه درخواست برای تعطیلی فوری این شبکه از نظر ما یک حمله علیه حق آزادی بیان است و قابل قبول نخواهد بود».
دولت قطر تاکنون به این درخواستها پاسخی نداده است. فراموش نباید کرد که الجزیره برای قطر فقط یک شبکه نبوده، بلکه همواره یک پرستیژ جهانی بوده است. ازاینرو آبروی قطر به بقای این شبکه گره خورده است و هرگونه کوتاهآمدن میتواند به حیثیت بینالمللی این کشور لطمه بزند. بااینحال تجربه نشان داده که دولت قطر کمتر مواضع ثابت و روشنی در عرصه بینالمللی داشته است. بیتردید اگر فشارها زیاد باشد دولت تمیمبنخلیفه بنآلثانی کوتاه خواهد آمد و در این میان بهناچار سیاستهایش درباره الجزیره نیز تعدیل خواهد شد. این فشارها را اگر در کنار تحولات شتابان فناوری جهان در حوزه رسانههای مجازی و نیز رشد قارچگونه دهها شبکههای تلویزیونی ماهوارهای بگذاریم که هرروزه بر تعداد و رقابتهایشان افزوده میشود، میتوان یک نتیجه ساده گرفت و آن اینکه الجزیره دیگر آن الجزیره سابق نخواهد بود. هرچند در پایان باید صادقانه اعتراف کرد که تاریخ معاصر خاورمیانه نیز هرگز خاطره شبکهای به نام الجزیره را از یاد نخواهد برد.