محمد مهدی تفرج؛ در چند روز گذشته خبری بر روی خروجی سایتهای خبری قرار گرفت که شدیدا سبب بهت و تعجب جامعهی دانشگاهی گردید. این خبر گرچه در ظاهر برای بسیاری از دانشجویان در حال تحصیل مایهی مسرت و خوشوقتی است اما، چه بسا آیندهی نظام دانشگاهی ایران و آیندهی علمی جوانان این مرز و بوم را با مخاطرات جدی و مشکلات غیرقابل جبرانی مواجه سازد.
دکتر عبدالرحیم نوه ابراهیم مدیر کل محترم دفتر برنامهریزی و تحصیلات تکمیلی وزارت علوم از تصویب آییننامهی دورهی کاردانی و کارشناسی خبر دادهاند. ایشان در مورد تغییرات عمدهی این آییننامه با آیین نامهی قبلی به دو مورد زیر اشاره کردهاند:
1. تا دو هفته قبل از پایان ترم به دانشجو اجازه داده شده اگر شرایط حضور در امتحان را ندارد درس را حذف کند.
2. اگر در گذشته دانشجویان مردود می شدند نمره مردود در کارنامه می ماند و در معدل کل هم حساب میشد اما در آیین نامه جدید نمره مردود در معدل کل حساب نمی شود.
بیایید از مورد اول با وجود همهی تبعیضهایی که در حق دانشجویان کارشناسی یا کاردانی که تا همین سال تحصیلی گذشته فارغالتحصیل شدهاند روا میدارد، چشم بپوشیم. همچنین، بیایید فرض کنیم که این تصمیمات کاملا کارشناسی شده اتخاذ گردیده و هیچ تاثیر سوئی در رشد تحصیلی واقعی و نه رشد معدل دانشجویان (که به لطف این دو تصمیم نمیتواند ملاک خوبی برای ارزیابی میزان علم یک دانشجو باشد) نیز ندارد.
در این نوشته، سخن خود با جناب آقای دکتر نوه ابراهیم را به بررسی عواقب حذف نمرهی مردودی از کارنامهی دانشجویان محدود میکنم و انتظار دارم که در این زمینه از مسئولان محترم وزارت علوم پاسخی درخور در خصوص سوالات زیر دریافت نمایم.
1. نگارنده به عنوان کسی که سالها در دانشگاههای زیرمجموعهی وزارت علوم تحصیل نموده و در کنار آن به طور متناوب به کار تدریس نیز اشتغال داشتهام، بر اساس تجربههای شخصی و نیز صحبتهای مکرر با اساتید بزرگ خود دیدهام و تجربه کردهام که روند سطح علمی دانشجویان در دوره های مختلف زمانی میتواند بسیار متغیر باشد و شوربختانه اینکه گاهی احساس میشود که این روند بیشتر کاهشی است. از مسئولین محترم وزارت علوم انتظار میرود توضیح دهند بر چه اساس دانشجوی کارشناسی که در سالهای پایانی دههی 70 و سالهای ابتدایی دههی 80 وارد دانشگاه شدهاند باید از این امتیاز که با حذف نمرات دروس مردود شده، معدل کل آنها افزایش یابد محروم باشند در حالی که شاید هنوز هم به دلایل مختلف از جمله تحصیل در مقاطع بالاتر یا انجام خدمت مقدس سربازی (برای آقایان) وارد بازار کار نشدهاند و ورود آنها به فعالیتهای شغلی ممکن است همزمان با فارغالتحصیلان کاردانی و کارشناسی مشمول این قانون باشد؟
2. اساسا، اینگونه مصوبات و قوانین عجیب و غریب چه کمکی به پیشرفت و توسعهی علم در کشور میکند؟ اینگونه قوانین عجیب در کجای دنیا مرسوم است و اگر جایی هم مرسوم است آیا لزوما نظام آموزشی آن کشورها یک نظام موفق است؟ و اگر پاسخ پرسش اخیر هم مثبت باشد آیا سایر شرایط تحصیلی نیز در کشورهایی که این الگو از آنها برداشته شده است با کشور ما یکسان است؟ آیا این مصوبات جز بالا بردن صوری و ظاهری آمار دانشجویانی با معدل بالا و طبعا بالا بردن انتظار آنها از شغل و موقعیتهای اجتماعی آینده (آن هم در حالی که چه بسا در قیاس با دانشجویانی که این مصوبات شامل حال آنها نشدهاست، سطح علمی پایینتری داشته باشند) تاثیر دیگری دارد؟
در پایان، برای روشنتر شدن موضوع به ذکر دو مثال اکتفا میکنم تا از این رهگذر توجه خوانندگان این سطور تنها به دو مورد از مشکلات احتمالی این مصوبات جلب شود:
فرض کنید دانشجویی در مقطع کارشناسی یا کاردانی تحصیل نموده و در روز امتحان یک یا چند درس از دروس خود، پس از بررسی سوالات امتحانی به این نتیجه میرسد که حتی در صورت قبول شدن در آن دروس، نمرات پایینی کسب مینماید. دانشجو با اطلاع از قوانین یاد شده تصمیم میگیرد عامدانه در دروس مورد نظر خود را مردود نماید. مسئولین محترم وزارت علوم استحضار دارند که در این صورت چه هزینههایی بر دانشگاهها، وزارت علوم و حتی خانوادههای دانشجویان برای گذراندن مجدد یک درس تحمیل میشود (هزینههایی که به این روش بر خانوادهها تحمیل میشود، تنها منحصر به بحثهای مادی نیست). علاوه بر آن چنین دانشجویانی که اطمینان دارند حتی اگر در دروس خود مردود شوند، نمرهی آن دروس در معدل آنها لحاظ نمیشود، چگونه ممکن است در مواقع لازم از اساتید خود حرفشنوی لازم برای پیشبرد امور تحصیلی خود را داشته باشند. از سوی دیگر، دانشجویی که گاهی به راحتی در مدت زمان معینی میتوانسته تحصیل خود را به اتمام برسد، با علم به این قوانین و به طمع معدل بهتر، طول دورهی تحصیل خود را طولانی و طولانیتر مینماید و کیست که نداند با اینکار چه هزینههای مادی و غیرمادی بر کشور تحمیل میشود؟
به عنوان مثالی دیگر، دستورالعملی برای بورسیهی دانشجویان دکتری در سال 93 به مورد اجرا گذاشت شده است که طی آن حداقل معدل موثر (تراز شده) دورهی کارشناسی و کارشناسی ارشد به ترتیب 15 و 17 در نظر گرفته شدهاست. دانشجویی که فارغالتحصیل کارشناسی در سالهای قبل است و نتوانسته است معدل خود را به دلیل عدم وجود چنین قوانین خلقالساعهای به حد مورد نظر برساند علیرغم داشتن رزومهای بسیار قوی در حوزهی تحصیلی خود، با اینکه ممکن است در قیاس با فارغالحصیلان مشمول این قانون به مراتب شایستگی بالاتری داشته باشد، در رقابت با چنین فارغالتحصیلانی از بورسیه شدن بازمیماند و نیک میدانیم که این اتفاقات چه اثرات شومی بر جامعهی علمی کشور در آینده دارد.
این جانب در این چند روز بارها با اساتید بزرگواری در این زمینه مشورت کردهام. همهی این عزیزان نسبت به عواقب این گونه تصمیمگیری بسیار نگران بوده و اظهار ناراحتی مینمودند. امیدوارم مسئولین محترم وزارت علوم در این زمینه پاسخهایی قانعکننده برای جامعهی علمی کشور داشته و یا اینکه در این تصمیم اساسا تجدید نظر نمایند.