صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۶۳۵۳۲
رئیس فراکسیون رهروان ولایت معتقد است که جزء کسانی بوده است که برای تصویب برجام در مجلس بیشترین دوندگی را کرده اما منتی بر سر مردم ندارد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۷ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۴
رئیس فراکسیون رهروان ولایت معتقد است که جزء کسانی بوده است که برای تصویب برجام در مجلس بیشترین دوندگی را کرده اما منتی بر سر مردم ندارد.

کاظم جلالی در سال  78 به عنوان نماینده مردم شاهرود برای نخستین بار وارد مجلس شد و در دوره های ششم، هفتم، هشتم و نهم به مدت 16 سال متوالی در خانه ملت حضور داشته است. وی با فصل جديدي از فعاليت‌هايش در مجلس و پس ازنگارش اساسنامه فراكسيون اصولگرايان رهروان ولايت و جذب نمايندگان، زمينه ايجاد فراكسيون حداكثري مجلس را به وجود آورد و خود با رای اعضاء به عنوان رييس این فراکسیون برگزیده شد. رياست مركز پژوهش‌هاي مجلس نیز مسئوليت ديگري بود كه جلالي از سوي هيات رييسه برای این پست پارلمانی انتخاب شد.

در این دوره از انتخابات مجلس جلالی نه تنها از حوزه انتخابیه تهران ثبت نام کرد بلکه نام او در میان لیست منتشر شده با عنوان "اصلاح طلبان و حامیان دولت" به سر لیستی محمدرضا عارف و همچنین  لیست انتخاباتی "صدای ملت" به سر لیستی علی مطهری دیده شد که این موضوع واکنش اصولگرایان را نیز در پی داشت.

در آستانه انتخابات مجلس دهم با رئیس فراکسیون اکثریت مجلس نهم که مهمان کافه خبر شده بود، درباره رقابت‌ها و چگونگی تنظیم لیست‌های انتخاباتی، عدم پیوستن لاریجانی به ائتلاف اصولگرایان، حوادث پس از انتخابات 88، اتفاقات تصویب برجام در مجلس و.... صحبت کردیم.

متن کامل این گفت‌وگو به شرح زیر است:

گفته می شد که از آقای لاریجانی خواسته شده است که به ائتلاف اصولگرایان نماینده معرفی کند اما ایشان این کار را انجام نداد و پیش‌بینی‌هایی‌ که می‌شد كه لیست ائتلاف اصولگرایان نزدیک به جبهه پایداری باشد، به تحقق پیوست. چرا آقای لاریجانی به جلسه نرفت و مرز بین آقای لاریجانی و کسانی که لیست ائتلاف اصولگرایان را بستند، چیست؟
پیش بینی ما هم از ابتدا همین بود که این بار جریان اصولگرایی، با محوریت جبهه پایداری شکل گرفته و اتفاقا آن چه که فکر می کردیم، درست از آب درآمد و الان که لیست را نگاه می کنیم، می‌بینیم که اکثریت آن با حضور دوستان جبهه پایداری تكميل شده است. برخی از افراد هم که به ائتلاف پیوسته‌اند، ابراز نارضایتی می‌کنند که در جریان این ائتلاف نتوانسته‌اند توفیقی بدست آورند.

ما مدلی که کار تشكيل ائتلاف اصولگرايي بر اساس آن انجام شد را مدل درستی نمی‌دانستیم  و فکر می‌کنم در این دوره از انتخابات جای بزرگانی همچون حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی و مرحوم عسگراولادی بسیار خالی است. چگونه می‌شود همین دوستانی که امروز دم از وحدت می‌زنند، چهارسال پیش که آیت‌الله مهدوی‌کنی با کهولت سن و بیماری، محوریت اصولگرایی را در دست گرفت، آن روز وحدت را نپذیرفتند و اتفاقا وحدت شکن هم شدند و لیست جداگانه‌اي دادند و حرمت مرحوم  آیت‌الله مهدوی‌کنی را نگه نداشتند؟!
البته این را هم بگویم که در این دوره آقای دكتر لاریجانی را به عنوان یک شخص دعوت کرده بودند و ایشان گفته بود که اگر شخص بنده مطرح هستم، به دليل رياست مجلس دليلی نمی‌بینم که در ائتلاف‌ها شرکت کنم.

موضوع اساسی هم اینجاست که دوستان اصولگرا هیچ‌گاه جریان سیاسی ما را به رسمیت نشناختند و الان هم نمی‌خواهند به رسمیت بشناسند چون احساس می‌کنند که این جریان می‌تواند مزاحم آنها باشد.

عده‌ای می‌خواهند اصولگرایی را برای رسیدن به اهداف خود به گروگان بگیرند. جریاناتي سیاسی که باید برای نظام و ملت باشد الان براي اشخاص و در خدمت آنها شده‌اند، یعنی اصولگرایی با هدف اینکه فرد خاصی رئیس مجلس بشود! در حالی که ما به هيچ‌وجه این موضوع را نمی‌پذیریم و آن را جفای به اصولگرایی و ارزش‌های انقلاب و نوعی انحصارگرایی می‌دانیم.

در دوره قبل هم که در ائتلاف اصولگرایی بودم، درجلسات‌شان بر سر اين موضوع که چرا شما کل انتخابات و مجلس را به گروگان گرفته‌اید تا از قبل مشخص كنيد گه چه كسي رئیس مجلس چه کسی بشود یا نشود، چندین بار مشاجره داشتیم. این روش، راهكار غلطی است. مگر در همین تهران از افراد امضاء نگرفتند که اگر برخي از این ها بعد از اینکه در لیست نبودند انصراف بدهند، پس چرا انصراف ندادند؟ و باعث شدند این همه لیست های متعدد باز از درون طیف اصولگرایی بیرون آمد. درست است که شاید آقایان بگویند از آن جمعی که ما تشکیل دادیم، یک لیست خارج شد اما لیست های دیگری هم که منتشر شده متعلق به طیف های اصولگرایی هستند.

ما فکر می کنیم که این دوستان در روش، نوع موضع‌گیری‌ها و رویکرد دچار مشکل هستند و اینکه آنها خودشان را تنها نماینده انحصاری ارزش‌مداری در داخل جامعه بدانند، تصوراشتباهی است.

تندروی‌های بعضی از اعضای فهرست ائتلاف در دو مجلس گذشته را دیدید، به نظرتان لیستی که بسته شده است چقدر رای‌آور است؟ چقدر  با حضور افرادی کاردان است؟ و چقدر ممکن است این تندروی‌هایی که الان بین آنها در بعضی از منازعات‌شان مطرح شده، باز هم به فضای مجلس کشیده نشود؟
بگذارید یک بحث مبنایی را مطرح کنم که الان شرایط كشور در چه وضعيتي قرار دارد و با اين شرايط به چه مجلسی نیاز داریم كه بر اساس آن می‌شود لیست‌ها را هم مورد تحلیل قرار دهیم.

ما امروز در دوران پسا برجام به سر می بریم، تندروها تلاش دارند که بگویند برجام برای ملت ایران پیروزی نبود؛ در حالیکه برجام گام بزرگی بود که با هدایت رهبری، همت دولت و توانمندی دیپلماتیک تیم مذاکره کننده هسته‌ای، خصوصا جناب آقای دكتر ظریف اجرايي و عملیاتی شد.

برخی از این دوستان فکر نمی‌کردند که موضوع هسته‌ای حل شود و  برجام به نتيجه برسد، لذا تصور می‌کردند که مذاکرات یک ملعبه است. از این رو علیه مذاکرات و مذاکره کنندگان مواضع سختی گرفتند. آنها می‌گفتند مگر می‌شود غربي‌ها حق غنی‌سازی ايران را بپذیرند؟ اما ديديم كه پذیرفته شد. با مي‌گفتند مگر می‌شود موضوع پی‌ام‌دی حل بشود؟ كه باز ديديم موضع پی‌ام‌دی هم حل شد. بعد گفتند مگر می شود تحریم‌ها را بردارند؟ تحریم ها را هم برداشتند. بعد گفتند مگر برجام اجرایی و عملیاتی می‌شود؟ دیدیم که برجام اجرایی و عملیاتی هم شد و سوئیفت هم باز شد. از این‌رو، تمام تحلیل‌های‌شان اشتباه از آب درآمد. لذا بین زمین و آسمان ماندند.

گام دوم آنها، این است که بگویند در ادامه برجام هیچ اتفاقی نیفتاده است و می‌خواهند مردم را ناامید کنند. همین‌هایی که دیروز در برابر فشارهای اقتصادی بر مردم سکوت کرده بودند امروز دستمال در دست گرفته و برای اقتصاد کشور اشک می‌ریزند. آنها پاسخ‌گو نیستند که آیا رفتار دیروزشان موجب بروز مصیبت‌ها برای مردم نشد؟

در گذشته چقدر رویکردهای اقتصادی غلط اتخاذ شد و آنها یا حمایت و یا سکوت کردند، بنابراین امروز چگونه شد که اقتصاد اولویت یک آنها شده است و برای آن گریه می‌کنند.

 الان در دوران پسابرجام هستیم و این آبی که از کیلومترها قبل قطع شده بود دارد به جوي بر می‌گردد اگر چه هنوز در دسترس مردم قرار نگرفته است اما اگر این مسیر ادامه پیدا کند، این آب در جوی قرار خواهد گرفت و مردم نیز از آن بهره‌مند می‌شوند.در فضای پسابرجام ما یک فرصت تاریخی داریم تا اقتصاد ایران را که امروز شدیدا دچار مشکل است را بازسازی کنیم. امروز رکود کشور را فراگرفته است و ما نیازمند سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی هستیم. در این فضا نیازمند ریل‌گذاری درست از ناحیه مجلس برای دولت هستیم. ریل‌گذاری که با اصلاح قوانین و منطبق کردن آنها با شرایط جدید می‌تواند امکان‌پذیر باشد. دراین شرایط نیاز داریم که مجلسی با اشخاصی توسعه محور، عاقل، غیرجنجالی، غیر جناحی و با اولویت منافع ملی وارد مجلس شوند.

اگر مجددا چهره‌هایی وارد مجلس شوند که بخواهند بر طبل دعواهای سیاسی بکوبند و عملا اجازه ندهند که دولت گام‌های توسعه محور خود را بردارد، ما این فرصت تاریخی که برای کشور به وجود آمده را از دست خواهیم داد.

نکته‌ای که وجود دارد این است که خیلی از دوستان به دنیای غرب می‌گویند كه با استانداردهای دوگانه با ما برخورد می‌کنند در حالیکه ما خودمان هم با خودمان با استانداردهای دوگانه برخورد می‌کنیم. به عنوان مثال در ماجرای هسته‌ای اگر یادتان باشد یک زمانی قرار شد ما کل سوخت را بدهیم، رئیس جمهور برزیل و نخست وزیر ترکیه واسطه شده بودند که کل سوخت از ایران خارج شود و  در مقابل آن فقط سوخت راکتور 5 مگاواتی تهران را به ما بدهند. در همان زمان برخی از نشریات سرمقاله نوشتند و این را به عنوان پیروزی بزرگ ملت ایران نام بردند و برخی از اشخاص آمدند از این اتفاق به عنوان پیروزی تاریخی یاد کردند در حالیکه رفتن سوخت از ایران هنر نبود.

همین افراد وقتی که به برجام رسیدیم -که در آن به واقع ما یک پیروزی بدست آوردیم چون برای اولین بار یک کشوری درمقابل 6 کشور بزرگ نشست و با قدرت دیپلماسی توانست آنچه که از حقوق هسته‌ای خودش بود از جمله غنی‌سازی، آب‌سنگین، راکتور 40 مگاواتی اراک، حفظ سانتریفیوژها همه این‌ها را به‌دست آورد- این دوستان تلاش کردند تا این دستاورد را تلقی به شکست کنند، آیا این استاندارد دوگانه نیست؟

خیلی جالب است، کسانی که امروز مسائل اقتصادی را مطرح و بزرگ می کنند، دیروز تا از اقتصاد حرف می‌زدیم، با حربه تحریم همه را دعوت به سکوت می‌کردند. اما الان چه اتفاقی افتاده است؟ تازه یک ماه است تحریم‌ها برداشته شده است. چطور در ظرف یک ماه انتظار دارند در کشور معجزه شود؟! آیا این برخورد با استاندارد‌های دوگانه نیست؟

درآن زمان بسیاری از دلسوزان می‌گفتند که نباید بگذاریم پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت برود اما اگر کسی چنین چیزی می‌گفت، می‌گفتند که شما مرعوب هستید و نتیجه همان ترساندن مسئولین کشور و تاثیرگذاران و رسانه‌ها از اینکه لکه مرعوب بودن بر لباس آنها بنشیند، باعث شد که این همه فشار اقتصادی بر کشور وارد شود.

نمونه دیگری از برخورد با استاندارد دوگانه آنجا بود كه زمانی که آقای فرشیدی وزیر آموزش و پرورش بود، سئوالاتی طرح شده بود که در یکی از آن ها به پیامبراکرم (ص) جسارت شده بود، ما آن زمان وزیر را استیضاح کردیم، من در جلسه استیضاح گفتم که ما امروز فریاد می‌زنیم، برای اینکه فریاد بزنیم.

درهمان جلسه گفتم شما که دیروز سر یک نشریه‌ای که 50 نسخه تیراژ بیشتر نداشت، بلوا به پا کرده و کفن پوشیدید، چگونه می‌شود که امروز در برابر توهین به پیامبر (ص) در داخل کشور مي‌گویید که اشتباه سهوی بوده است؟!

ارزیابی‌تان از نقش تندروها در مجلس و تهدید کردن وزیر امور خارجه و اعضای تیم مذاکره کننده تیم هسته‌ای توسط آنها چه بود؟ آیا می‌توان امیدوار بود که در مجلس دهم شاهد حضور تندروها نباشیم؟
البته اینکه شاهد حضور چه کسانی در مجلس باشیم و چه کسانی نباشیم، به انتخاب مردم بستگی دارد، ما فکر می‌کنیم که حضور افراد تندرو و بداخلاق در داخل مجلس مضر به حال مجلس، مردم و توسعه کشور است. از این‌رو، باید ببینیم که مردم چه کسانی را انتخاب می‌کنند.

یکی از اصلی‌ترین اتفاقاتی که در این دوره افتاد، این بود که مسائل اصلی کشور به مسائل فرعی تبديل شد و مسائل فرعی کشور، موضوعاتي اصلی شد. این به نظر من جفای بزرگی است که وارد شد. مقام معظم رهبری همیشه ذکر فرموده‌اند که دنبال مسائل اصلی کشور باشید اما همین دوستانی که می‌گویند ما باید فرامین رهبری را اجرا کنیم، باید یک گزارش از عملکرد خودشان بدهند که چقدر در حوزه اقتصاد ورود پیدا کردند و طرح‌های پیشرفته‌ای را برای اقتصاد کشور داده‌اند.

من دیدم که این روزها می‌گویند مثلا در لیست اتئلاف اعتدال و توسعه و اصلاح‌طلبان چهره‌های اقتصادی نیستند، پاسخ ما این است که ما قبلا هم که چهره‌های اقتصادی را داشتیم، ببینیم چه کارکرده و چه گلی به سر مردم زده‌ایم ضمن اینکه مهم این است که رویکرد، رویکردي توسعه‌گرا باشد، اگر رویکرد به سمت اقتصاد رفت، آنگاه می‌شود از چهره‌های برجسته اقتصادی که این همه در دانشگاه‌ها و مراکز علمی حضور دارند، استفاده کرد و آنگاه آنها احساس می‌کنند که با این مجلس می‌توانند تعامل داشته باشند.

نظرتان درباره مباحثی که این روزها درباره حضور شما در لیست انتخاباتی اصلاح طلبان مطرح شده از جمله صحبت های اخیر آقای مصباحی مقدم چیست؟
اولا ایشان گفته‌اند که «من تعجب می‌کنم که آقای جلالی و دوستان‌شان شکار اصلاح‌طلبان شده‌اند»، ماهم تعجب می‌کنیم از اینکه حضرت آقای مصباحی مقدم شکار جبهه پایداری شدند! چگونه می‌شود که بزرگان جبهه اصولگرایی که خودشان همیشه بر مشی جدایی از برخی از تندروی‌ها تاکید می‌کردند، در جبهه پایداری قرار گرفتند؟

تعجب دوم از آقای مصباحی مقدم به عنوان شخصیت نزدیک به مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی است، من هم از ایشان سئوال دارم که سخنان مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی در 4 سال گذشته را با مردم درمیان بگذارند که مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی از همین دوستانی که آن روز انشعاب کردند چه خون دلی خورد. بالاخره خود آقای مصباحی مقدم هم می‌داند که من شاگرد مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی و نزدیک به ایشان بودم و دردودل‌های ايشان را هم شنیده‎ام.

اگر آیت الله مهدوی کنی و آقای عسگر اولادی بودند،چنین ائتلافی که دوستان با محوریت جبهه پایداری شکل دادند ، شکل می گرفت؟ آیا این همه چهره های اصولگرایی که در بیرون لیست قرار گرفته اند، باید در بیرون لیست قرار می گرفتند؟

اولا من خدمت بعضی از بزرگان از جمله آیت‌الله موحدی کرمانی عرض کردم که اگر شما می خواهید یک لیست مناسبی را تنظیم کنید، بايد به تمام کسانی که دور میز می‌نشینند تا لیست تنظیم کنند بگویید که خودشان نباید کاندیدای مجلس باشند. همانگونه که شیخ انصاری وقتی که به احکام چاه رسید که حکم صادر کند که اگر یک پرنده‌ای داخل چاه افتاده باشد، چند دلو آب باید خارج کنیم، که آب چاه پاک شود، فرمود که ابتدا چاه خانه من را پر کنید تا خودم صاحب چاه نباشم، بعد فتوا بدهم.

حال چطور می‌شود که لیستی را تنظیم می‌کنند که  تمام کسانی که دور میز هستند خودشان کاندیدا هستند و اول اسم خودشان را می‌نویسند. خوب می‌آمدند می‌گفتند جبهه اصولگرایی منحصر به همین آقایانی است که دور میز بودند و کاندیدا بودند؛ این جبهه افراد دیگری نداشت که خودشان کاندیدا نباشند و بنشینند قضاوت درست‌تری داشته باشند؟!

ما در ائتلاف شرکت نکردیم اما خیلی از افرادی که شرکت کردند و صلاحیت داشتند و یا صلاحیت‌شان از برخی از افرادی که در داخل لیست هستند، بیشتر است، چرا در داخل لیست قرار نگرفته‌اند؟

اما اینکه آقاي مصباحي‌مقدم فرمودند که اصلاح‌طلبان ما را شکار کردند، من یک سئوال از ایشان دارم، همان افرادی که ما را در این لیست گذاشته‌اند، در انتخابات خبرگان رهبری آیت‌الله موحدی کرمانی، لیدر اصولگرایی کشور و رئیس همین ائتلاف را همچون بنده در لیست خود قرار داده‌اند. پس باید بگویند که آیت‌الله موحدی هم شکار شد، برای این ادعا چه پاسخی دارند؟ و تنها آیت‌الله موحدی نیست و چهره‌های دیگری مثل آیت‌الله امینی و دیگران هم در آن لیست قرار دارند که همه انسان های وزین و باشخصیتی هستند. اتفاقا مشکل ما همین‌گونه قضاوت‌ها، افتراق‌ها و به یکدیگر سیلی زدن‌ها و راندن‌هاست.

جالب است، این آقایان می گویند که تنها ما اصولگرا هستیم ، همه چیز اصولگرایی هم متعلق به ماست و بقیه هم باید از ما اطاعت کنند، اگر در لیست بودید اطاعت کنید و اگر هم نبودید اطاعت کنید و انصراف دهید؛ چون همه معیارها را ما تعیین می‌کنیم. شما حق ندارید کاندیدا بشوید، حق ندارید در لیست دیگری باشید، حق هم ندارید خلاف نظر ما نظر بدهید. این چه فکری است؟

من از آقای مصباحی مقدم سئوال می کنم، خودشان اگر در لیست نبودند الان چگونه موضع‌گیری می کردند؟! ما سایر مواضع ایشان را در جاهای دیگر دیده‌ایم. لذا فکر می‌کنیم که این نوع اظهار نظرها، اظهارنظرهای مناسبی نیست. ضمن اینکه اولا کسی که کاندیدا می‌شود، خود را عرضه می‌کند، اینکه چه کسی ما را در لیست قرار بدهد یا ندهد یا چه کسی به ما رای بدهد یا ندهد، چه عکس‌العملی بايد نشان دهیم؟ مثلا از نظر ایشان هر کس که نماز صبحش قضا شد نباید به ما رای بدهد؟! آیا خود ایشان اعلامیه می‌دهند، کسانی که نماز صبح‌شان قضا می‌شود، مقید به حجاب نیستند و سهل‌انگاری‌هایی در مناسک دینی‌شان دارند. اگر به ایشان رای دادند، درست است یا غلط؟!

ما همه کاندیدا هستیم، اینکه چه کسی به ما رای می‌دهد و چه کسی ما را تائید می‌کند، ملاک و معیار نیست. ضمن اینکه همه ما افراد با شناسنامه‌ای هستیم. من آدمی نیستم که تازه پا به عرصه سیاست گذاشته باشم، شناسنامه‌ام مشخص است، موضع‌گیری‌های بنده نیز در طول 16 سال نمایندگی مجلس مشخص و روشن است. ضمن اینکه این لیست، یک لیست ائتلافی است.

جالب است که بدانید در لیست «اصلاح طلبان و حامیان دولت» برخلاف لیست‌های دیگر نه از کسی تعهدی گرفتند که  شما باید در لیست دیگری نباشید، نه تعهدی گرفته‌اند که رئیس مجلس چه کسی باید باشد یا نباشد، نه تعهدی گرفتند که مواضع سیاسی چگونه باید باشد یا نباشد، حتی یک بار هم هیچ کس با بنده تماسی نگرفت و به بنده الزامی نکرد و کاملا یک لیست بر اساس یک نوع دریافت عقلانی و منطقی بود که عده ای را که فکر می کردند می توانند به درد فضای فعلی کشور بخورند را در یک لیست کنار یکدیگر قرار دادند. البته از لیست اصولگرایان برخی به بنده زنگ زدند که اگر ما را در این لیست قرار بدهند حتی حاضر هستیم از آن لیست انصراف بدهیم. یا برخی از افراد حاضر در آن لیست را در مجامع دیدیم گفتند اینکه ما را در این لیست قرار داده‌اند بیشتر به ما آسیب زده‌اند.

 لذا این نوع درباره هم قضاوت کردن درست نیست و به نظر می‌رسد که مشکل اصولگرایی در این است که عده‌ای خودشان را تام و تمام اصولگرا می‌دانند تاجايي كه سند کامل اصولگرایی باید به نام آنها باشد و جالب این است که بیشتر افرادی مطیع می‌خواهند نه همراه، اطاعت پذیری می‌خواهند نه همراهی، و فكر مي‌كنند تشکیل یک جریان سیاسی برای رسیدن به اهداف است. مي‌گويند شما باید اطاعت کنید و اگر اطاعت نکنید همه ارزش‌های دینی و انقلابی را کنار گذاشته‌اید! چون می‌گویند ما چندنفر نشستیم و با هم یک تصمیمی گرفتیم، چرا دیگران اطاعت نمی‌کنند؟!

پس بر خلاف تصور دوستان کاظم جلالی اصلاح طلب نشده و هنوز اصولگراست؟
کاظم جلالی، همانی است که بود. همان کسی که در تصویب برجام و دفاع از کابینه دولت یازدهم ظهور پیدا کرد. در همین مجلس، او اولین کسی بود که در موافقت با دولت صحبت کرد. کاظم جلالی جناح گرا نیست، منافع ملی را ترجیح می‌دهد، دعواهای جناحی و جنجال‌های سیاسی را برای امروز کشور مضر می‌داند، او می‌گوید امروز مردم در مشکلات شدید معیشتی و اقتصادی قرار دارند و ما باید مجلسی تشکیل دهیم که بتوانیم این مشکلات را کمتر کنیم.

ما همان نظراتی را که داشتیم، را کماکان داریم. هیچ کسی هم نیامد از ما تعهدی بگیرد، نظر ما را بخواهد، روند کاملا ، روندی عاقلانه و دموکراتیک بود و یک ائتلافی میان کسانی که حامی دولت بودند با کسانی که میانه‌رو بودند با چهره‌های اصلاح‌طلب، لیستی را تشکیل دادند.

مگر ما در مجلس نهم همین مدل را در فراکسیون رهروان ولایت تشکيل ندادیم؟ از روز اول این دوستان آمدند و گفتند که بعضی‌ها فتنه‌گر هستند، ما گفتیم کسی را که شورای نگهبان تائید کرده ما او را فتنه‌گر نمی‌دانیم. این دوستان می‌توانند  اصلاح‌طلب باشند و نظرات دیگری داشته باشند ولی آدم‌های دلسوز کشور و انقلاب و نظام هستند، اتفاقا خط اعتدالی و درست حرکت کردن و منافع جناحی را کنار گذاشتن در داخل کشور از فراكسيون ما شروع شد که بعد استمرار پیدا کرد.

در کانال های تلگرامی عکسی از شما گذاشته اند و نوشته اند که کاظم جلالی کسی است که در مجلس هشتم خواستار اشد مجازات برای سران فتنه بود و الان در لیستی قرار گرفته است که شعار آن ها رفع حصر است،  پاسخ شما به این حرکت چیست؟
اولا من نمی‌دانم این حرف را از كجا آورده‌اند، چون من معمولا مواضعم در ایام سال 88 مواضع روشنی است. همیشه شعار من و امثال آقای مطهری و دیگران این بود که باید دادگاهی تشکیل شود و مسائل مورد رسیدگی قرار بگیرد، طبعا من قاضی نیستم که بخواهم حکم صادر کنم که اشد مجازات یا اقل مجازات باشد. این را باید دادگاه تعیین کند که چه کسانی باید چگونه مجازات بشوند. کسانی که با ادبیات من آشنا باشند می‌دانند که من معمولا هیچ گاه ادبیات خیلی تندی را اتخاذ نکرده‌ام. در هر سیستم و نظامی کسانی که خلاف قوانین کشور حرکت کنند، باید در دادگاه صالحه محاکمه شوند و بر اساس آن هم حکم برای‌شان جاری شود.

اما اینکه چرا امروز همین مصاحبه بوده یا نبوده را مثلا فرض کنید برخی از رسانه هايي که خودشان موضع‌شان این بود که همین الان باید سر این افراد را بُرید، برجسته می‌کنند، جای تامل دارد که چطور می‌شود سایت‌های منسوب به برخی جریانات سیاسی و روزنامه‌هایی که مواضع‌شان در مورد امثال ما مشخص است، این موضوع را برجسته می‌کنند و نه طرفداران اين اشخاص! من  فکر می‌کنم که احساس کرده‌اند که ما  زمینه‌ای برای رای‌آوری در یک جریانی را داشته باشیم، از همين‌رو تلاش می‌کنند که آن را تخریب کنند.

وگرنه خیلی جالب است در خود بحث فتنه، بحث کاسب فتنه را بنده مطرح کردم در جریان دفاع از کابینه که بعد مشاجره‌ای هم بین من و یکی از نمایندگان ایجاد شد، اتفاقا بر سرهمین موضوع بود که چرا بعضی‌ها از فتنه برای تسویه حساب سیاسی استفاده می‌کنند؟ چرا دایره فتنه را آنقدر گسترده می‌کنند که خیلی از آدم‌ها را می‌خواهند در آن آتش بسوزانند؟

سال 88 هم روشن است که ما با چه رویکردی تلاش کردیم که بر روی آن آتش، بنزین نریزیم. من همیشه حرفم این بود که آتش را باید خاموش کرد نه آنکه روی آن بنزین بریزید اما برخلاف ما، دوستانی تلاش کردند که مرتب بر روی آن بنزین بریزند.

ما در سال 88 آمدیم و گفتیم که هر نظام سیاسی باید درون خودش خود ترمیمی داشته باشد، اینکه اگر در درون نظام زخم‌هایی ایجاد می‌شود را بگذاریم تا کهنه شود به ضرر نظام است و یا اگر بگذاریم بیگانگان در خارج از مرزها، سخنگویی درباره این زخم‌ها را به دست بگیرند، این هم اشتباه است.

لذا بر اساس این تفکر و با همت آقای دكتر لاریجانی ما دو کمیته تشکیل دادیم، کمیته مربوط به حوادث کوی دانشگاه بود که ما اولین نفراتی بودیم که در کوی مستقر شدیم، دانشجویان به سراغ ما آمدند و گفتند كه چه مصیبتی بر سر آنها آمد که بعدها رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان جنایت یادکردند و بعد رفتم خدمت آقاي دكتر لاریجانی گزارش دادم که وضعیت، وضعیت بسیار بدی است که اتفاقا ایشان هم بلافاصله آن گزارش را به مراجع ذی‌صلاح منتقل کردند.

در کنار آن هم کمیسیون مشترکی بین کمیسیون‌های امنیت ملی و حقوقي-قضایی تشکیل شد که خانواده بازداشت‌شدگان با ما دیدار می‌کردند، كه در آن کمیته ما تلاش کردیم که خیلی فعال باشیم. مثلا یکی از اتفاقاتی که افتاد این بود که می‌گفتند بچه‌های‌مان مفقود شده‌اند، این برای ما پدیده بود که مفقودشدن چه معنایی دارد؟ بالاخره یا دستگیر شده و یا آزاد هستند. ما وقتی به زندان اوین رفتیم با این پدیده مواجه شدیم که بچه‌هایی که دستگیر شده بودند هویت حقیقی خودشان را نمی‌گفتند و تصور می‌کردند که سریع آزاد خواهند شد و دلیلی ندارد که برای آن‌ها پرونده‌ای تشکیل شود، اسم‌شان را به صورت جعلی  می‌گفتند. وقتي ما آنجا رفتیم و با آنها صحبت کردیم که خانواده‌هایتان نگران هستند و بالاخره اسم‌های واقعیتان را بگویید تا لااقل خانواده‌ها از نگرانی درآیند، که همین اتفاق هم افتاد.

و یا موضوع کهریزک ما به صورت جدي پیگیری كرديم، با آقای بروجردی ملاقات مفصلی با زندانیان کهریزک داشتیم، همچنين با اعضای کمیته بازدیدی از زندان اوین داشتيم که در همان جا مصاحبه‌ای کردم و بحث‌مان این بود كه نیاییم خیلی از افرادی که در این ماجرا وارد شده‌اند را لشگر علیه نظام جمهوری اسلامی درست کنیم. بعضی از اینها ذهنیت‌شان این بود که تقلبی صورت گرفته که باید ذهن‌شان اصلاح شود. به بعضی از آنها هیجاناتی وارد شده بود و مبتنی‌بر هیجانات وارد شده بودند. لذا برخورد خشونت‌آمیز با اینها جواب نمی‌دهد. به همین دلیل گزارش کهریزک را ما تهیه کردیم که در صحن مجلس هم با حمایت رئیس مجلس قرائت شد و در آنجا بیان شد که چه اشتباهاتی صورت گرفته است.

مثلا نفس بردن بچه‌های مردم به کهریزک غلط بود و تصمیم کاملا اشتباهی بود. آن موقع به ما گفتند که زندان اوین جا نداشت ولی ما همان موقع که به زندان اوین رفتیم، دیدیم که اتفاقا اوین جا دارد و ما این موضوع را در گزارش خود آورده‌ایم. لذا در آن دوره از این نوع اتفاقات زیاد افتاد.

فكر می‌کنم این کمکی که در آن مقطع انجام شد تا به هر حال آتشی خاموش بشود یا کسانی كه واقعا به آنها ظلمی صورت گرفته این ظلم جبران شود یا به نوعی از آنها دلجویی شود،  اتفاقاتی بود که در مجموع خوب بودند.

دلیل عدم ثبت نام اولیه‌تان در انتخابات مجلس دهم چه بود؟
چهار دوره نماینده شهرستان بودن، فشار زیادی را وارد می کند و من نماینده‌ای بودم که تلاش کرده بودم هم رفت‌وآمد مثبت و تعامل خوبي با مردم در حوزه انتخابیه داشته باشم و هم در سطح ملی چه در بحث دیپلماسی پارلمانی و بین‌المللی و چه در بحث مربوط به جریان‌سازی داخل مجلس و چه در مرکز پژوهش‌ها در این دوره فعال بودم؛ لذا اینها خستگی مفرطی را در من ایجاد کرده بود. ضمن اینکه من وزارت‌خارجه‌ای هستم و احساس می‌کردم که در وزارت خارجه یا جای دیگر می‌توانم خدمت کنم. البته اول دولت معاونت سیاسی وزارت کشور به من پیشنهاد شده بود که آن موقع نرفتم.

اینکه اخیرا شایعه کرده بودند که با جلالی صحبت شده بود که در جایی به او مسئولیت بدهند، از اساس اشتباه بود. نه من با کسی در این خصوص صحبتی داشتم و نه کسی با من درباره این موضوع صحبتی داشت. در این ماجرا آقای دكتر لاریجانی سه روزی بود که ثبت نام من را پیگیری می کرد که البته ثبت‌نام نکردم كه بعد به گفت‌وگوي روز آخر منجر شد و بعد هم نامه ای که ایشان نوشت و بعد از نامه ایشان من هنوز ملاحظاتی داشتم اما اقدام به ثبت‌نام کردم. بخشی از دلایل من ملی و بخشی از آن هم، منطقه‌ای و محلی و بخش دیگري هم خانوادگی بود که آنها خیلی موافق با این روندی که داریم، نبودند. اینها دلایلی بود که باعث شد تا ابتدا ثبت‌نام نكنم اما با آن نامه‌ها و مسائل ثبت‌نام کردم.

شنیده‌ام که در برخی از مجامع، بعضی‌ها گفته‌اند، وزارت کشور خلاف قانون عمل کرده و جلالی مدارکش را بعدا داده است در حالیکه این دروغ است. من زمانی که ثبت‌نام کردم نماینده  شورای نگهبان به من گواهی داد که من مدارکم را همان زمان دادم. در حالیکه برخی از دوستان اصولگرایی که الان در لیست اصولگرایی هستند، بعدا مدارک‌شان را دادند و اگر تخلفی هم باشد، برای آنهاست.

نظرتان درباره اینکه می گویند برجام در 20 دقیقه در مجلس به تصویب رسید چیست؟
اینکه می گویند 20 دقیقه، این 20 دقیقه برای کسانی است که از رادیو مجلس، مذاکرات مجلس را می‌شنوند اما نمی‌بینند که  شايد قبل از آن، روی يك موضوع خاص 200 ساعت کار شده باشد. حتما وظیفه ملی ما این است که تلاش کنیم، مسیرمان مسیر آرامش به عنوان پیش‌نیاز توسعه اقتصادی کشور باشد.

اگر همه جریانات سیاسی كشور حول منافع ملی جمع شوند و با منافع ملی مورد ارزيابي قرار بگيرند، این ارزیابی برای افراد هم راحت‌تر می‌شود. به عنوان مثال برجام در راستای منافع ملی بود كه ما خیلی هم برای آن دوندگی کردیم، هیچ منتی هم بر سر کسی نداریم چراكه وظیفه‌مان بود. اگر برجام خواسته ملی بود من هم به عنوان نماینده ملت باید آن را پیگیری می‌کردم.

من مصاحبه ای دارم که هنوز منتشر نشده است که در آن خیلی از این پشت پرده‌ها را گفته‌ام. آنچه که مردم دیدند دو روز جلسه علنی بود که در مجلس صحبت شد. اما شاید چندماه احساس‌مان این بودکه پای‌مان در پوتین است و باید شب و روز بدویم تا برجام را به سرانجام برسانیم.

دلیل عدم ثبت نام آقای باهنر در انتخابات مجلس دهم را چه می‌دانید؟
آقاي باهنر واقعا خسته شده بود و چند دوره بود که می‌گفت نمی‌آیم. این دوره هم خیلی دقیق عمل کرد. از سياست ایشان بود که کسی به او فشار نیاورد لذا حتی به خانواده‌اش هم نگفته بود که ثبت‌نام نمی‌کند. بالاخره فرد بعد از مدتی خسته می‌شود و احساس می‌کند که جای خودشان را باید به جوان‌ترها بدهند.

پیش بینی تان از ترکیب مجلس دهم چیست؟ شانس لیست اصلاح طلبان را چقدر می دانید؟
فکر می‌کنم مجلس آینده یک مجلس کارشناسی‌تر، معتدل‌تر و آرام‌تر و بیشتر در راستای منافع ملت خواهد بود. اینکه در انتخابات تهران چه اتفاقی بیفتد، بستگی به میزان حضور دارد اما خیلی‌ها تلاش می‌کنند فضای انتخابات را سرد نگه دارند تا حضور حداقلی باشد. ولی اگر فکر کنيم حضور حداکثری بشود و موجی برای حضور را بیفتد که حتما هم می‌تواند به نفع کشور باشد، آن وقت این ليست می‌تواند جلوتر و بالاتر باشد.

در مجلس دهم آقای لاریجانی رئیس خواهد بود؟
بحث ریاست آینده مجلس بحث‌های انحرافی است. شخصیت‌هایی مثل آقای دكتر لاریجانی و آقاي دكتر عارف شخصیت‌های ارزنده نظام هستند و مسلما آنچه خیر و مصلحت جامعه باشد رخ خواهد داد.

رد صلاحیت اعضای فراکسیون رهروان ولایت در انتخابات بنا به گفته بعضی از این نمایندگان به دلیل دفاع از برجام  بود. این موضوع صحت دارد؟
به هر حال بیشترین رد صلاحیت از فراکسیون رهروان ولایت انجام شد اما انصافا رئیس مجلس خیلی تلاش کرد که اگر گزارش‌های ناصواب و غلطی درباره شخصي ارائه شده است بتوانند درخصوص آنها ذهنیت را اصلاح کنند و در حد توان این اتفاق افتاد و بعضی از دوستان برگشتند.
ارسال نظرات