صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۰۸۵۳
در فیلم «شلاق» خبری از استادهای الهام بخش نیست. نه «رابین ویلیامز» انجمن شاعران مرده وجود دارد و نه «جولیا رابرتز» لبخند مونالیزا که بخواهد با طرز فکر متفاوت خود جرقه‌های جدیدی در زندگی دانشجویانش بزند. حتی پای یک رابطه سخت گیرانه بر پایه عشق و علاقه هم وسط نیست. بلکه این بار شخصی به نام «فلچر» استاد است که با سخت گیری‌های بی‌‌‌نهایت خود در راه خلق یک ستاره، دانشجویان را به مرز دیوانگی می‌رساند. یک رابطه سادیستی که در ‌‌نهایت هم نمی‌توان با اطمینان گفت که درست است یا غلط.
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۶ - ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۴

فرارو- در فیلم «شلاق» خبری از استادهای الهام بخش نیست. نه «رابین ویلیامز» انجمن شاعران مرده وجود دارد و نه «جولیا رابرتز» لبخند مونالیزا که بخواهد با طرز فکر متفاوت خود جرقه‌های جدیدی در زندگی دانشجویانش بزند. حتی پای یک رابطه سخت گیرانه بر پایه عشق و علاقه هم وسط نیست. بلکه این بار شخصی به نام «فلچر» استاد است که با سخت گیری‌های بی‌‌‌نهایت خود در راه خلق یک ستاره، دانشجویان را به مرز دیوانگی می‌رساند. یک رابطه سادیستی که در ‌‌نهایت هم نمی‌توان با اطمینان گفت که درست است یا غلط. 

فیلم «شلاق» یا Wiplash از آن دسته فیلم‌هایی است که در تمام مدت نفستان را در سینه حبس می‌کند. استرس و ترس وجود یک معلم بی‌رحم نه تنها تمام خاطرات دوران تحصیل را برایتان زنده می‌کند بلکه باعث می‌شود با ترس اینکه قرار است چه  بر سر شخصیت اول بیاید تمام ثانیه‌ها را همگام با او در استرس سر کنید.

فیلم «دمی‌ین شزل» ۳۰ ساله در مهم‌ترین بخش‌های جوایز اسکار ۲۰۱۵ انتخاب شد. موفقیت آن در پنج بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین تدوین و بهترین تدوین صدا برای این کارگردان تازه وارد آنچنان هم بد نبود.
 
در میان فیلم‌های اسکاری «شلاق» یکی از غیر منتظره‌ترین نمونه‌ها نامیده شد. جوانی کارگردانش از یک طرف و فیلم شسته رفته او از طرف دیگر دلایل اصلی آن بودند. این فیلم هم جزو آن دسته ساخته‌هایی است که تنها قصد روایت یک داستان را دارد. داستانی که نه دیگر پر است از گره و خرده داستان‌های جانبی و نه در گرو استفاده از تکنیک‌های جدید سینمایی. بلکه تنها یک داستان خطی است از رابطه یک جوان جویای نام و یک استاد سختگیر.


یکی از دلایل موفقیت این فیلم هم تجربه خود کارگردان اوست. او که به گفته خودش زندگی‌اش با دو چیز معنا پیدا می‌کند؛ یکی موسیقی و دومی سینما، با جمع این دو با هم توانست نامش که پیش از این کسی حتی نشنیده بود را جهانی کند. 

او که خود این فضا را تجربه کرده، با علم به اینکه قرار است چه اتفاقی بیافتد فیلمی کاملا شخصی ساخته است. «دمی‌ین شزل» در دبیرستان عضو گروه موسیقی شد و نوازندگی درام را آغاز کرد. اما معلم موسیقی و رهبر گروهی بسیار جدی و سختی در مدرسه داشت که باعث ترسش می‌شد. شزل همچون «اندرو» ی فیلم با تمرین‌های سخت سعی داشت تا رضایت او را جلب کند اما استرس اشتباه در تمرین به کابوس‌های شبش تبدیل شده بود. 

شزل با آنکه در زدن درام به مهارت خوبی رسیده بود اما در میانه راه دریافت که نمی‌تواند یک نوازنده قدر شود به همین دلیل به سراغ دومین علاقه‌اش یعنی سینما رفت. 

به علت آنکه برای فیلم خودش بودجه لازم را نداشت نوشتن فیلنامه برای دیگر فیلمسازان را آغاز کرد. خودش می‌گوید که «روحم را می‌فروختم با این امید واهی که پولی می‌گرم تا فیلم خودم را بسارم. نه اینکه برای بقیه بنویسم.» 


تا سال ۲۰۱۱ هیچ سرمایه گذاری برای فیلم شزل پیدا نشد و فیلم نامه او در لیست سیاه بهترین فیلنامه‌های ساخته نشده قرار گرفت تا آنکه پیشنهاد ساخت یک سکانس کوتاه از فیلم به او داده شد تا بتواند آن را به سرمایه گذاران نشان دهد. جی. کی. سیمنز هم نقش فلچر را بر عهده گرفت.

 این فیلم کوتاه ۱۸ دقیقه‌ای تنها برای جلب سرمایه گذاران ساخته شده بود اما به جشنواره ساندس فرستاده شدهپ و توانست جایزه هیئت داوران را هم نصیب خود کند. دیگر مشکل سرمایه گذار هم از میان برداشته شده بود. حال «دمی ین شزل» می‌توانست با ۳ میلیون دلار نسخه بلند فیلمش را بسازد. 

پس از تنها ۱۹ روز فیلمبرداری و هفت هفته تدوین، این بار نسخه بلند  فیلم «شلاق» به جشنواره ساندس راه یافت و توانست جایزه بزرگ هیئت داوران جایزه فیلم محبوب تماشاگران را به دست آورد. 

«شلاق» با نامزد شدن در شاخه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی جزو کم خرج‌ترین فیلم هایی بود که توانست در تاریخ اسکار در این شاخه‌ها نامزد شود. 


علاوه بر آن کمتر کسی است که بازی جی. کی. سیمونز را در این فیلم دیده باشد و به او حق ندهد که تمام جوایز مربوط به نقش مکل مرد را درو کند. یکی از نقاط قوتی که توجه منتقدان را هم به خود جلب کرده بود همین گرفتن بازی‌های خوب و روان از یک کارگردان جوان و تازه وارد بود.
 
«دمی ین شزل» توانسته بود به مهم‌ترین چیز در عرصه سینما برسد. آن هم ماندگاری است. همچون بسیاری از تصاویر ساخته شده در سینما، هرگاه صحبت از درام و یا موسیقی جاز باشد، ناخودآگاه ذهن به سمت فیلم شلاق و سختی‌های فراگیری موسیقی جاز می‌رود. شاید در کنار موفقیت‌های زیاد این فیلم، این نکته مهم‌تر از باقی باشد. 

شلاق با بودجه‌ای ۳ میلیون دلاری توانست ۳۳ میلیون دلار فروش کند. 
ارسال نظرات
ناشناس
۱۷:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
فیلم قشنگیه به دوستان سفارش میکنم ببینند
موسوی
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
فیلم خوبیه
سجاد
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
جز سه فیلم برتر 2014 بود (نظر شخصی)
سروش
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
فیلم بسیار خوبیه... من یک ماه پیش دیدمش
ناشناس
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
چقدر این فیلم خوب بود آخه!!!
ياشار
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
اين فيلم در يك كلام "شاهكار" بود.
ناشناس
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
خوبه برخلاف اکثر فیلم ها نمیشه در مورد بد بودن یا خوب بودن کاراکتر ها اظهار نظر کرد.
ناشناس
۲۱:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
من از ديدن اين فيلم لذت بردم
ناشناس
۱۹:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
بعضی فیلم ها هستن فقط فیلمنامه هاشون میلیون ها دلار ارزش داره ویپلش یکیشه , قاضی , و ...
وحید
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
این فیلم حرف نداره
با این فیلم موسیقی جاز رو بیشتر شناختم
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
یادش بخیر ویبلش
جلال
۱۹:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
ویپلش
ناشناس
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
یه جوری میگی انگار از فیلمای سینمای سیاه سفیده :))