صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۵۵۰۹۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۱ - ۱۷ آذر ۱۳۹۴
شهرام شهيد‌‌‌ي طنزنویس در روزنامه شهروند نوشت: 

اجازه بدهید اول دفاعیه‌ام را تقدیم دادگاه کنم... خب. حالا که دفاعیه را ثبت کردم، می‌توانم تازه مطلب امروز را بنویسم. می‌پرسید چرا دفاعیه؟ چون حتما تا جوهر این مطلب خشک نشده، برخی پزشکان بدو بدو رفته‌اند از نویسنده این سطور به جرم نشر اکاذیب شکایت کرده‌اند. نمی‌شود که من آماده نباشم البته پزشکان هم مثل کشورها به دو بخش تقسیم می‌شوند که هر دو بخش شهرت جهانی دارند. منظور من پزشکان بدون مرز نیست بلکه پزشکان غیرمتعهد را می‌گویم. حالا چرا فکر می‌کنم برخی پزشکان الان است که شاکی شوند؟ چون من قصد دارم یک‌سری چیزها را بیاورم جلوی چشم همان برخی پزشکان غیرمتعهد. یعنی راستش بعد از شنیدن خبر شکافتن بخیه‌های بیمار خردسال به خاطر نداشتن یکصد و پنجاه‌هزارتومان خدا را شکر کردم که فعلا به اندازه وسع‌مان دستمان به دهانمان می‌رسد. وگرنه همین پزشکی که این کار را با آن دختر خردسال کرده، اگر در همه این سال‌ها دستش به من می‌رسید و می‌فهمید آهی در بساط ندارم، احتمالا:

- اول از همه لابد... نه. اصلا حتما بخیه‌های زایمان رستم‌زایی (سزارین سابق) همسرم را می‌کشید و فرزند تازه به دنیا آمده‌ام را دوباره cut & paste می‌کرد سر جای اولش. حالا نگویید تو که اصلا بچه نداری. از این به بعد می‌توانم ادعا کنم من بچه داشتم به چه ترگل و ورگلی. این دکتر بخیه‌زن، بچه‌ام را عودت داد!

- شانس آوردم جناب بخیه‌زن در مطب دندانپزشکی حضور نداشت و الا اول از همه بخیه دندانم را می‌کشید (حالا اگر دندان را بخیه هم نزنند، یک چیزی که می‌زنند. زدنی را باید زد.) و عصب کشیده شده‌ام را می‌گذاشت کف دستم و می‌گفت بفرما هری... حالا اگر بپرسید تکلیف دندانت این وسط چه شد؟ عرض خواهم کرد وقتی فک آدم با چنین حرکت نادری بیاید توی دهان مبارک دیگر دغدغه دندان برای کسی می‌ماند؟

- یکی دیگر از سوال‌های بنیادین زندگی من این است که این دکتر بخیوی اگر درحین قطع انگشتان دست من قصد گروگانگیری داشت تا در اسرع‌وقت حسابم را تسویه کنم، کدام انگشتم را به‌عنوان ضمانت اجرایی مصادره می‌کرد؟ انگشت اشاره؟ انگشت شست؟ یا زبانم لال انگشت...
- درصورتی که بنده... زبانم لال، رویم به دیوار، شرمنده از این بی‌اخلاقی... بواسیر داشتم، آن وقت آن پزشک غیرمتعهد حاضر بود بخیه زده شده را باز کند؟

نظریه فلسفی: قبلا بنده فکر می‌کردم اهل بخیه خواهران و برادران معتاد من را شامل می‌شود و وقتی می‌گویند یکی اهل بخیه است یعنی از فضانوردان به نام عرصه هپروت تشریف دارند اما امروز فهمیدم اهل بخیه لزوما به مواد افیونی شیمیایی اعتیاد ندارند. درواقع پول هم به‌عنوان نوعی مخدر ثانویه و افیون دیجیتالی آدم بخیه‌زن را اهل بخیه می‌کند.

پرسش: شما فکر کنید اگر کادر پزشکی آن درمانگاه قطره در چشم پسر خردسال ریخته بودند و بعد فهمیده بودند از پول قطره خبری نیست، چطور باید قطره چشم مذکور را به آغوش وطن بازمی‌گرداندند؟ آن کادر پزشکی مجرب (که در امر آزادسازی تبحر ویژه‌ای دارند) حتما به بهترین پاسخ‌ها جوایز ارزنده‌ای اعطا خواهند کرد.

ارسال نظرات
نیما
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
2نکته.اول اینکه واقعا باید از فضای مجازی تشکر کرد که باعث شده این روزها حداقل برای بعضی از مشکلات اجتماعی بشه سریع اطلاع رسانی کرد. و دوم ینکه عالی بود این مطلب عالی
ناشناس
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
چشم خردسال مذکور را از چشمخانه خارج ساخته آنرا می چلانند و پس از استحصال قطره مورد نظر و ریزش آن در شیشه قطره ، چشم را به صاحبش باز میگردانند تا بنا به میل و سلیقه خود در چشمخانه قرار دهد.
ناشناس
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
پرسشت عالی بود ... عالی
ناشناس
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
خیلی لوس بود. هیچ ملتی مثل ملت شریف ایران ، بدبختی خود را دستمایه خنده و هرهرو کرکر نمیکنه.
ناشناس
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
درود به شرفت
می بینیم بنیان های اخلاقی در جامعه سقوط کرده اما این و دیگه شیطان هم باور نمی کرد
ناشناس
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
درد ما با این خوشمزه بازی شما نوچه های اصلاح طلب یا اعتدال جو درمان نمی شود
این بچه درد و رنج زندگی در خانواده کارگری را تجربه می کند
شما به زخمش نمک نپاش