طنز من گوی و توی میدان است
گل و بلبل فقط در ایران است
همه دنیا غم است و قحطی و جنگ
غرب بدبخت توی بحران است
شانس آورده ایم چون دنیا
به جز ایران شبیه زندان است!
تازه فهمیدم از مناظره ها
وعده ی مفت جزو ایمان است
پول یارانه پول کارانه
بذل و بخشش چقدر آسان است!
فرض کن اینچنین برنده شوند
فرض کن دور، دور ایشان است
کشوری را که دست می گیرند
عاقبت این چنین گلستان است:
زیرمیزی دوباره ارزشمند
دکتر ارزشی پیِ نان است
امنیت هست مثل نقل و نبات
بر سر و رو اسید پاشان است
چون فضای فجازی! آزاد است
جمع باید شود که شیطان است
بعد از اینترنت و فساد موبایل
نوبت فیلترینگ انسان است
ارتباطاتمان فقط با دود
از طریق شلنگ قلیان است
لغو کنسرت مثل خوردنِ آب
جای خواننده در بیابان است
باز با کار و با کرامتمان
کل دنیا ز ما هراسان است
گشت ارشاد توی هر خانه
بی بهانه همیشه مهمان است
.
.
.
بگذریم از خیال و فرض محال
این کرامت شعار و عنوان است
دولت فرضیِ کرامت و کار
چار فصلش فقط زمستان است
درد ما اختناق و سرکوب است
درد ما ظلم های پنهان است
جالب اینکه رئیس و عامل درد
آمده مدّعیِ درمان است!!
بیت آخر تو شور برپا کن
چون که این شعر رو به پایان است
باز هم با امید اصلاحات
رای ما شیخ شهر سمنان است
سروش شفیعیان
(سین. شین)