صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۴۰۳۳
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۷ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۵
هنوز ١٠ روز از اعتراض ايران به آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و يك هفته از رد اين مساله توسط آژانس نگذشته است كه موسسه امريكايي علوم و امنيت بين‌المللي كه در طول سال‌هاي گذشته همواره نقش كليدي در فضاسازي درباره‌ برنامه هسته‌اي ايران داشته، ادعا كرد به جزييات بيشتري از برنامه ايران دست يافته و بخشي از آن را در قالب گزارشي تحليلي منتشر كرد.

اين موسسه در گزارش خود گفته است كه زمان گريز هسته‌اي ايران پس توسعه توان غني‌سازي از شش ماه به چهار ماه كاهش پيدا مي‌كند. اين موسسه در بخش نتيجه‌گيري خود مدعي شده است كه در صورت عملي شدن طرح ايران، تنش‌ها در منطقه بار ديگر افزايش مي‌يابد و به همين خاطر نويسندگان اين گزارش از ١+٥ و ديگر كشورهاي جهان خواسته‌اند كه ايران را تشويق كنند تا از برنامه غني‌سازي خود دست بكشد.

در خصوص گزارش موسسه علوم و امنيت بين‌المللي گفت‌وگويي با عليرضا اكبري، معاون اسبق وزارت دفاع، دانش‌آموخته صلح‌سازي و حفظ صلح و بنيانگذار موسسه پژوهش‌هاي راهبردي تصميم داشته‌ايم كه مشروح آن در ادامه مي‌آيد.

پس از انتشار بخشي از جزييات برنامه محرمانه بلندمدت ايران توسط آسوشيتدپرس، اخيرا يك موسسه امريكايي مدعي انتشار بخش بيشتري از اين برنامه شده است. در چنين شرايطي كه فقط آژانس از اين برنامه خبر دارد، تا چه اندازه مي‌توان اميدوار به اعتماد و امانتداري آژانس در طول سال‌هاي آينده بود؟
تمام اعضاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در كنار قرارداد پادمان يا قراردادهاي دوجانبه ديگري كه با آژانس دارند، يك قرارداد مهم و مشخص ديگري هم با آژانس دارند كه به آن «قرارداد محرمانگي» مي‌گويند. در اين چارچوب، آژانس هم براساس اساسنامه و هم براساس قراردادها و پروتكل‌هاي دوجانبه با اعضا موظف است تمامي داده‌هاي اطلاعاتي حساس و آنچه كشور عضو آنها را اطلاعات محرمانه تلقي مي‌كند، محفوظ نگه دارد و به عبارتي، آژانس متعهد به حفظ محرمانگي و امانتداري از داده‌هاست. با اين حال، نقيصه‌اي در آژانس وجود دارد كه هم اعضا و هم اركان و مسوولان آژانس نسبت به آن اطلاع دارند و آن، اين است كه آژانس براي انجام ماموريت‌ها و مسووليت‌هاي خود مانند بازرسي نيازمند نيروي انساني است و اين نيروي انساني است كه ماموريت‌ها و مسووليت‌ها را انجام مي‌دهد و به همين خاطر آنها موظف به حفظ اسرار كشورها هستند، ولي نوعا سوابقي وجود دارد كه مشاهده مي‌كنيم نشت اطلاعات محرمانه به راحتي صورت مي‌گيرد كه عموما اين كار توسط همين نيروي انساني يا برخي ملاحظات ديگر انجام مي‌شود.

از سوي ديگر، موضوع ايران، موضوع بسيار حساسي در آژانس محسوب مي‌شود و هر گونه اطلاعات درباره توانمندي يا برنامه يا توافقات با ايران از اهميت بسيار بيشتري برخوردار است. وضعيت تكنولوژيك ايران هم موافقان و هم مخالفان و منتقداني دارد و به دليل بالا بودن اهميت موضوعات مرتبط با ايران، هم ارزش داده‌هاي اطلاعاتي بيشتر است و هم تاثير بيشتري دارد. به عنوان نمونه چندي پيش يكي از رسانه‌ها ادعايي را منتشر كرد كه ايران در بازه زماني پيش از ١٣ سال از اجراي برجام، قادر است به افزايش كمي و كيفي سيستم‌هاي سانتريفيوژي خود مبادرت كند. همين ادعا به گونه‌اي بيان شد كه براساس توافق محرمانه مكمل يا مجزا از متن برجام، ايران و آژانس توافقي با يكديگر كرده‌اند كه براساس آن ايران در يك محدوده زماني پيش از آنچه در برجام ذكر شده، مي‌تواند به بازسازي توان تغليظ اورانيوم بپردازد. صرف نظر از صحت وسقم اين خبر، همين ادعا توانست موجي را در افكارعمومي غرب ايجاد كند و گروهي گفتند كه برجام بي‌خاصيت است و البته كسان ديگري، بر همين اساس، برجام را ذكاوت ديپلماتيك ايران تلقي كردند و گفتند منتقدان برجام اگر نقدي به برجام و متصديان مذاكرات هسته‌اي دارند، مي‌توانند به اين نوع اطلاعات توجه كنند و ببينند كه دست ايران در مذاكرات بسته نبوده است. من در موضعي نيستم كه صحت و سقم اطلاعات منتشرشده را ارزيابي كنم ولي هر نوع اطلاعات مربوط به ايران موج ايجاد مي‌كند و بايد ديد كساني كه درز و نشت اطلاعات اخير را از مبناي حقيقت يا عمليات جنگ رواني يا ايجاد مانع و مشكل‌تراشي براي برجام يا بر مبناي دروغ و تحريف نشر داده‌اند، هدف‌شان چيست.

در اين راستا، طبيعتا ماهيت رسانه يا منبع مي‌تواند منظور را براي تحليلگر مشخص كند. حتما موسسه امريكايي مذكور نسبت به منافع ايران دلسوزي ندارد بلكه مي‌خواهد به منتقدان برجام در كشورهاي بيگانه اين توان را بدهد كه ايران در مقطع و زماني كوتاه‌تر از ١٠ سال مي‌تواند در كمتر از نيم سال به نقطه گريز هسته‌اي برسد. وقتي ما اين نوع موضع‌گيري‌ها و اطلاعات را بررسي مي‌كنيم، مشاهده مي‌كنيم رژيم صهيونيستي در عالي‌ترين سطح خود يعني نخست‌وزير همين ادعا را كرده بود و گفته بود توافق هسته‌اي قادر نيست توان ايران را براي ايجاد گريز در كمتر از يك سال يا نيم سال سلب كند.

در اين مورد نيز مراد من تكذيب يا تاييد اين امكان نيست چراكه اساسا مساله اين نيست كه ايران به دنبال گريز هسته‌اي است يا خير، و اساسا مساله اين نيست كه گريز هسته‌اي – به تعبير غرب - حق ايران است يا خير، و مساله اين نيست كه ايران پس از هشت سال يا ١٠ سال يا ١٥ سال قادر است كيفيت و كميت مواد چشمه يا اورانيوم خالص‌شده را در حد معيني افزايش بدهد يا خير، بلكه اساسا اين مساله، مساله‌اي حقوقي است و آن حق فراوري مواد چشمه است كه براي آن در آخرين دور، نزديك به دو سال مذاكره شد و توافقي بين‌المللي حاصل شد اما به جاي اينكه از آن توافق در مسير آرامش بين‌المللي و تضمين مناسبات استفاده شود، برخي از آن به عنوان فن بدل استفاده كرده و براي متلاطم ساختن محيط بين‌المللي استفاده مي‌شود.

پس شما هدف درز بخشي از اطلاعات ايران را نشانه‌گيري به قلب برجام مي‌دانيد؟
حتما همين‌طور است. انجام اين مساله چه برون‌دادي دارد؟ اين ادعاها، ادعاهاي غيرقابل اثبات است زيرا اگر اين سند، محرمانه باشد دارندگان آن، فقط ايران و آژانس هستند. اگر اين سند وجود داشته باشند و آن سند هم محرمانه باشد، طرفين هم تمايل و هم قادر نيستند تا چنين اسنادي را عرضه كنند زيرا انجام آن كار، نقض غرض مي‌شود مگرنه متن آن را مانند متن برجام منتشر مي‌كردند. مدعيان انتشار اين جزييات نيز ممكن است براي مشروع جلوه دادن كار خود، دست به جعل متن يا تصويرسازي بزنند. در اين ماجرا، يك ادعا مطرح مي‌شود و حول آن، جريان‌سازي صورت مي‌گيرد. حتما هدف اين كار، همان چيزي كه شما اشاره كرديد، يعني آنكه گفته شود اقداماتي كه توسط ايران و شش كشور مقابل حول محور برجام انجام صورت گرفته، نمي‌تواند خواست اوليه يعني جلوگيري از استفاده غيرصلح‌آميز برنامه هسته‌اي ايران را بگيرد.

هدف قطعا تخريب محيط و برهم زدن تعادل مناسبات و ايجاد تشكيك و ترديد و دامن زدن به آن است. در اين راستا، تنها راه مقابله با اين مساله كنترل افكارعمومي است يعني دستگاه‌هاي مسوول چه آژانس و كشورهاي ١+٥ و چه مسوولان ايراني، به پايش اطلاعات پرداخته و به نظارت و كنترل فضاي افكارعمومي بپردازند تا حداقل از بازتشديد امواج مخرب جلوگيري كنند. من فكر مي‌كنم اين ادعا مانند ادعاهاي ديگر هدفي جز تخريب محيط بين‌المللي ندارد.

تداوم روند نشت و درز اطلاعات ايران چه صدمه‌اي مي‌تواند در روند اجراي برجام ميان ايران و آژانس در پي داشته باشد؟
حتما تداوم اين مساله، به اعتماد ايران به آژانس خدشه وارد مي‌كند. اگر نشر اطلاعات تكرارپذير باشد، نخستين اتفاق آن است كه ساير كشورها هم نگران نشر اطلاعات‌شان مي‌شوند و به اعتمادشان به آژانس خدشه وارد شده و از اعتبار آژانس كاسته مي‌شود. بايد دانست هر كشوري مانند ژاپن، سوئد، آرژانتين و. . . كه فعاليت هسته‌اي تحت نظارت آژانس دارد، به اين دليل كه فعاليت‌هاي‌شان قانوني است حق دارند كم و كيف فعاليت‌هاي‌شان محرمانه باشد و نشر جزييات برنامه‌هاي‌شان مي‌تواند به فعاليت‌هاي‌شان ضربه بزند. با اين حال، متاسفانه نشت اطلاعات كشورها هدفمند صورت مي‌گيرد و براي همگان هم نيست. عموما كشورهاي عضو دايم شوراي امنيت تعدي‌هايي را انجام مي‌دهند و از وظايف‌شان عدول مي‌كنند و ممكن است نهادهاي بين‌المللي مانند آژانس از آن تعدي‌ها و عدول از وظايف خبردار باشد ولي كمتر ديده يا شنيده شده اطلاعات آنها هرچند اندك افشا شود. عموما درز اطلاعات هدفمند و درباره كشورهاي مستقل يا منتقد قدرت‌ها صورت مي‌گيرد.

برخي معتقدند كه گروه ١+٥ به نوعي به اين برنامه دسترسي دارند...
صد در صد آنها اطلاع دارند، چون اركان آژانس در همه لايه‌ها شكل گرفته از نيروهاي انساني‌اي است كه از طريق كانال اعضاي دايم شوراي امنيت جايگزين مي‌شوند. شوراي حكام آژانس شكل گرفته از اعضاي دايم و غيردايمي است كه اعضاي دايم آن را همان اعضاي حق وتودار شوراي امنيت تشكيل مي‌دهند. كساني هم كه در آژانس مناصب و پست‌هاي مهمي را در اختيار مي‌گيرند از صافي اين كشورها عبور مي‌كنند و عموما از ايران يا كشورهاي مستقل نيستند. به همين خاطر، رسما اعضاي ثابت شوراي حكام از چند و چون مسائل در آژانس مطلع هستند.

قرار است ايران اين مساله را در كميسيون مشترك برجام مورد رسيدگي قرار دهد. آيا با تعهد ١+٥ به عدم انتشار اين نوع مطالب مي‌توان اميدوار بود كه شاهد تكرار اين مسائل نباشيم و امنيت هسته‌اي ايران به حالت معمول برگردد؟
در محيط بين‌المللي هيچ تضمين قطعي براي كنترل اراده طرف مقابل وجود ندارد. البته در محيط بين‌الملل، قوانين بين‌المللي و عرف‌ها جاري هستند و كشورها هم سعي مي‌كنند براي حفط نام و اعتبارشان به قوانين پايبند باشند تا خدشه‌اي به پرستيژ آنها وارد نشود. به همين دليل، حتما ايران بايد تلاش كند تا از آنها تعهد بگيرد كه به حفظ منافع ايران و عدم درز اطلاعات ايران پايبند باشند، ولي چه كسي مي‌تواند اين تضمين را بدهد كه اين مساله تكرار نمي‌شود؟ اين مساله، مساله‌ سهل و ممتنعي است چراكه تضمين صد ‌در صدي براي عدم تكرار اين مساله وجود ندارد و از سوي ديگر هم نمي‌توان دست بر روي دست گذاشت و لازم است در اين رابطه تلاش شود. از سازمان‌هاي بين‌المللي انتظار مي‌رود تا به تعهدات‌شان پايبند باشند چراكه حتي براساس گفته‌هاي امريكا، مبنا بر اعتماد نيست بلكه در چارچوب راستي‌آزمايي است. فقدان اعتماد و پايبندي به اطلاعات ركني است كه ما انتظار داريم آژانس يا هر كشوري كه به اطلاعات ايران دسترسي دارد، به حفظ محرمانگي اطلاعات ايران متعهد باشند.

موسسه علم و امنيت مدعي شده است كه دليلي بر محرمانه بودن اين اطلاعات وجود ندارد چون بخشي از اين مسائل در برجام آمده است. آيا به صرف چنين بهانه‌هايي بايد شاهد انتشار مطالب بيشتري از اسناد محرمانه ايران باشيم؟
توليدكنندگان هر سندي در نظامات حقوقي در محيط بين‌المللي قادر هستند نوع و ميزان محرمانگي را مشخص كنند و طرف ثالث قادر به اين كار نيست. اگر ايران يا كشورهاي مورد گفت‌وگو در مذاكرات، با يكديگر درباره محرمانگي توافق تفاهم كرده‌اند، طبعا اين سند محرمانه است و اگر طرف ثالثي از هر طريق اين سند را به دست آورده و محرمانگي آن را حفظ نكرده است، در موضعي نيست كه بگويد سند محرمانه نيست. چه بسا ممكن است بخشي از اطلاعات يك توافق محرمانه در سند و توافقي ديگر آمده باشد اما اين مساله بهانه‌اي براي محرمانه نبودن سندي كه قرار شده محرمانه باشد، نيست. با اين حال، اينكه انتظار داشته باشيم اين ادعاها موجب انتشار اسناد محرمانه ديگر ايران شود يا نشود، همان‌طور كه گفتم كسي نمي‌تواند تضمين كند مسائل هميشه محرمانه باقي مي‌ماند.

موسسه امريكايي علم و امنيت در گزارش خود مدعي شده است كه زمان گريز هسته‌اي ايران پس از ١٣ سال از ٦ ماه به ٤ ماه تقليل يافته است. آيا طرح اين ادعا مي‌تواند زمينه‌ساز اعمال فشارهاي بيشتر براي اعمال محدوديت‌هاي ديگر پس از ١٠ سال از اجراي برجام باشد؟
اين ادعا، يك ارزيابي فني است و كسي نمي‌تواند اين ارزيابي را بكند مگر آنكه به كنه توافقات و متن توانمندي‌هاي فني ايران مسلط و به آن دسترسي داشته باشد. بخش اعظمي از اين ادعاها، حدس و گمان است. در اين گزارش آمده است كه ايران پس از هشت سال مي‌تواند بخشي از كم و كيف سيستم‌هاي سانتريفيوژي خود را تغيير دهد و به تدريج محدوديت‌ها برداشته مي‌شود و زمان گريز پس از مدتي تقليل مي‌يابد. با اين حال، نكته مهمي مغفول مانده و آن، اين است كه قبل از اجرايي شدن، ايران نه تنها پروتكل الحاقي را به شكل داوطلبانه و حقوقي اجرا كرده بلكه نظام پادماني ناشي از برجام را - كه بسيار گسترده‌تر از پروتكل الحاقي است - هم پذيرفته است. معناي اين سخن تدليسي است كه برخي به دنبال انجام آن هستند يعني عده‌اي تلاش مي‌كنند بگويند ايران در عين اجراي پروتكل الحاقي و نظام پادماني برجام، نيت گريز هسته‌اي را دارد. وقتي آنها مي‌گويند ايران زمان گريزش به چهار ماه تقليل مي‌يابد معنايش اين است كه ايران ضمن آنكه پروتكل الحاقي و نظام پادماني برجام را اجرا كرده، پرده پنهاني هم دارد كه در اين پرده پنهاني، مي‌تواند ايكس كيلوگرم اورانيوم را به موادي با قابليت شكاف‌پذيري تبديل كند.

به عبارت ديگر، آنچه آنها از اين ادعاي كذب دنبال مي‌كنند، القاي اين نكته است كه ايران فعاليت‌هاي پنهاني دارد. اين نكته ظريفي است كه توسط صهيونيست‌ها و تندروها و جنگ‌طلبان امريكايي مطرح مي‌شود و حتي برخي از دوستان هم ناآگاهانه آن را مي‌گويند ولي در واقع هدف طرف مقابل اين است كه بگويند ايران فعاليت‌هاي پنهاني دارد در حالي ايران براي از بين بردن اين شبهه و اثبات كذب بودن آن القا تمامي شرايط را براي حضور آژانس و دسترسي در همه جا فراهم كرده است تا نشان دهد فعاليت‌هايش صلح‌آميز است، ولي كساني كه جمهوري اسلامي ايران را دشمن حيات خود مي‌دانند، اين امر را القا مي‌كنند.

اين موسسه امريكايي در نتيجه‌گيري گزارش خود مدعي شده كه در صورت عملي شدن طرح توسعه غني‌سازي ايران، تنش‌ها در منطقه بار ديگر افزايش مي‌يابد. طرح مسائل منطقه‌اي و گره زدن آن به مسائل هسته‌اي در حالي كه در برجام اين مسائل از هم تفكيك شده‌اند، تا چه اندازه مي‌تواند به بهانه‌اي براي اعمال فشار و محدوديت‌سازي براي ايران در سال‌هاي آينده تبديل شود؟
از فرد مغرض نمي‌توان انتظاري جز غرض‌ورزي داشت. چگونه مي‌توان انتظار داشت اسراييل يا اعضاي كنگره و برخي افراد موثر در سياست خارجي امريكا ذاتا دشمني با ايران را پيشه خويش كرده‌اند، بخواهند مستقلانه در خصوص مسائلي چون توان نظامي ايران، توان تكنولوژيك هسته‌اي ايران و مسائل منطقه‌اي و. . . قضاوت كنند.

ادعاي ربط دادن فعاليت‌هاي قانوني و صلح‌آميز هسته‌اي ايران يا فعاليت‌هاي نظامي كشورمان به مسائل منطقه يك ادعاست كه گفتن آن مايه‌اي ندارد و به راحتي مي‌توان به اين پيوند زد كه اگر ايران به دنبال فعاليت‌هاي نظامي و هسته‌اي است مي‌خواهد به كشورهاي پيرامون و همسايه‌اش تهاجم كند و اين مساله را هم از طريق رسانه‌هاي‌شان براي افكارعمومي جا مي‌اندازند. هيچ بعيد نيست كه طرف مقابل درباره فعاليت‌هاي ايران استنباط غيرواقعي داشته باشد كه در اين باره مي‌توان به تروريسم بي‌مكان و بي‌زمان اشاره كرد. مهم‌ترين اقدامات ضدداعش توسط ايران صورت گرفته است كه هم مستنداتش وجود دارد و هم غربي‌ها نيز به آن معترفند و تمامي اسناد نشان مي‌دهد كه عربستان مهم‌ترين نقش را در شكل‌دهي و به‌كارگيري داعش دارد.

آنها در سوريه و عراق جنگ به راه انداخته و مانع از شكل‌گيري دولت در لبنان شده‌اند ولي شاهد هستيم كسي زبان درازتر از وزير خارجه سعودي وجود ندارد. كساني كه ادعا مي‌كنند توافق هسته‌اي موازنه منطقه را برهم زده و موجب افزايش تنش‌ها شود، كساني هستند كه خود نگران منافع نامشروع‌شان هستند و به همين خاطر، تحت لواي اين مساله تغيير توازن منطقه‌اي را دنبال مي‌كنند. اين بازيگران در منطقه عربستان و تركيه هستند كه البته تركيه مدتي است كه گرفتار شده و اسراييل هم كه ام‌الفساد است و در امريكا هم افرادي در دولت و هم به طور مشخص كنگره اين هدف را دنبال مي‌كنند.
ارسال نظرات