صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۲۰۰۱۵
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۲ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۶
«فعلا وقت خداحافظی فرا رسیده است؛ با الله‌کرم‌ها. آیا این تصمیم قطعی راستگرایان است؟ آیا باید باور کرد که آنها دیگر رجعتی به نمادهای راستگرایی در نیمه دوم دهه هشتاد و نیمه اول دهه نود نخواهند داشت؟»

به گزارش نامه‌نیوز، «آیا اصولگرایان تغییر کرده‌اند که حاضر نیستند از امثال حسین الله‌کرم دفاع کنند؟ این سوال بسیار مهمی است؛ آن هم در روزهای بعد از انتخابات اردیبهشت ماه که یک شکست دیگر در کارنامه راستگرایان ثبت شده است.

در زمانه بسیار مهمی به سر می‌بریم؛ دوره‌ای که اصولگرایان باید برای آینده سیاسی خود تصمیمات مهمی بگیرند. برای بقا و ماندگاری در عالم سیاست رسمی. شاید در همین بافت و موقعیت بتوان دلیلی یافت برای تنها ماندن حسین الله‌کرم؛ افتخار سال‌های قبل راستگرایان.

شیفت به گفتمان تازه
وقتی اصولگرایان آماده ورود به انتخابات مجلس دهم می‌شدند این جلسات خانه حداد عادل بود که حرف آخر را در مصادیق و گفتمان می‌زد؛ جلساتی که از محمدرضا باهنر تا حسین فدایی را همنشین کرده بود. آنجا حرف‌های زیادی زده می‌شد. همانجا بود که برای گفتمان آن انتخابات و شعارهایش هم تصمیم‌گیری کردند؛ هر چند که بعد از آن شکست تاریخی هر کدامشان خواستند هزینه آن حرف‌های کذایی از ماجرای لیست انگلیسی گرفته تا افشاگری‌های اقتصادی را به گردن دیگری بیاندازند.

انتخابات را که واگذار کردند از تغییرات مهمی در سطح اجتماعی با خبر شدند؛ از بی‌اثر شدن جذابیت‌های پیشین تا فاصله گرفتن‌های مردم با آنها در سطوح مختلف.

آنها خیلی زود فراموش کردند که چرا مردم از آنها در انتخابات مجلس رویگردان شدند؛ باز با همان دیالوگ‌های سابق با همان گفتمان دور مانده از مردم به رسم سیاست‌ورزی همیشگی‌شان بازگشتند. محمود احمدی‌نژاد را در کالبد محمدباقر قالیباف زنده کردند و ابراهیم رییسی را نمادی از بازگشت پایداری‌ها ساختند و درست در راستای همین دستورالعمل بود که شهردار تهران و نامزد همیشگی ادوار انتخابات را به قاب رسانه ملی آوردند تا به مانند همقطار سابقش برگه‌ای را روبه‌روی مردم بگیرد و همان کند که احمدی‌نژاد کرد و دقیقا در همین راستا بود که وعده‌های اغواگرایانه دادند برای جذب رای‌های معیشتی.

خانه به خانه در محله‌های محروم رفتند و فیلم‌ها ساختند و چهره‌های مظلومان و محرومان زمانه را پوستر تبلیغاتی‌شان کردند؛ مثل همیشه، مثل هر بار. آنها خیلی زود یادشان رفته بود که چرا انتخابات مجلس را باختند و اصلا یادشان رفت که چگونه مسابقه گذاشته بودند برای این که بگویند شعارهایی که باعث باخت در انتخابات مجلس شد را چه کسی تئوریزه کرد.

هفته آخر که فرا رسید همه چیز تغییر کرد؛ نظرسنجی‌ها بدترین خبرهای ممکن را برای آنها داشتند. خلبان اصولگرایان توانایی بلند کردن هواپیمای سیاست‌ورزی آنها را نداشت. آن هواپیما در باتلاقی فرود آمده بود که راستگرایان زمینه‌های پیدایش‌اش را فراهم کرده بودند. او که رفت انگار که احمدی‌نژاد بود که می‌رود. حالا آنها مانده بودند و ابراهیم رییسی؛ فردی که تا دیروز نماد راستگرایی از نوع پایداری‌چی بود و حالا باید به یکباره رخ عوض می‌کرد.

تلفن‌ها از ظهر روز چهارشنبه یک پیغام مهم و فوری را منتقل می‌کرد: «تتل را پیدا کنید!»

عجب پدیده‌ای. لغوکنندگان کنسرت حالا به دنبال خاص‌ترین خواننده زیرزمینی دوران بودند. این یک دستور فوری بود. حسن روحانی مشغول مهیا کردن بزرگ‌ترین کمپین انتخاباتی‌اش در مشهد و پایگاه ابراهیم رییسی بود و هنرمندان مشهور را با خود به آنجا برده بود و وعده برگزاری کنسرت داده بود و اینجا در تهران باید پاتکی مناسب طراحی می‌شد و این چنین تتلو به ناگهان مهم‌ترین متغیر تاثیرگذار در روز چهارشنبه آخر انتخابات شد.

کنار هم نشستند. با هم لبخند زدند و از روزهای خوب پیش رو گفتند. این نه تنها نمادی از یک شیفت تاریخی بلکه اعترافی بزرگ به شکست بزرگ‌تر دیگری بود که دو روز قبل از انتخابات می‌شد آن را به خوبی حدس زد و پیش‌بینی کرد.

اصولگرایان یک بار دیگر متوجه چرایی دور شدن جامعه از خود شدند اما باز دیر فهمیده بودند.

حالا اما اتفاقات تازه رخ داده است. برخی می‌گویند این نشانه‌ها حاکی از آن است که اصولگرایان از شکست‌های تاریخی و بزرگشان درس‌هایی گرفته‌اند. اکنون آنها حسین‌الله کرم را تنها گذاشته‌اند در میدانی که شاید خود الله‌کرم هم فکر نمی‌کرد یکه و تنها بماند. او و دوستانش عادت داشتند که سیاست را در خیابان دنبال کنند. بدنه سیاسی و اجتماعی راستگرایان دقیقا از همین جا تغذیه می‌شد. این بدنه اما نه تنها سطح تاثیرگذاری‌اش را در انتخابات از دست داده است بلکه به عاملی برای شکست‌های سیاسی تبدیل شده است.

فصل خداحافظی رسید؟
پس فعلا وقت خداحافظی فرا رسیده است؛ با الله‌کرم‌ها. آیا این تصمیم قطعی راستگرایان است؟ آیا باید باور کرد که آنها دیگر رجعتی به نمادهای راستگرایی در نیمه دوم دهه هشتاد و نیمه اول دهه نود نخواهند داشت؟ باورش سخت است. پیش‌بینی اولیه این است: آنها بازمی‌گردند؛ خیلی زود؛ فقط کافی است چند ماهی زاویه‌نشینی و تنهایی را تحمل کنند‌. این پدیده یک دلیل بیشتر ندارد: «ناب‌سازی و جداسازی راستگرایان و اصولگرایان واقعی. پروژه‌ای که بعد از ظهور احمدی‌نژاد و مولود سیاسی‌اش یعنی جبهه پایداری اجرا شد.» و این به ما می‌گوید امثال الله‌کرم به راستگرایان عصر ما الصاق شده‌اند.»
ارسال نظرات