مردی که متهم است عروسش را با طناب خفه کرده، ضمن رد اتهام مدعی شد اعترافاتش به خاطر نجات فرزندانش از بازداشتگاه بوده.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه ١٠ دادگاه کیفری شماره یک برگزار شد،نماینده دادستان تهران جزئیات ماجرا را توضیح داد و گفت: «متهم که پرویز نام دارد، روز اول بهمن دو سال قبل، زن جوانی به نام پریا را که عروسش بود به قتل، رساند و جسدش را در خانه رها کرد. متهم در بازجوییها به قتل اعتراف کرده و جزئیات آن را هم توضیح داده است بنابراین با توجه به گفتههای مقرونبهواقع متهم و مدارک بهدستآمده از دادگاه درخواست رسیدگی به این پرونده را دارم.»
در ادامه، اولیایدم پریا در جایگاه حاضر و خواستار رسیدگی به این پرونده و صدور حکم قصاص برای متهم شدند.
مادر پریا گفت: «دخترم عروس پرویز بود و هیچ کاری هم با متهم نداشت. درگیریای که باعث قتل دخترم شد، درواقع دعوای متهم و همسرش بود. از آنجایی که من نسبتی دور با مادرشوهر دخترم داشتم و معرف شوهر پریا هم یکی از اقوام مشترک بود، پرویز از ما کینه به دل گرفته بود چراکه همسرش به او خیانت کرده و پرویز او را طلاق داده بود، اما چون دستش به زنش نمیرسید، بنابراین دختر من را کشت تا از این طریق از زنش انتقام بگیرد. درحالیکه داغ را روی دل من گذاشت نه کسی دیگر، چون زنی که فامیل من هم بود طلاق گرفت و با زن پرویز بهدنبال زندگی خودشان رفتند و من ماندم و داغ فرزند نوجوانم که ١٦ سال بیشتر نداشت. پرویز قبلا هم بارها تهدید کرده بود دخترم را میکشد البته گفته بود برای انتقامگیری این کار را میکند. وقتی من موضوع را به دامادم گفتم، حرفم را قبول نکرد و گفت پدرم از روی عصبانیت این حرف را زده است و واقعا این کار را نمیکند. پرویز بعد از قتل دست و پای دخترم را بسته و لباسهایش را درآورده بود تا بگوید شخص دیگری این کار را کرده است، اما همهچیز مشخص شد و برای چنین آدمی تقاضایی بهجز قصاص نمیتوانم بکنم».
سپس پرویز در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: «من این کار را نکردم و اگر هم چنین حرفی در مورد من زده شده است بهخاطر برداشت اشتباه خانواده عروسم است. پریا مثل بچه من بود و هیچ درگیریای با او نداشتم. دلیلی برای این قتل وجود نداشت».
در این هنگام قربانزاده، رئیس دادگاه، خطاب به متهم گفت: «در اعترافاتی که در اداره آگاهی و نزد بازپرس داشتی عنوان کردی، وقتی عروسم به من گفت من کلفت تو نیستم که بخواهم کارهایت را انجام دهم بههمینخاطر عصبانی شدم، او را زدم، روی زمین افتاد و بعد با طناب خفهاش کردم. این گفتهها را نهتنها نزد مأموران اداره آگاهی بلکه در بازپرسی هم چندبار تکرار و حتی صحنه جرم را براساس همین اعترافات بازسازی کردی، در اینباره چه میگویی؟»
متهم جواب داد: «من فقط گفتههای مأموران را دوباره تکرار کردم چون پسرانم را به اتهام قتل بازداشت کرده بودند چارهای نبود بهجز اینکه اعتراف کنم تا بچههایم آزاد شوند. من بهخاطر آنها قتل را قبول کردم و فکر میکردم بعد همهچیز مشخص میشود و آزاد میشوم اما گرفتار شدم».
متهم درباره اینکه چرا جسد عروسش در خانه او پیدا شده، گفت: «من نمیدانم چرا این اتفاق افتاده و چه کسی عروسم را کشته است، اگر میخواستم کسی را بکشم، به گفته مادر مقتول همسر سابقم را که به من خیانت کرده بود میکشتم نه عروسی که با من هیچکاری نداشت. بعد از رفتن زنم، من فقط بچههایم را داشتم و حاضر نبودم آنها حتی ذرهای ناراحت شوند. خواهرزن من زنبرادر مادر مقتول بود و البته نقش زیادی در جداشدن همسرم از من داشت، اما این دلیل محکمی برای اینکه پریا را بکشم نیست و البته همانطور گفتم من این کار را نکردم».
هیأت قضات که با توجه به آیین دادرسی جدید سهنفر هستند، بعد از دفاعیات متهم و وکیلمدافع او، برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.